اشغال افغانستان توسط شوروی: تلاقی سه بحران بزرگ در پایان قرن

به گزارش ایراف،جنگ شوروی در افغانستان (۱۹۷۹–۱۹۸۹) یکی از بزرگ‌ترین درگیری‌های اواخر قرن بیستم و آخرین رویارویی دوران جنگ سرد بود.این مداخله نظامی با مجموعه‌ای از رویدادهای پیش‌تر شکل‌گرفته در کابل تسریع شد؛ رویدادهایی که ریشه در بحران‌های سیاست داخلی افغانستان داشتند.

در همین راستا، برخی ناظران معتقدند اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1358 را نمی‌توان صرفاً یک تهاجم نظامی کلاسیک دانست. این رویداد حاصل تلاقی سه عامل اصلی بود: بحران عمیق داخلی افغانستان، منطق رقابت ابرقدرت‌ها در دوران جنگ سرد، و مداخلات مستقیم و غیرمستقیم ایالات متحده آمریکا.

برخی تحلیلگران همچنین به دو الگوی مهم در این مداخله اشاره می‌کنند: نخست، عدم آمادگی شوروی برای ورود به جنگی طولانی‌مدت، و دوم، بداهه‌بودن و ضعف برنامه‌ریزی در تصمیم‌گیری برای حمله. این در حالی بود که شماری از گروه‌های مجاهدین افغان با دریافت تجهیزات نظامی و پشتیبانی فنی از سوی سازمان سیا، ارتش سرخ را غافلگیر کردند. به باور گروهی از تحلیلگران، درگیری نظامی شوروی در افغانستان حالتی ایستا داشت؛ به‌گونه‌ای که ارتش سرخ کنترل شهرها، مراکز شهرستان‌ها و زیرساخت‌های حمل‌ونقل را در اختیار داشت، در حالی که مجاهدین کنترل مناطق روستایی و حومه شهرها را حفظ کرده بودند.

بحران داخلی افغانستان؛ زمینه‌ای که نادیده گرفته شد

پس از کودتای اردیبهشت/ثور ۱۳۵۷ و به‌قدرت‌رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان، رژیم جدید تلاش کرد اصلاحات ایدئولوژیک و اجتماعی گسترده‌ای را با سرعت و خشونت بالا اجرا کند. این اصلاحات نه‌تنها با ساختار سنتی جامعه افغانستان سازگار نبود، بلکه شکاف‌های قومی، مذهبی و قبیله‌ای را تشدید کرد. در نتیجه، حکومت کابل به‌شدت بی‌ثبات شد و برای بقا بیش‌ازپیش به حمایت خارجی وابسته گردید.

محاسبات شوروی؛ ترس از فروپاشی یک متحد

از دید رهبران شوروی، افغانستان صرفاً یک کشور همسایه نبود، بلکه بخشی از کمربند امنیتی جنوب اتحاد جماهیر شوروی محسوب می‌شد. بی‌ثباتی کابل و احتمال سقوط یک حکومت همسو، این نگرانی را ایجاد می‌کرد که افغانستان به حوزه نفوذ ایالات متحده تبدیل شود. از این منظر، مداخله نظامی شوروی بیش از آنکه تلاشی برای گسترش کمونیسم باشد، اقدامی برای جلوگیری از نابودی نفوذ موجود تلقی می‌شد؛ اقدامی که پیامدهای آن به‌شدت دست‌کم گرفته شد و در نهایت به جنگی فرسایشی انجامید.

بیشتر بخوانید:  منابع روسی: نشست «هم‌صدایی ملی» مخالفان طالبان سال آینده در ترکیه برگزار می‌شود

به بیان دیگر، هرج‌ومرج داخلی افغانستان بیش از هر چیز رهبری شوروی را نگران می‌کرد، زیرا این وضعیت احتمال گرایش رهبران افغان به ایالات متحده برای دریافت کمک را افزایش می‌داد. بر اساس گزارش‌ها، اعضای ارشد دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی در اواخر اکتبر ۱۹۷۹ به لئونید برژنف هشدار دادند که حفیظ‌الله امین در پی اتخاذ سیاستی متعادل‌تر است و ایالات متحده می‌تواند این تغییر جهت را تشخیص دهد. تنها چند هفته بعد، یوری آندروپوف، رئیس کا.گ.ب، به همراه آندره گرومیکو، وزیر امور خارجه، و دیمیتری اوستینوف، وزیر دفاع شوروی، زنگ خطر را به صدا درآوردند. آنان برژنف را متقاعد کردند که حتی اگر آمریکا به‌طور فعال در پی تضعیف نفوذ شوروی در افغانستان نباشد، رژیم امین با ایجاد نقاط ضعف، فرصت بهره‌برداری آینده را در اختیار واشنگتن قرار خواهد داد. از این‌رو استدلال کردند که مسکو باید وارد عمل شود.

به این ترتیب، وجود رژیمی متزلزل اما ظاهراً دوست، این فرصت را برای شوروی فراهم کرد تا با توسل به دکترین برژنف دست به مداخله نظامی بزند. با این حال، بسیاری از ناظران معتقدند که حمله به افغانستان برای سرپا نگه‌داشتن یک رژیم نامحبوب، اقدامی نادرست و محکوم به شکست بود. با وجود این، برای رهبران شوروی در روزهای سرد زمستان ۱۹۷۹، چنین تصمیمی منطقی و اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسید.

نقش آمریکا؛ مداخله‌ای غیرمستقیم اما تعیین‌کننده

از دیدگاه آمریکایی‌ها، افغانستان در بیشتر قرن بیستم کشوری با اهمیت محدود تلقی می‌شد. چنان‌که در گزارش‌های سفارت آمریکا در میانه این قرن آمده بود، «افغانستان در حال حاضر منافع مستقیم محدودی دارد». حتی در اواخر دهه ۱۹۷۰، با افزایش نفوذ شوروی و قدرت‌گیری جریان‌های چپ‌گرا در افغانستان، ایالات متحده واکنش جدی به تحولات داخلی این کشور نشان نداد.

اما گسترش نفوذ شوروی در افغانستان، همراه با شکست آمریکا در جنگ ویتنام، زمینه‌ساز تغییر رویکرد واشنگتن شد. ایالات متحده این‌بار نه به‌صورت مستقیم، بلکه از طریق مداخله غیرمستقیم وارد جریان جهاد علیه اشغال شوروی شد. آمریکا که پس از ویتنام در پی مهار نفوذ شوروی بود، افغانستان را فرصتی استراتژیک تلقی کرد.

بیشتر بخوانید:  اتمر: ترور ژنرال سریع اقدامی «ناجوانمردانه» بود و باید با جدیت پیگیری شود

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که واشنگتن حتی پیش از ورود رسمی ارتش شوروی، حمایت از مخالفان حکومت کابل را آغاز کرده بود.

نقش سازمان سیا در تجهیز و سازمان‌دهی شماری از مجاهدین بخشی از راهبردی آگاهانه برای گرفتارکردن شوروی در جنگی پرهزینه بود؛ راهبردی که بعدها از آن با عنوان «ویتنام شوروی» یاد شد. بر اساس برخی گزارش‌ها، ایالات متحده از طریق پاکستان سلاح و منابع مالی در اختیار گروه‌هایی از مجاهدین قرار می‌داد. این حمایت‌ها که تحت عنوان «عملیات سیکلون» شناخته می‌شد، در دوران ریاست‌جمهوری رونالد ریگان به اوج خود رسید، به‌گونه‌ای که کمک‌های آمریکا به حدود ۴۰۰ میلیون دلار در سال افزایش یافت. پیامدهای این حمایت‌ها سال‌ها بعد دامنگیر امنیت افغانستان، منطقه و حتی نظام بین‌الملل شد؛ چنان‌که برخی ناظران معتقدند اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده و طراح حملات ۱۱ سپتامبر، بخشی از شبکه افغان–عرب بود که در جریان این جنگ از آموزش و حمایت غیرمستقیم آمریکا بهره‌مند شد.

در این میان، افغانستان عملاً به میدان رقابت ژئوپلیتیک تبدیل شدند. شوروی برای حفظ نفوذخود و آمریکا برای تضعیف رقیب، هر دو از واقعیت‌های اجتماعی و انسانی افغانستان عبور کردند. نتیجه این تقابل، ویرانی گسترده، آوارگی میلیون‌ها نفر و نظامی‌شدن عمیق جامعه بود؛ پیامدهایی که آثار آن دهه‌ها بعد نیز ادامه یافت.

پیروزی آمریکا یا شکست مشترک؟

اگرچه خروج شوروی از افغانستان اغلب به‌عنوان شکست این ابرقدرت و پیروزی استراتژیک آمریکا تعبیر می‌شود، اما این «پیروزی» ماهیتی کوتاه‌مدت داشت. حمایت ایالات متحده از گروه‌های مسلح اسلام‌گرا، بدون برنامه‌ای مشخص برای آینده سیاسی افغانستان، زمینه‌ساز بی‌ثباتی‌های بعدی و تهدیدات امنیتی جهانی شد. از این منظر، اشغال افغانستان نه‌تنها شکست شوروی، بلکه نمادی از شکست اخلاقی و سیاسی هر دو ابرقدرت در مدیریت بحران‌های جهان سوم بود.

در مجموع، اشغال افغانستان در سال 1358را باید نتیجه زنجیره‌ای از تصمیمات اشتباه، رقابت‌های ایدئولوژیک و مداخلات خارجی دانست. شوروی در باتلاق جنگی گرفتار شد که خروج از آن هزینه‌های سنگینی در پی داشت و آمریکا با دستیابی به پیروزی تاکتیکی، بذر بحران‌های بلندمدت‌تری را کاشت. در نهایت، بازنده اصلی این تقابل، جامعه افغانستان بود که هزینه رقابت قدرت‌های بزرگ را با رنج نسل‌ها پرداخت.

 

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=102497
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x