ایراف؛ فاعلان اصلی این تولید روایت را میتوان در سه سطح شناسایی کرد:
جریانات رسانهای همسو با مظنون اول(ح س)
شبکههای وابسته به سرویسهای امنیتی برخی کشورهای منطقه و عربستان
حلقههایی از کنشگران سیاسی–امنیتی منطقهای که مأموریت آنها نه کشف حقیقت، بلکه جهتدهی ادراک است.
هدف این روایتسازی روشن است؛ نخست، جذب و جابهجایی نیروهای مستعد از طریق القای ناامنی، بیپناهی و بیثباتی.
دوم، تضعیف موقعیت هژمونیک ایران در معادله امنیتی افغانستان و تبدیل تهران از «عمق امن» به «ریسک راهبردی» در ذهن بازیگران افغانستان.
این عملیات نه متکی به استدلال قوی، بلکه متکی به تکرار، هیجان و ترس است؛ اما نکتهای که عامدانه نادیده گرفته میشود، سابقه و الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با چنین رخدادهایی است.
در پروندههای پیشین از جمله ترور حاجی معروف در مشهد، ایران با سرعت، قاطعیت و دقت عمل وارد شد؛ بهگونهای که در کمتر از هشت ساعت، عامل ترور که انتساب مستقیم به سیستم امنیتی کشور همسایه داشت، شناسایی و دستگیر شد. این نه ادعا، بلکه یک سابقه عملیاتی ثبتشده است.
در رخداد اخیر نیز، برخلاف تلاش گسترده برای ایجاد رعب در میان پناهندگان و نیروهای نظامی افغانستانیِ مقیم ایران، روند پیگیری از مسیر شناسایی حرفهای، غیرنمایشی و لایهمند در جریان است.
تفاوت اینبار، نه در «انفعال»، بلکه در تغییر تاکتیک است: بهجای واکنش شتابزده و رسانهای، تمرکز بر تکمیل زنجیره اطلاعات، کشف شبکه و جلوگیری از خطاهای محاسباتی بعدی.
بیشتر بخوانید:
همگرایی کمسابقه در افغانستان؛ چرا ماشین «ترور روایی» بهکار افتاد؟
از تبعید تا ترور؛ پایان تلخ یک عمر مبارزه اکرامالدین سریع + فیلم
اکرام الدین سریع یکی از فرماندهان نظامی افغانستان در تهران ترور شد









