پس از چندین سال خشکسالی طبیعی (خشکسالی های مکرر)، استفاده نادرست مردم از آب و استفاده از انرژی خورشیدی در این زمینه، گرمایش زمین و عدم اجرای قوانین در کشور، سطح خشکسالی را به فاجعه ای جبران ناپذیر رسانده است که اکنون اثر آن بسیار آشکار است.
به گزارش ایراف؛ به این ترتیب تغییرات غیرطبیعی در سطح بارندگی مانند باران در فصل زمستان مناطق سردسیر، وقوع سیلاب های بسیار خطرناک، خشکی پوشش کشاورزی زمین، کاهش محصولات کشاورزی و دامپروری، به وجود آمدن ترک ها روی زمین و ایجاد ترک روی دیوارهای ساختمان های خام و نیمه ساخته در مناطق شهری… و غیره از این جمله است.
تأثیر خشکسالی و کم آبی در کشور در دو بخش قابل ارزیابی است:
1. در مناطق شهری: در مناطق شهری، تراکم جمعیت و نبود سیستم آبرسانی منظم، استفاده از مخازن آب زیرزمینی شهر را برای تمامی ساکنان شهر با مشکل مواجه می کند که در نتیجه آب زیر مخزن کاهش می یابد.
از طرفی سطح آب های زیرزمینی به ویژه در این خشکسالی های پی در پی بسیار سریع پایین می رود. به عنوان مثال، در منطقه نزدیک فرودگاه، سطح آب بیش از 10 متر در سال پایین رفت. همچنین، هیچ بررسی از مخازن آب زیرزمینی در اطراف شهر کابل از قبیل ضخامت و تخلخل لایه رسوبی صورت نگرفته است.
این در حالی است که هیچ دولتی مشکل آب زیرزمینی این شهر را تحت کنترل خود قرار نداده است. برای اولین بار در سال 1366 سروی زمین شناسی ژئوفیزیکی شهر کابل انجام شد که نتیجه آن ساختار زمین ساختی شهر کابل شد.
بررسیهای مربوط به آبهای زیرزمینی (عمق کثیفی، طبیعت و منبع)، سطوح نمکهای محلول در آب که مرتبط با خوردگی هستند و در تامین آب (آبیاری) و رادیولوژی سنگهای کوهستانی در نظر گرفته میشوند، عملکرد فعال بررسی شد و نتیجه با شهرداری در میان گذاشته شد.
بر اساس یافته های همین سروی، در آن زمان، عمق کثیفی آب زیرزمینی شهر کابل به 7 متر می رسید. پس از آن در سال 2006 با کمک DAACAR تحقیقات ژئوفیزیک دیگری در منطقه پلچرخی انجام شد که در نتیجه عمق کثیفی آب 27 متر مشخص شد. و سپس هیچ کاری در این زمینه انجام نشده است. و هزینه این ناکارآمدی دوباره شهروندان کابل را در قالب مشکلات صحی (بیماری) متاثر می سازد.
این معلومات ناقص فقط محدود به شهر کابل است و شهرهای بزرگ و پرجمعیت کشور مانند قندهار، هرات، مزار، کندز، جلال آباد و غیره ممکن است مشکلات بیشتری نسبت به کابل داشته باشند، اما هیچ بررسی تخصصی و علمی وجود ندارد. بنابراین نمی توان میزان خسارت وارده به محیط زندگی انسان ها (شهروندان) را تخمین زد. انسان دشمن طبیعت است.
2- وضعیت آب در مناطق روستایی: افغانستان کشوری عقب مانده و کوهستانی است که اقتصاد آن بیشتر مبتنی بر زراعت و مالداری است. طی بیست سال اخیر، دو بخش در کشور (توسعه شهرها و کشاورزی تلفیقی در روستاها و استفاده از انرژی خورشیدی در این حوزه) پیشرفت های چشمگیری محسوب می شود. همین امکانات تکنولوژیک در اینجا فاجعه زیست محیطی ایجاد کرده است.
همانطور که قبلا ذکر شد، دو خطر برای محیط روستایی افغانستان وجود دارد، یکی یک فاجعه طبیعی (خشکسالی مکرر یا ال نینو/لا نینا و گرم شدن زمین) و دیگری یک فاجعه انسانی یا فنی.
ال نینو: در جهان چرخ آب و هوا (اقلیم) چرخه ای است که در سطح جهانی در یک دوره زمانی 7-2 ساله رخ می دهد که منجر به خشکسالی، سیل و طوفان در آن منطقه می شود.
این رویداد طبیعی از سال 1994 تا 2024 دو بار در افغانستان تکرار شده است. با بارش باران مارچ 2024، به نظر می رسد که این اثر در شرف پایان است.
یکی دیگر از فاجعه های انسان ساز که موضوع بحث ماست، می توان این فاجعه را اینگونه ارزیابی کرد:
استخراج آب های زیرزمینی با استفاده از انرژی خورشیدی در اینجا ذکر این نکته ضروری است که آب های زیرزمینی هرگز ملک خصوصی محسوب نمی شوند و همه دارای سهم و حق مساوی هستند، دلیلش هم همین است: آب های زیرزمینی حرکت می کنند و اگر انسان چاه عمیقی در زمین حفر کند، حق آبه سایر همسایگان را غصب می کند و باعث خشکسالی محلی و مصنوعی در اطراف می شود.
دلیل دیگر این است که بسیاری از مردم در حوضه آبریز یا اطراف رودخانه های جاری یا فصلی چاه های عمیق حفر کرده اند. این چاه ها آب رودخانه را از همان منبع تخلیه می کنند و باعث کاهش سطح آب رودخانه می شوند.
سوم اینکه با افزایش جمعیت، درختان و گیاهان سرسبز کوه ها و بیابان ها توسط انسان از بین می رود و همین آسیب ناشی از انسان به صورت خشم طبیعت (سیل های خطرناک و از دست دادن خاک) ظاهر می شود.
پیشنهاد می شود:افغانستان با موج شدید تغییرات اقلیمی مواجه است