چهار سال پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، اسلامآباد همچنان با یکی از پیچیدهترین چالشهای امنیتی تاریخ خود دستوپنجه نرم میکند. گسترش و فعالیت تحریک طالبان پاکستان(TTP) از نخستین روزهای حاکمیت دوباره طالبان، پاکستان تصور میکرد این تحول فرصتی برای تأمین منافع راهبردی و کنترل تهدیدات مرزی خواهد بود، اما شرایط برخلاف انتظار رقم خورده است. حملات خونین TTP در خاک پاکستان، تلفات نیروهای امنیتی و افزایش ناامنی در ایالت خیبرپختونخوا، اسلامآباد را ناچار به بازنگری در رویکرد خود کرده است.
حملات اخیر هوایی پاکستان به خاک افغانستان پرسشهای جدی ایجاد کرده است: آیا این اقدامات آغاز موج تازهای از تقابل میان دو کشور است یا صرفاً «تیر هشداری» برای وادار کردن طالبان به تغییر رفتار و محدود کردن فعالیتهای TTP؟ پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی پیشینه روابط طالبان افغان و پاکستانی، دلایل ناکامی اسلامآباد در تفکیک این دو جریان، و پیامدهای احتمالی راهبرد تازه پاکستان است.
ناکامی پاکستان در تفکیک طالبان افغان و پاکستانی
پاکستان از دهه ۱۹۹۰ یکی از مهمترین حامیان طالبان بود. هدف اسلامآباد از این حمایت، ایجاد «عمق استراتژیک» در افغانستان و تضمین حکومتی همسو برای مقابله با نفوذ هند بود. پس از سقوط کابل در اوت ۲۰۲۱، به نظر میرسید این سیاست موفق شود. طالبان افغان با روابط نزدیک مذهبی و قبیلهای با طالبان پاکستانی، قدرت را در دست گرفتند و تصور میشد کابل نقش بازدارنده در برابر TTP ایفا کند.
اما این محاسبه خوشبینانه خیلی زود نادرست از آب درآمد. طالبان افغان و TTP نهتنها شکاف عمیقی با یکدیگر ندارند، بلکه در بسیاری از زمینهها همپیوند و همسو عمل میکنند. چند عامل کلیدی در ناکامی اسلامآباد در ایجاد این تفکیک نقش داشته است:
1- همگرایی ایدئولوژیک: هر دو گروه بر پایه قرائت مشابه از شریعت و ایدئولوژی جهادی شکل گرفتهاند و اشتراک فکری مانع از تفکیک واقعی میان آنها شده است.
2- پیوندهای قبیلهای و جغرافیایی: مرز افغانستان و پاکستان عملاً خطی بر نقشه است و روابط خویشاوندی و قومی میان قبایل پشتون همچنان برقرار است. این واقعیت اجتماعی، شکافسازی میان طالبان افغان و پاکستانی را دشوار کرده است.
3- منافع مشترک در برابر دولتهای مرکزی: هر دو گروه از مبارزه با «قدرتهای خارجی» و «دولتهای غیرهمسو» بهره میبرند. طالبان افغان حضور TTP را اهرمی برای فشار بر پاکستان میبینند و طالبان پاکستانی از پناهگاه امن در افغانستان برای بازسازی توان نظامی خود بهره میبرند.
4- ضعف ابزارهای فشار پاکستان: اسلامآباد هرچند از نفوذ تاریخی و شبکههای اطلاعاتی در افغانستان برخوردار است، اما پس از ۲۰۲۱ ابزار مؤثری برای مهار طالبان افغان ندارد. قطع کمکهای غربی و وابستگی طالبان به منابع منطقهای باعث شده است کابل در برابر فشار پاکستان کوتاه نیاید.
به این ترتیب، راهبرد پاکستان در «جدا کردن طالبان افغان از طالبان پاکستانی» شکست خورده و اسلامآباد ناچار به استفاده از گزینههای سختتر، از جمله حملات هوایی و تهدید نظامی، شده است.
حملات اخیر پاکستان؛ موج تازه تنش یا ابزار فشار؟
در ماههای اخیر، پاکستان چندین حمله هوایی و توپخانهای علیه مواضع ادعایی TTP در خاک افغانستان انجام داده است. این عملیاتها با اعتراض شدید طالبان مواجه شد، اما اسلامآباد آنها را بخشی از «دفاع مشروع» خود دانست. پرسش اساسی این است که آیا این حملات نشانه ورود به مرحله تازه از تقابل نظامی است یا بیشتر جنبهی هشدار و فشار دارد.
دو برداشت اصلی از تحولات اخیر وجود دارد:
1- آغاز موج تازه تنشها:
تداوم حملات مرزی و هوایی میتواند به چرخه انتقامگیری متقابل منجر شود. طالبان افغان ممکن است برای حفظ اعتبار داخلی واکنشهای شدیدتری نشان دهند و این روند، روابط شکننده دو طرف را وارد مرحلهای از دشمنی آشکار کند که پیامد آن بیثباتی گسترده در مرزهای دو کشور است.
2- تیر هشدار و ابزار فشار:
شواهد نشان میدهد اسلامآباد در شرایط کنونی علاقهای به قطع کامل رابطه با طالبان ندارد. پاکستان طالبان افغان را بخشی از معادلات راهبردی خود در برابر هند و پروژههای منطقهای مانند CPEC میداند. حملات اخیر، بیش از آنکه مقدمه یک جنگ تمامعیار باشد، نوعی فشار حسابشده برای وادار کردن طالبان به مهار TTP تلقی میشود. این اقدامات پیامی روشن به کابل دارد: اسلامآباد حاضر است هزینه نظامی بپردازد اما انتظار دارد طالبان دستکم مانع استفاده آزادانه TTP از خاک افغانستان شوند.
با در نظر گرفتن محدودیتهای اقتصادی و امنیتی پاکستان، روایت دوم به واقعیت نزدیکتر است؛ اسلامآباد ورود به جنگ گسترده با طالبان افغان را غیرقابل تحمل میداند اما حاضر نیست نیز دست بسته در برابر تهدیدات TTP باقی بماند.
پیامدهای منطقهای و بینالمللی
تحولات اخیر تنها محدود به روابط کابل–اسلامآباد نیست و تأثیرات گستردهای بر منطقه و بازیگران بینالمللی دارد:
چین: پکن نگران است که ناامنی در مرز افغانستان و پاکستان بر پروژه CPEC و مسیرهای اتصال آسیای مرکزی اثر منفی بگذارد. چین از اسلامآباد میخواهد راهحل سیاسی برای مهار طالبان بیابد.
ایران و آسیای مرکزی: افزایش تنش میان پاکستان و طالبان میتواند موج تازهای از مهاجران و ناامنی را به کشورهای همسایه منتقل کند و فرصت تازهای برای نقشآفرینی ایران و کشورهای منطقه در معادلات امنیتی افغانستان فراهم کند.
ایالات متحده و غرب: واشنگتن نگران بیثباتی منطقهای است اما فشار پاکستان بر طالبان را همسو با منافع خود در مهار گروههای تروریستی میبیند و آن را دنبال میکند بدون ورود مستقیم.
منطقه جنوب آسیا و هند: هند احتمالاً از شکاف میان طالبان و اسلامآباد برای افزایش نفوذ خود در افغانستان استفاده خواهد کرد.
سناریوهای احتمالی
با توجه به شرایط فعلی، چند سناریوی محتمل برای آینده روابط پاکستان–طالبان قابل تصور است.
1- سناریوی همکاری محدود: طالبان افغان کوتاه میآیند و همکاری محدودی با پاکستان انجام میدهند. در این حالت، حملات TTP کاهش مییابد و روابط نسبی با پاکستان حفظ میشود، اما توازن شکننده است.
2- سناریوی تشدید تنش: طالبان افغان همکاری نمیکنند یا فشار اسلامآباد را نادیده میگیرند. این سناریو منجر به تشدید حملات مرزی، واکنشهای شدید طالبان و افزایش تنش و بیثباتی در مرزها خواهد شد.
3- سناریوی فشار هوشمندانه پاکستان: اسلامآباد از ورود به جنگ تمامعیار پرهیز میکند اما فشار دیپلماتیک، اقتصادی و اطلاعاتی را افزایش میدهد. در این سناریو، طالبان مجبور به محدود کردن فعالیت TTP میشوند، اما روابط دو کشور همچنان شکننده و حساس باقی میماند.
جمعبندی و چشمانداز
پاکستان طی چهار سال گذشته نتوانسته است میان طالبان افغان و تحریک طالبان پاکستان شکاف واقعی ایجاد کند. پیوندهای ایدئولوژیک، قومی و منافع مشترک، تلاشهای اسلامآباد را ناکام گذاشته است. حملات اخیر پاکستان به خاک افغانستان نشانه تغییر رویکرد به سمت فشار نظامی است، اما بیش از آنکه مقدمه تقابل همهجانبه باشد، «تیر هشدار» محسوب میشود.
اسلامآباد طالبان افغان را بخشی از معادلات راهبردی خود میداند و از قطع کامل رابطه پرهیز خواهد کرد. با این حال، در صورت ناکامی طالبان در مهار TTP یا عدم همکاری، فشارهای نظامی و دیپلماتیک پاکستان افزایش خواهد یافت.
چشمانداز آینده وابسته به میزان انعطاف طالبان است؛ پاسخ مثبت به درخواستهای اسلامآباد میتواند همکاری نسبی و کاهش تنش را رقم بزند و در غیر این صورت، منطقه شاهد تشدید بیثباتی و تنشهای مرزی خواهد بود که بر امنیت و توسعه جنوب آسیا تأثیر میگذارد.
حملات اخیر پاکستان حامل پیام واضحی است: اسلامآباد دیگر حاضر نیست هزینه حضور بیمهار TTP در افغانستان را بپردازد و طالبان باید میان حفظ روابط با پاکستان یا حمایت ضمنی از طالبان پاکستانی یکی را انتخاب کنند.