به گزارش ایراف، در شعر کلاسیک فارسی، صلح اغلب با مفاهیم عدالت، خرد، و آفرینش پیوند دارد.
فردوسی در شاهنامه، با وجود روایتهای جنگی، بارها بر خردورزی، پرهیز از ستم و آشتی میان اقوام تأکید میکند. در داستان رستم و سهراب، تراژدی ناشی از ناآگاهی و فقدان گفتوگو، بهنوعی هشدار به خشونت بیدلیل است.
حافظ، با زبان عرفانی و نمادین، صلح را در قالب آشتی با خویشتن و جهان میبیند:
«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا»
بیدل دهلوی، با زبان پیچیده و عرفانیاش، صلح را در آشتی با هستی و رفع دوگانگیها میجوید. در شعر او، جنگ نهتنها بیرونی، بلکه درونی است؛ و صلح، راهی برای رهایی از خودپرستی و جدایی.
با جنون کن صلح و از تشویش پیراهن برآ
ورنه در پیش است با هر خار دامنگیر جنگ
خیر و شر در وضع همواری ز هم ممتاز نیست
صلح تقدیمی ندارد گر کند تأخیر جنگ
انفعالی کاش برچیند بساط اختیار
آه ازین تدبیر پوچ آنگاه با تقدیر جنگ
در نگاه مولانا جلالالدین بلخی، صلح یک تجربه عرفانی است؛ آشتی با خود، با خدا، و با هستی. او صلح را در عشق، در رهایی از نفس، و در بازگشت به وحدت میجوید. این نگاه، شعر او را به منبعی الهامبخش برای روز جهانی صلح تبدیل میکند؛ جایی که صلح نهتنها یک آرمان سیاسی، بلکه یک سلوک انسانی است.
«تا تو با خود در ستیزی، صلح با غیرت مبند
زانک آن صلح است فانی، این ستیز است جاودان»
در این بیت، مولوی هشدار میدهد که تا زمانی که انسان با خود در جنگ است، صلح با دیگران پایدار نخواهد بود. صلح حقیقی، از درون آغاز میشود.
شاعران افغانستان؛ صلح در متن جنگ
در افغانستان، شعر همواره صدای مقاومت، امید، و آرزوی صلح بوده است. خلیلالله خلیلی، شاعر بزرگ قرن بیستم، در اشعارش از درد جنگ، مهاجرت و آرزوی آشتی ملی سخن میگوید. او صلح را نهتنها خواست سیاسی بلکه نیاز انسانی و فرهنگی میداند.
در دهههای اخیر، شاعران جوان افغانستان—از زنان شاعر تا نسل مهاجر—با زبانهای نو، از تجربه جنگ، تبعیض، و آرزوی صلح سخن گفتهاند. شعر آنان، گاه روایتگر درد است، گاه فریاد اعتراض و گاه رؤیای جهانی بهتر.
الیاس علوی شاعر افغانستانی در این سطور با زبانی شاعرانه به مفهوم عمیق صلح میپردازد؛
خدا كند انگورها برسند
آمو زیباترین پسرانش را بالا بیاورد
هندوكش دخترانش را آزاد كند
برای لحظه یی
تفنگها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود
بریدن را
قلمها آتش را،
آتشبس بنویسند . . .
شاعران جوان افغانستان، صلح را نهتنها در برابر جنگ، بلکه در برابر فراموشی، تبعیض، و تفرقه قرار میدهند. شعر آنان، صدای نسلی است که با جنگ بزرگ شده، اما هنوز رؤیای آشتی و صلح را در دل دارد.