زالوها از کجا تغذیه می‌شوند؟

زالوها از کجا تغذیه می‌شوند؟- ایراف

روابط میان ملت ها همواره مسببِ روابط دو کشور و متعاقبا مُقومِ مناسباتِ سیاسی مابین دولت ها بوده است. ساختاری که به واقع بر مفهومِ واحدی سیاسی تحت عنوانِ “دولت-ملت” صحه گذاشته، نقش و هویتِ مردمانِ یک سرزمین را با رویکردهای ساختاریِ دولت های مستقر جهت پیشبرد روابط خارجی خود برجسته می سازد. از این رو می توان گفت ملت ها، خصوصا در کشورهایی با موقعیت ژئوپلیتیک خاص برای یک منطقه، همواره در تیررسِ اهدافِ سختِ قدرت های بیگانه بوده و هستند. بدین ترتیب، جهت دهی به جریانِ ایده و اندیشۀ ملت ها و تحت کنترل در آوردنِ خط فکری آنها در مسیری از مقاصدِ مطلوبِ محرک هایِ بیگانه، نقطه ثقلی برای دست یابی به سیاست های بلند مدتِ منفب و مخرب بوده است.

کشورهایی چون ایران و افغانستان که همواره اشتراکات فرهنگی، مذهبی و زبانی داشته و نه تنها از بُعد همسایگی بلکه ذاتا به سبب هویت تاریخی دیرین از ریشه هایی مشترکِ پیوند برادری در سرزمینی جغرافیایی برخوردار بوده اند، همواره آماجِ جاه طلبی های سیاسیِ دول بیگانه بوده اند تا از طریقِ تحت تاثیر قرار دادنِ افکار عمومی میان دو ملت و ایجاد تنش هایی فی مابین، جای پایی برای نفوذ هر چه بیشتر و اجرایی کردن سیاست های راهبردی خود در منطقه باز کنند. روندی که شاید بیش از همه در طول تاریخِ پر فراز و نشیبِ کشور افغانستان و تحت جریانی از مداخلۀ علنی قدرت های وقت نظیر بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی و نهایتا ایالات متحده نمایان بود. بدین معنا، هر یک از نیروهای خارجی که پای در کشور افغانستان گذاشتند، بی توجه به مطالبات جمعی و صرفا جهت پیشبرد مقاصد خود، رویکردی از “غیریت/دیگر بودگی” نسبت به کشورهای همسایه خصوصا ایران را در اذهان عمومی تزریق و روندی از همسایه ستیزی را ترویج و تقویت ساختند.

در همین راستا، ایالات متحده  با رویکردی به ظاهر حامی و پشتیبان برای برپایی دموکراسی، -که صرفا سعی در القای الگوی غربی به افغان ها داشت-، جریانی از خیرخواهیِ اخلاقی و سیاسی را تلفیق و به جمعیت افغانستان تزریق می کرد. بنابراین شاید بتوان گفت راهکاری منبعث از قدرتِ نرم را برای پیشبرد اهدافِ سیاسی و راهبردیِ آتی خود پی ریزی کرد. در نتیجه به نظر می رسد همواره اذهان عمومی به نحوی موردِ آسیبِ جدی از سوی بازیگرانی مداخله گر بوده اند که نقشۀ راه منافع فراملی و فرامنطقه ای خود را با تاثیر گذاری بر ملت ها و متعاقبا ضربه زدن بر دولت های مورد نظرشان پیش برده اند. بنابراین سیاستی از رخنه کردن در ملت ها و استفاده ابزاری از آنها، می توانست بر ریشه های استحکام یابیِ دولت هایی مستقل و قدرتمند ضربه زند. همان جریانی که کشورهایی چون ایالات متحده همواره با اجیرساختن مستشاران، مخدومان، ملازمان و یا مُهره هایی تابع و اجرایی سازی پروژه هایی در جهت وابستگی و انقیادِ کشور برای دو ملت ایران و افغانستان در نظر داشته اند. چراکه پراکندن تخم نفاق و جدایی میان دو ملت، خلائی مطلوب برای بهره برداری از شرایط و دست یابیِ آسانتر به اهداف مدنظر بوده است.

پیشنهاد:   کمک‌های مالی آمریکا به افغانستان از طریق سازمان‌های بین‌المللی انجام می‌شود

پس می توان گفت فعالیت های مخربِ ظاهرا شکل گرفته از سمتِ گروه هایی مخالف و یا منتقدِ حضور مهاجرین افغان، همان دستِ ایالات متحده و کشورهای بیگانۀ مخاصم است که از آستینِ جریان های افغان هراس و مهاجرستیز بیرون زده است. اما عاملان و افراد وابسته ای که ابزار دست بازیگران بیگانه گشته و جریانی انحرافی را ایجاد می کنند، به مثابه زالوهایی هستند که از خون ملت ها برای منافع دیگری مکیده و متاسفانه تا زمانی که به واسطۀ حمایت های منابع بیگانه و متخاصم تغذیه شوند، جرقه هایی مستعد در ایجادِ دو دستگی و بالا گرفتنِ آتش تنش زایی و تخاصم میان ملت ها نیز دامن زده می شود. چنانچه اخیرا نیز موج مهاجر ستیزی، افغان ستیزی، بیگانه هراسی، افغان هراسی و مواردی از این دست راه افتاده و این جریان از سمتِ کشورهای معاندی که از پاگرفتنِ آنارشی در کشور منفعت و بهره می برند، آب می خورد. چنانچه شاهدِ ترویج دروغ پردازی هایی تهییج آمیز جهت مرعوب ساختن ملت ایران در برابر افغان ها مهاجر و یا ساکن در ایران با روایاتی کاذب از سرقت اموال و یا دزدیدن فرزندان از سوی افغان ها، کشتن نیروهای انتظامی و ایجاد تنش در مرزهای شرقی، روابط نامشروع با حیوانات، کشتن و ربودن ایرانی ها، اقداماتی خرابکارانه در قالب اشرار، تجاوز به عنف، تسخیر کشور و مواردی از این دست هستیم.

شاید بتوان گفت پیشبردِ روندی از تهاجم گرایی نسبت به مهاجران و به راه انداختن کارزارهایی جمعی برای اخراج و بیرون راندن آنها از کشور، تنها پیشینۀ مهمان نوازی ایران طی سال ها میزبانیِ مهاجران کشورِ دوست و همسایه را زیر سوال برده، فرهنگِ همسایگی و سال ها تاریخِ و اشتراکاتِ فرهنگی را بی ارزش می سازد. پس بایستی آگاه بود که رویکرد هایی از این دست، نه ملی گرایی، بلکه افراط گرایی ملی و به نحوی نژادپرستی را ترویج می کند. بنابراین توجه به مُهره هایی مسموم و تسلیم شده از سوی بیگانگان جهت شوراندن دو ملت، از مسائل قابل گوشزد است. از این رو شاید بتوان گفت نظارت، کنترل و ممانعت از گسترش این جریان انحرافی امری مقدم بر ایجاد دیوارهای مرزی بوده و نخست بایستی سرمنشا نفوذی های بیگانه گرفته شود. نخستین گام در این مسیر یافتن عاملان و ممنوع ساختن فعالیت آنهاست. افرادی نظیر هادی کسایی زاده که بی پروا و مستمر به انتشار اخبار و اطلاعاتی نادرست و تحریک افکار عمومی پرداخته، بر اخراج مهاجران افغان و کلا افغان های ساکن در ایران اصرار و ابرام می ورزد. انکار نقش چنین بازیگرانِ پرحاشیه و دردسر سازی نوعا تعویقِ تلطیف فضای متشنج ناشی از جوسازی آنها و خاک پاشیدن در چشم حقیقت است.

پیشنهاد:   آمریکا: از ظهور «تهدیدات جدید تروریستی» در افغانستان جلوگیری می‌کنیم
لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=30184
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها