به گزارش ایراف، پس از دوحه و آنکارا، این بار نمایندگان طالبان و پاکستان برای گفتوگو بر سر حل مناقشات طولانی، پیچیده و از کنترل خارجشدهشان، راهی ریاض شدند؛ اما به نظر میرسد سایه چندین دور مذاکرات شکستخورده بر سر نشست ریاض نیز سنگینی کرده و مقامات سعودی نیز خبری از گشایش این بحران چندلایه نداشته باشند.
میانجیگری عربستان تاکنون نتوانسته راهحل معلومی برای این بحران بیابد. با این حال، انتخاب ریاض به عنوان مکان جدید مذاکرات و میانجیگر تازه این رابطه آشوبزده جای تأمل دارد.
این نخستین بار است که ریاض از زمان بازگشت طالبان به قدرت، به یکی از مهمترین مسائل مربوط به افغانستان تحت حاکمیت طالبان ورود میکند. پس از تابستان ۲۰۲۱ و تغییر قدرت در افغانستان، عربستان برخلاف دهه ۹۰ میلادی و دور نخست حاکمیت طالبان تصمیم گرفت سیاست دوری را اتخاذ کند. در حالی که کشورهای منطقهای فرصت را برای پر کردن جای خالی آمریکا غنیمت شمردند، ریاض ترجیح داد این بار از دور شاهد بازیهای صحنه افغانستان باشد.
به عبارت دیگر، از دهه ۱۹۸۰ که عربستان به عنوان پل انتقال جنگجویان عرب به افغانستان تعیین شده بود تاکنون بسیاری از چیزها تغییر کرده است. در آن زمان عربستان نقش مهمی در تقویت مجاهدین به طور گسترده به عنوان مکملی برای سیاستهای آمریکا در برابر تهاجم شوروی به افغانستان داشت و بعدها در ظهور طالبان نقش برجستهای در شکلدهی سیاستهای افغانستان ایفا کرد. اما سیاست عربستان در قبال افغانستان در جریان چهار سال گذشته نشان داد که این کشور دیگر تمایلی به ایفای چنین نقشی ندارد. شاید به دو دلیل: خروج آمریکا از افغانستان به عنوان متحد عربستان و تغییر و تحولاتی که در عربستان در پی سیاستهای نوگرایانه ولیعهد این کشور به وجود آمده و این کشور را در مسیری قرار داده که برای تحقق منافع سیاسی و اقتصادی خود از راههای دیگر استفاده کند. البته در دو سال اخیر، عربستان با بازگشایی سفارت خود در کابل کوشیده آرام اما پیوسته به نفوذ خود در افغانستان رسیدگی کند تا این کشور به طور کامل به دامن رقبایی چون دوحه ـ که دست برتر را در تحولات افغانستان دارد ـ نیافتد.
چرا ریاض به بحران روابط طالبان و پاکستان ورود کرد؟
میتوان دو علت را نام برد: پاکستان و قطر.
توافقنامه پاکستان و عربستان: از دوراهی تأکید بر دیپلماسی تا ناگزیری به جنگ
عربستان برای حل این بحران در حالی ورود کرده که بر سر دوراهی قرار دارد: این کشور به تازگی پیمان امنیتی با پاکستان منعقد کرده است. براساس این پیمان، دو کشور متعهد به «امنیت جمعی» شدهاند و این توافق بهطور مشخص عربستان را موظف میکند در برابر هرگونه «تجاوز خارجی» به پاکستان از این کشور دفاع کند. به عبارت دیگر، امضای توافقنامه امنیتی به این معناست که حمله به یکی از آنها، حمله به دیگری است.
در صورت وقوع یک جنگ و درگیری گسترده میان طالبان و پاکستان، ریاض متعهد است جانب پاکستان را بگیرد و وارد درگیری شود؛ امری که تمایلی به آن ندارد. به همین جهت، ریاض خود آستین بالا زده تا برای جلوگیری از وقوع جنگ گستردهتر، با استفاده از نفوذ خود درگیری را به سمت دیپلماسی هدایت کند. وزارت خارجه عربستان نیز در واکنش به حمله طالبان به پاکستان در بیانیهای خواستار «خویشتنداری» و «اولویتدادن به گفتوگو» شده بود. با این حال، تحلیلگران معتقدند این پیمان عربستان را در موقعیت جدیدی قرار داده است که در صورت وقوع جنگ به عنوان پشتیبان استراتژیک نظامی اسلامآباد عمل خواهد کرد.
به همین دلیل، ریاض ناگزیر است برای جلوگیری از فروغلتیدن در یک درگیری به مسأله افغانستان ورود پیدا کند؛ بهویژه آنکه ناظران یک سر این درگیری را به حضور احتمالی آمریکا در افغانستان به دلیل تمایل برای کنترل مجدد بر بگرام ربط میدهند. احتمالاً ریاض حالا در چهره میانجیگر، ضمن جلوگیری از درگیری گسترده، به دنبال پیگیری مطالبات آمریکا با همکاری پاکستان است.
بحران طالبان و پاکستان: صحنه رقابت قطر و عربستان؟
در حالی عربستان پیوندهای خود را با پاکستان گسترش داده است، طالبان اگرچه شانس کمتری در بستن پیمانهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی نسبت به پاکستان دارد، اما قطر را به عنوان متحد روزهای سخت میشناسد. حضور همیشگی قطر در صحنه تحولات افغانستان و نقش بیبدیل آن در تحولات تحت حاکمیت طالبان منجر به حاشیه رانده شدن رقبای این کشور چون عربستان در موضوع افغانستان شده است.
حضور یک دههای قطر، بهویژه در چهار سال اخیر، اکثر راهها را برای حل مسائل افغانستان به دوحه ختم میکند. این حضور فعالانه موجب شده کنشگری دیگر کشورهای عربی چون عربستان در افغانستان محدود و حتی ناچیز شود.
همین نقش میانجیگرانه به این کشور کوچک عربی قدرت دیپلماسی قابل توجهی برای ورود به سایر تحولات منطقهای داده و وزنه دوحه را تقویت کرده است.
در همین راستا، به حاشیه رفتن عربستان ـ چه به میل خود و چه به واسطه فعالیتهای دوحه ـ بهویژه اکنون که از یک سو پای آمریکا به عنوان شریک راهبردی در این تنش در میان است و از سوی دیگر پاکستان متحد ریاض طرف اصلی این درگیری است، هرگونه پس زدن عربستان به واسطه کنشگری دوحه نحوه چینش این درگیری را به سمت دیگری خواهد کشاند. در نتیجه، بحران اخیر به دلیل حضور دو شریک ریاض در این درگیری و احتمال وقوع رقابتهای جدید به واسطه حضور بازیگران متعدد، بهویژه قطر، ریاض را ترغیب کرده است تا به این مسأله ورود کند.









