به گزارش ایراف، به نوشته این رسانه، در حالی که شهرهای تلآویو و تهران زیر آتش موشکها و در میان آوار بمبارانهای متقابل رژیم اسرائیل و ایران فرورفتهاند، نبردی که سالها برای آن برنامهریزی شده بود، اکنون بهگونهای بیسابقه و نفسگیر آغاز شده است.
به باور نویسنده اکونومیست؛ آنچه که در روزهای اخیر در جریان است، صرفاً یک درگیری نظامی نیست، بلکه آزمونی جدی برای سنجش توان استقامت دوطرف است؛ آزمونی که از آن بهعنوان «جنگ ماندگاری» میتوان یاد کرد.
نگارنده اذعان کرده: پیشتر مقامهای اسرائیلی بهصراحت اعلام کردهاند که برای وارد آوردن ضربهای مؤثر به توان هستهای و موشکی ایران، دستکم به دو هفته عملیات مداوم نیاز دارند، اما این زمانبندی بهخودیخود تضمینی برای موفقیت نیست، چرا که هدف اصلی رژیم اسرائیل یعنی نابودی تأسیسات هستهای دفنشده در عمق زمین که به سادگی قابل دسترسی نیست.
این رسانه تاکید کرده که در همین راستا، سیاستمداران اسرائیلی تلاش دارند تا با حفظ روند تهاجمی و نمایش موفقیتهای میدانی، دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا را به حمایت نظامی مستقیم تشویق کنند، اما چنانچه جنگ بهطول بیانجامد، تلفات انسانی افزایش یابد یا موفقیتهای ملموسی حاصل نشود، احتمال فشار ترامپ برای آتشبس پیش از تحقق اهداف اصلی رژیم اسرائیل، افزایش خواهد یافت؛ امری که میتواند به ایران فرصت احیای سریع برنامه هستهایاش را بدهد.
از بامداد ۱۳ ژوئن، اسرائیل بارها حمله هوایی به مواضع ایرانی انجام داده و در مقابل، ایران نیز با شلیک موشکهای بالستیک و اعزام موجهای پهپادی پاسخ داده است. این رسانه مدعی شده که بهدلیل سامانههای دفاعی پیشرفته رژیم اسرائیل، تنها تعداد اندکی از این حملات توانستهاند به خاک اسرائیل نفوذ کنند.
اکونومیست، در ادامه نگاشته، هدفگذاری رژیم اسرائیل مشخص است: نابودی تهدید موجودیتی ناشی از برنامه هستهای و موشکی ایران، از بین بردن فرماندهیها، خانههای ژنرالها و پایگاههای پرتاب موشک، و در نهایت تسلط هوایی کامل بر حریم ایران. نگارنده مدعیشده، رئیس ستاد ارتش رژیم اسرائیل، در همین زمینه تصریح کرده است که «راه تهران گشوده شده است».
برپایه این تحلیل، با این حال، موفقیت تاکتیکی بهتنهایی تعیینکننده نتیجه این نبرد نیست. تأسیسات حیاتی مانند نطنز و اصفهان هدف قرار گرفتهاند، اما مراکزی همچون فردو که در اعماق زمین پنهاناند، هنوز دستنخورده باقی ماندهاند. حتی اگر رژیم اسرائیل بتواند بخشی از ظرفیت هستهای ایران را مختل کند، برآوردها نشان میدهند که بازسازی آن چندان زمانبر نخواهد بود؛ شاید تنها چند ماه. افزون بر این، تردیدهایی در خصوص توان رژیم اسرائیل برای انهدام کامل سایتهایی مانند فردو بدون کمک بمبافکنهای سنگین آمریکا وجود دارد.
اکونومیست ادامه داده، از منظر استراتژیک، ساختار فعلی نبرد حاصل تجربه مستقیم دوطرف از جنگهای قبلی است. ایران، از تجربه جنگ با عراق در دهه ۱۹۸۰ و حملات موشکی آن دوران، به توسعه زرادخانه موشکی و انتقال برنامه هستهای خود به زیرزمین روی آورده است. در مقابل، رژیم اسرائیل نیز از دو دهه گذشته زیرساختهای دفاعی خود را تقویت کرده و با تکیه بر گنبد آهنین و سایر سامانههای رهگیری، آمادگی بالایی برای مواجهه با چنین سناریویی کسب کرده است.
نگارنده ادعا میکند، در دو روز نخست حملات، ایران حدود ۳۰۰ موشک و ۱۵۰ پهپاد بهسوی رژیم اسرائیل پرتاب کرد، اما بخش اعظم این حملات دفع شد. با تداوم عملیات نظامی و احتمال ورود نیروهای آمریکایی به میدان، تنشها ممکن است به سطوح بیسابقهای از تصاعد برسد. در چنین شرایطی، بیش از هر زمان دیگر، توانایی دوطرف در حفظ روحیه داخلی، مدیریت فشارهای اقتصادی، و هماهنگی دیپلماتیک با بازیگران بینالمللی، نقش کلیدی در تعیین نتیجه نهایی خواهد داشت.
به عقیده نویسنده اکونومیست جنگ کنونی، بیش از آنکه صرفاً یک تقابل نظامی کلاسیک باشد، نمایانگر رویارویی ارادههای سیاسی و استراتژیک در سطح منطقهای و فرامنطقهای است. آنچه اکنون در جریان است، آزمونی است که نه فقط درباره نابودی زیرساختهای دشمن، بلکه درباره توان ادامه دادن تا انتها و تعیین چشمانداز آینده توازن قدرت در خاورمیانه تصمیم گیری میکند.