دیدار رمضانیه رهبر معظم انقلاب اسلامی با شاعران و اهالی فرهنگ در نیمه ماه مبارک رمضان، رسم دیرینهای است که هر سال روی میدهد و در هر کدام از این دیدارها، شاعران فارسیزبانِ غیرایرانی، به خصوص شاعرانی از افغانستان حضور داشتهاند که حاکی از اهتمام رهبری به موضوع و قلمرو زبان و ادبیات فارسی است.
به گزارش ایراف، در دیدار اخیر رهبری با شاعران، علاوه بر حضور تعدادی از شاعران افغانستان در این محفل، محمدکاظم کاظمی، نجیب بارور و سیدحکیم بینش به شعرخوانی پرداختند.
شعرخوانی سه شاعر افغانستانی در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی، اگرچه برای مردمان و دوستداران دو کشور نشانه تحکیم و توسعه روابط است؛ اما از سوی دیگر بازتاب خبری-رسانهای این رویداد توسط شبکههای معاند و مخالف به گونهای بوده است که با شگردهای رسانهای، اذهان و افکار عمومی دو کشور را تیره سازند.
در همین راستا، ایراف، گفتوگوی اختصاصی با محمدکاظم کاظمی -شاعر، نویسنده، عضو گروه علمی برونمرزی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و فعال اجتماعی-فرهنگی مهاجران افغانستانی- داشته است تا ابعاد و زوایای بیشتری از این دیدار و پیامدهای آن نمایان شود.
کاظمی یکی از اثرات مثبت این دیدار را در “تصحیح چهره مهاجران در جامعه ایران” ذکر میکند و در این باره میگوید: “این جلسه در جامعه و میان مردم دیده میشود و بازتاب و اثرات مثبت زیادی دارد. وقتی مردم ایران در تلویزیون یا شبکههای اجتماعی، شعرخوانی شاعر افغانستانی را ببینند، ناخودآگاه متوجه وجود اقشار نخبگانی جامعه مهاجرین افغانستانی نیز میشوند. با بسیاری از ایرانیها مواجه شدهام که گفتند: شما پیش آقا شعر خواندید”.
کاظمی شعرخوانی شاعران افغانستانی را “نوعی دیده شدن جامعه مهاجرین افغانستانی” قلمداد میکند که امکان و شرایط دیدهشدنشان در جامعه ایران کمتر فراهم بوده است: “بخش عمدهای از مهاجرین ما از قشر کارگر هستند که در جامعه دیده نشدهاند و اینکه کدام شاعر یا هنرمند افغانستانی در تلویزیون و رسانهها دیده شوند به نحوی دیده شدن مهاجرین است.
مثلا یک دانشآموز مهاجر در مدرسه به همکلاسیهای ایرانیاش با افتخار و مباهات، این رویدادها را نشان میدهد. اینکه فلان شاعر و هنرمند و نخبه افغانستانی در فلان جلسه و برنامهای از مسائل و مشکلات مهاجرین گفته، به نوعی دیده شدن مهاجرین است و به همین دلیل این رویدادها بین مهاجرین نیز دست به دست میشود”.
این عضو علمی گروه برونمرزی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، درباره بازخورد جامعه مهاجرین افغانستانی در ایران از جلسات دیدارهای شاعران با رهبری که در آن شاعران افغانستانی حضور دارند، میگوید: “موردی بود که در بازار، هموطن مهاجری دیدم که دستفروشی میکرد و از چهرهام مرا شناخت و بسیار تجلیل کرد و گفت: واقعا خوشحال و دلگرمیم که شما را داریم و احساس امید میکنیم به اینکه شما به عنوان یک چهره و شاعر مهاجر هستید و مسائل و مشکلات مهاجرین را حتی در سطح دیدارهای رهبری مطرح میکنید”.
از نظر این شاعر مطرح مهاجر افغانستانی، واکنشهای منفی به این دیدار مربوط به دو قشر ناراضی و مخالف نظام جمهوری اسلامی میشود که در این میان به نظر کاظمی، رسانههای خارجی “هیزمبیارِ معرکه” میشوند که موافق مناسبات نیک دو ملت ایران و افغانستان نیستند: “کسانی که با حکومت میانه خوبی ندارند، چه در داخل و چه در خارج از ایران، طبیعتا بازتاب منفی از این رویداد نشان میدهند؛ چون انتظار ندارند و نمیخواهند کسی در جلسات رسمی حکومت ایران شرکت کنند و یک جورایی این جلسات را تحریم میکنند.
همچنین در بین بعضی از هموطنان ما که نارضایتی دارند، بالاخره در سالهایی که در ایران بودهاند، سختی کشیدند یا اذیت و ردّمرز شدند و دلآزردگی دارند، هم با دیدن این رویدادها، ممکن است برافروخته شوند و واکنش منفی نشان دهند. در این بین، طبیعتا برخی از رسانههای خارجی که موافق مناسبات نیک دو ملت ایران و افغانستان نیستند، هیزمبیار معرکه میشوند و در تیترها و عبارتهایی که منتشر میکنند، قصد و تلاششان این است که حساسیتها را بیشتر کنند.”
کاظمی معیار و ملاک انتخاب شاعران افغانستانی در دیدارهای رهبری را مربوط به گروه فرهنگی ایرانی میداند که انتخاب شاعران برای آنها علیالسویه است و رویکردهای سیاسی-مذهبی در انتخاب شاعران دخیل نیست: “واقعیت این است که دوستان ایرانی، بیشتر به خود شعر و ادبیات نگاه میکنند و خیلی از مناسبات داخلی افغانستان شناختی ندارند و مطلع هم نیستند. به خصوص فرهنگیان ایرانی که وقتی از مسائل داخلی افغانستان برایشان میگوییم تعجب میکنند چون مطلع نیستند و در فضای شناخت مناسبات مردمی و تاریخی افغانستان نیستند.
و این برنامهها را هم غالبا فرهنگیان هستند که شکل و ترتیب میدهند و آنچه برایشان مهم است خود شعر و ادبیات است و آن گروهی که شاعران را انتخاب میکنند، اهل مسائل سیاسی نیستند که بیایند با توجه به مسائل سیاسی از شاعران افغانستان، شاعر انتخاب کنند که فلان شاعر از فلان قومیت یا مذهب خاص از مردم افغانستان در این جلسه باشد”.
کاظمی همچنین توضیح میدهد در طول این سالها، شاعران افغانستانی که در دیدارهای رهبری شرکت کردند، چنانچه از گروه مردمی خاصی از افغانستان بودهاند، این امر به “بافت جامعه مهاجر افغانستانی در ایران” باز میگردد نه به رویکرد گزینشی خاصی: “از طرف ایرانی، این مسائل اصلا مطرح نیست و در فضای آن هم نیستند، اما واقعیت قضیه این است که عمدتا مهاجرین ما که در طول این سالها در ایران بودند و در ایران رشد کردند و در فضای شعر و ادبیات قرار گرفتند، اینها بیشتر بچههای شیعه و هزاره بودند. چون بیشتر مردم ما که به ایران آمدند از اهل تشيع بودند و چه بسا شاعرانی که از اقوام دیگر بودند به کشورهای دیگر رفتند. از همینروی شاعران اهل تشیع، چه هزاره و چه غیر هزاره، در ایران بیشتر داشتیم و از اهلسنت و پشتون در ایران خیلی کم بوده است. چون بافت جامعه مهاجر، بافت شیعی بوده است”.
کاظمی در همین راستا، حضور و شعرخوانی “نجیب بارور” در محضر رهبری را یک اثر مثبت دیگر این دیدار خواند: “آقای بارور که از شاعران خوب و مطرح افغانستان هستند و در دیدار امسال بودند و شعر خواندند، تازه دو-سه سالی هست که ایران آمدهاند. طبعا اگر شاعران دیگری هم مثل ایشان در این سالها در ایران بودند، فرصت حضور در این جلسه را مییافتند. طبعا حضور آقای بارور در این جلسه، این نگاه را هم تصحيح میکند که معیار انتخاب شاعر از افغانستان، قوم و مذهب نیست.”.
کاظمی با توجه به تنوع اقوام و مردم افغانستان بر این نظر است که باید کوشش شود به جز شاعران مهاجر موجود، شاعران سایر اقوام افغانستان، همچون “نجیب بارور” نیز در جامعه ایرانی معرفی و شناخته شوند تا تجلی جامعتری از “شعر افغانستان” در ایران باشد: “همانطور که اشاره شد ما متأسفانه چهرههای شاخص شاعر از جریانات غیرشیعیِ افغانستان در طول این سالها در ایران نداشتهایم و یا کم داشتهایم، تنها در چند سال اخیر است که شاعران و فرهنگیان دیگری از سایر اقوام افغانستان به ایران آمدهاند و من به سهم و تلاش خویش در صدد آنم که فرصت دیده شدن آنها هم برای جامعه ایرانی فراهم شود تا منجر به ایجاد شناخت کاملتری از جامعه افغانستان در ایران شود. این تنوع شاعرانِ افغانستان برای جامعه ایرانی هم جذابیت دارد و به شناخت کاملتری از جامعه و کشور افغانستان میرسند و همچنین تجلی و تبلور جامعتری از شعر افغانستان در ایران روی میدهد”.
کاظمی شعر امروز افغانستان را چه در اخل افغانستان و چه در بیرون از آن، به خاطر توسعه ارتباطات نزدیک به یکدیگر و نزدیک به شعر ایران میداند: “در سالهای اخیر شعر افغانستان، چه در افغانستان و چه در ایران و چه خارج از افغانستان و ایران به مدد سهولت ارتباطات، به سمت نزدیکشدن به هم رفته است.
بعضا تنها تفاوت لهجه و اصطلاحاتی است که به کار برده میشود. در ضبط یکی از برنامههای “سرزمین شعر” -ویژهبرنامه نوروزی شبکه چهار تلویزیون ایران- که نمیدانم آن برنامه از تلویزیون پخش شده است یا خیر، در شعر شاعر توانای هموطن ما، خانم مهتاب ساحل، کلمه پالیدن [به معنای جستجو در چیزی یا کسی] به کار رفته بود. این واژه بسیار مورد توجه داوران شاعر ایرانی برنامه قرار گرفت که آقای [محمدمهدی]سیار، مجری برنامه، تحتتاثیر این کلمه، گفت؛ خوب است به جای کلماتی مثل سرچکردن، از پالیدن استفاده کنیم. نکتهای که رهبری نیز در دیدار اخیرشان در زمینه حفاظت و حراست از زبان فارسی بدان تاکید داشتند”.
کاظمی معتقد است شعر در سالهای اخیر در افغانستان و در جامعه مهاجرین افغانستانی در ایران “به مثابهی یک رسانهی یاریگر عمل کرده است” که بسیاری از فعالیتهای غیرشعری به کمک شعر، صفحات و برنامههای شعری، انعکاس یافته است.
کاظمی سخن رهبری در دیدار اخیر مبنی بر اینکه “افغانستان یکی از اصلیترین مراکز زبان فارسی است” را ناشی از عمق مطالعاتی رهبری خواند: ” بسیار سخن جالبی بود که رهبری مطرح کردند و نشان از وقوف ایشان به مسائل افغانستان دارد که ایشان اشراف دارند زبان فارسی در افغانستان چقدر ریشهدار است و این ناشی از آشنایی عمیق ایشان به تاریخ و ادبیات است”
کاظمی همچنین یکی از اتفاقات پنهانمانده از دید رسانهها در دیدار اخیر رهبری با شاعران را که مربوط به شعر یک شاعر افغانستانی میشود، به حالت خاطره چنین بیان کرد: “رهبری در دیدار اخیر، در اثنای شعرخوانیها، در موردی که میخواستند که درباره نقش شعر و کاربردهای آن اشاره کنند، گفتند یک زمانی در پاسخ به نامه یا مکتوب کسی، آن نوشته را با این بیت شعر آغاز کردند:
ز بس نازکمزاجم ناز گردون بر نمیدارم
من آن شاخم، که نکهت بار سنگین است بر دوشم
ایشان اول نگفتند که شاعر این شعر اهل افغانستان است. بعد از اینکه شعر را خواندند و مورد استقبال حاضرین قرار گرفت. گفتند: “این بیت قشنگ را که به کار بردم از یک شاعر افغانستانی است”
بعد از اینکه ایشان گفتند که شاعر این شعر از افغانستان است من گفتم، شعر از ” غلاماحمد نوید” [۱۲۸۰_ ۱۳۶۳ هجری شمسی] است، چون من تصورم این بود که شعر از آقای نوید است، بعد ایشان گفتند که از آقای نوید نیست و از شاعر قدیمیتری است و ایشان هم اسم شاعر را نگفتند.”
پیشنهاد می شود: پل بزن بین بلخ و نیشابور، هردو اقلیم یک خراسان است