اعتراضات در فاریاب: طالبان و چالش حفظ نظام

در حالی که بدخشان پس از یک سری اعتراضات آرام گرفته، حالا فاریاب، ولایت شمالی و عمدتاً ازبک‌تبار افغانستان، علیه نیروها و فرماندهان طالبان در این ولایت دست به اعتراض زده است. بر اساس گزارش منابع خبری، مردم شهرستان دولت‌آباد فاریاب در جریان اعتراضات خود شعار «زنده باد ژنرال دوستم» سر داده‌اند. رسانه‌های افغانستانی گزارش داده‌اند که ۱۸ خردادماه تعدادی از جوانان در این شهرستان با یکدیگر درگیر شدند و پس از آن طالبان برخی از آن‌ها را بازداشت کردند. در واکنش به این اقدام طالبان، مردم محلی نیز شعار «زنده باد ژنرال دوستم» سر دادند. فعلاً از وضعیت افراد بازداشت‌شده خبری در دست نیست. همچنین، منابع محلی به رسانه‌ها گفته‌اند که به دلیل جست‌وجوی خانه‌به‌خانه طالبان، مردم از ترس بازداشت، مغازه‌هایشان را بسته‌اند و در خانه مانده‌اند.

این اعتراضات علیه طالبان در حالی رخ داده که عبدالرشید دوستم، چند روز قبل در سخنرانی نماز عید قربان، سرنگونی حکومت طالبان را نزدیک دانسته بود. او پیش‌تر نیز طالبان را به سیاست‌های ضد ترک‌ها متهم کرده و گفته بود که این گروه با اسکان مهاجران پاکستانی در این مناطق، به دنبال اجرای طرح‌های «فاشیستی» هستند. همچنین، باتور دوستم، فرزند این رهبر سیاسی افغانستان، در نشستی با عنوان «ترک‌های افغانستان»، از طالبان به دلیل غصب اموال و زمین‌های مردم در این منطقه انتقاد کرد. این انتقادها از سیاست‌های طالبان علیه این مناطق در حالی شدت یافته است که از زمان کنترل مجدد طالبان بر قدرت، این نخستین بار نیست که ولایات شمالی ازبک‌تبار به میدان درگیری و اعتراض به این گروه تبدیل می‌شوند.

طالبان ازبک تبار مهره سوخته؟

تنها چند ماه پس از کنترل قدرت در افغانستان از سوی طالبان نشانه های اختلافات درون گروهی میان فرماندهان پشتون تبار و فرماندهان تاجیک تبار و ازبک تبار این گروه نمایان شد. درست در هنگامه توزیع و سهم دهی قدرت و انتصاب های حکومت طالبان، از ولایات شمالی افغانستان صداهای اعتراض رهبران طالبان علیه همتایان پشتون تبارشان بلند شد. گزارش هایی در آن زمان منتشر شد مبنی بر اینکه در دی ماه سال 1400، نیروهای بدری که از افراد انتحاری شبکه حقانی هستند، مخدوم عالم ربانی را در شهر میمنه بازداشت کردند. او از فرماندهان ارشد ازبک تبار طالبان بود که در جریان جهاد دو دهه ای افغانستان نقشی تعیین کننده داشت.

پیشنهاد:  تی‌تی‌پی بزرگترین گروه تروریستی در افغانستان؛ طالبان در حملات علیه پاکستان «دست دارد»

عالم ربانی از مهره های کلیدی طالبان در جنگ شمال علیه دولت و نیروهای خارجی بود. این فرمانده طالبان همچنین فرمانده جنگ در اندراب بود. او همچنین پس از فتح اندراب همراه با قاری فصیح الدین فطرت «فاتح پنجشیر» لقب گرفتند. حتی برخی او را از عوامل کلیدی شکست دوستم در زادگاهش می دانند. بعدتر رسانه ها به نقل از منابع خود گزارش دادند که طالبان صلاح الدین ایوبی، دیگر رهبر ازبک تبار طالبان و «فاتح شمال» را نیز بازداشت کردند. فردی که والی نام نهاد طالبان در فاریاب بود. او را همچنین «فاتح ارگ» می دانند. همچنین ایوبی در شهریور سال گذشته پس از آن که رهبر طالبان به ولایات شمالی افغانستان سفر کرد نامه استعفایی منتشر کرد که در آن علت کناره گیری خود را مشکلات و شرایط خانوادگی عنوان کرد. او که پس از جنجال های فاریاب در سال 1400 قرار بود پس از 9 ماه فعالیت در زابل به پستی کلیدی در شمال افغانستان برسد، به تنزل جایگاه رسید. آنچه از منتقدان از آن به عنوان سیاست تمامیت خواهی و تصفیه حساب قومی از سوی طالبان در این مناطق نام می برند که فرماندهان غیرپشتون شمال افغانستان در میان طالبان نقشی تعیین کننده و تاثیرگذار در نفوذ این گروه در این مناطق و فتح آنها از سوی طالبان داشته اند. اما ناظران می گویند این پس زدن همتایان شمالی از سوی طالبان جنوبی برای مردمی که حاضر به تحمل فرمانده غیرخودی را ندارند، می تواند به مثابه آتش زیرخاکستر برای طالبان عمل کند.

نقش ازبک ها در جنبش طالبان

پیشنهاد:  صالح: خلیلزاد گزینه‌ای مناسب برای سفارت طالبان در واشنگتن است

شبکه تحلیلگران افغانستان در گزارشی درمورد پیشینه حضور ازبک های جامعه افغانستان در بدنه طالبان آورده است که از اوایل سال 1995 طلاب دینی تاجیک و ازبک در شمال افغانستان که به عنوان پناهنده در پاکستان مستقر و عضو سازمانی به نام «جمعیت طلاب افغانستان» بودند، با گروه طالبان که عمدتا طلبه های پشتون بودند، پیوستند. برخی از اعضای این حزب به صورت جداگانه حمایت خود از رهبر طالبان، ملامحمد عمر را اعلام کردند. یکی از این چهره ها «مولوی عبدالرقیب» از ازبک های اهل تخار بود که در سال 1995 با رهبر طالبان بیعت کرد. این بیعت مسیر جذب بسیاری از طلبه های ازبک در بدنه طالبان را فراهم کرد. بسیاری از آنها در جریان جنگ های داخلی در شمال افغانستان برای این گروه تحت رهبری فرماندهان پشتون می جنگیدند اما آنها تمایل داشتند که در ولایات خود فرماندهان ازبک هدایت میدان جنگ را برعهده بگیرند.

بعدتر پس از سال 2001 با سقوط حکومت دور اول طالبان آنها با تمرکز بر «محلی سازی» جنگ فهمیدند که اینکه گروه های محلی جنگ را انجام دهند باید فرماندهان محلی آن را رهبری کنند که در نتیجه بهتر می توانند جنبش را در مناطق غیرپشتون که اقدامات آنها در آنجا ضعیف تر بوده است، انجام دهند. این تحولات در شمال مرحله جدیدی را در آغاز مجدد «جهاد» این جنبش علیه دولت در مناطق مختلف کشور پس از بازسازی و تثبیت ساختارهای آن در جنوب تشکیل داد، این تغییر در سیاست که با هدف چند قومیتی کردن طالبان نیز صورت گرفته بود فضا را برای نسل جدیدی از غیرپشتون ها در ساختار طالبان فراهم کرد.

توجه طالبان به ازبک های افغانستان اما بی ربط به جایگاه استراتژیک فاریاب نیست. این ولایت از نظر استراتژیک و موقعیت ژئوپلتیک به عنوان دروازه ورود به آسیای مرکزی اهمیت بالایی دارد. طالبان که به طور سنتی همواره بر جنوب افغانستان حاکمیت دارد برای تقویت و ثبیت جایگاه خود نیازمند نفوذ و حفظ شمال هستند. جایی که کنترل آن نقشی مهم در بقای طالبان به عنوان حاکمان فعلی افغانستان دارند.

پیشنهاد:  آزادی زندانی آمریکایی توسط طالبان؛ فصل جدید روابط در راه است؟

اما افغانستان میدان تکرار تاریخ است. همانطور که طالبان برای نفوذ بر مناطق شمالی از نارضایتی های عمومی از دولت مرکزی برای گسترش دامنه نفوذ خود استفاده کرد، همین امر می تواند علیه خود این گروه نیز به کار گرفته شود. انتصاب های غیربومی برای جغرافیایی که «دیگری» را تهدیدی وجودی علیه خود می دانند و چشم پوشی بر دستاوردهای فرماندهان ازبک تبار طالبان در جریان شورش این گروه می تواند به مانند مین هایی پنهان باشد که با گام های اشتباه هر لحظه وقوع یک انفجار را محتمل می کند.

سیاست های انتصاب رهبران غیربومی، به حاشیه راندن مهره های کلیدی غیرپشتون طالبان در این مناطق، انتقال مهاجرین جنوبی به شمال و آنگونه که در گزارش ها آمده غصب اموال و زمین مردم از سوی طالبان درحالی که نارضایتی مردم در جغرافیایی که سابقه مخالفت با طالبان را دارد، می تواند در بلندمدت برای این گروه گران تمام شود. باید گفت که حداقل تا پیدا کردن نسخه کارآمدی از دولت داری برای افغانستان، حفظ حکومت مرکزی منوط به نزدیکی فرماندهان محلی به دولت مرکزی است. طالبان که از آغاز حاکمیت مجدد همواره مدعی شده اند که ساختار جزیره ای قدرت در افغانستان را نابود کرده اند، برای حفظ خود نیازمند سطحی از همکاری با فرماندهان محلی و بومی است. تاریخ منازعه در افغانستان نشان داده است که تداوم حکومت داری با سرکوب این گروه ها به ویژه با رویکردی تند نمی تواند نتیجه مطلوبی در پی داشته باشد.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=67309
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x