به گزارش ایراف، این گزارش که امروز (چهارشنبه، ۲۶ آذر) منتشر شد، تأکید میکند که روابط میان دولتها را نباید با روابط مذهبی یا قومی یکسان دانست.
سیاست خارجی پاکستان بر پایه ترکیبی از تجربه تقسیم هند، نقش مسلط ارتش در تصمیمگیری و توسعه نامتوازن داخلی شکل گرفته است.
همین ذهنیت تاریخی باعث شده اسلامآباد روابط خود با هند را در قالب «درگیری دائمی میان هندو و مسلمان» تفسیر کند؛ درکی که از زمان استقلال پاکستان به شکلگیری تهدیدی وجودی از سوی هند انجامیده است.
سلطه نظامیان نیز این تهدید را از سطح سیاسی به سطح نظامی ارتقا داده و بقا فیزیکی کشور را به اولویت اصلی تبدیل کرده است؛ اولویتی که به قیمت نادیدهگرفتن مسائل اقتصادی و اجتماعی تمام شده است.
به نوشته فرایدیتایمز، پاکستان در سیاست خارجی خود، بهویژه در قبال افغانستان، از همین چارچوب ذهنی استفاده کرده و مذهب را به ابزاری سیاسی تبدیل کرده است؛ ابزاری که از زمان مداخله شوروی در افغانستان و حتی پیش از آن، در دوره سردار داوود، در سیاستهای اسلامآباد نقش داشته است.
این روزنامه یادآور میشود که ادعای افغانستان بر بخشهایی از قلمرو کنونی پاکستان از سال ۱۹۴۷ تاکنون یکی از عوامل اصلی تنش بوده و کابل نیز به دلیل همین اختلافات تاریخی، به هند نزدیک شده است.
از دهه ۱۹۷۰، پاکستان برای مقابله با ملیگرایی پشتون و مسئله «خط دیورند» سیاست حمایت از گروههای مذهبی افراطی را در پیش گرفت و در دهه ۱۹۸۰ با پشتیبانی غرب و کشورهای عربی توانست از طریق همین گروهها نفوذ قابلتوجهی در افغانستان به دست آورد.
سیاستهای ناکام پاکستان در افغانستان؛ از کنترل افراطگرایان تا انزوای منطقهای
در ادامه گزارش آمده است که سیاست پاکستان در افغانستان بر پایه «کنترل از طریق افراطگرایان مذهبی» بنا شده و ترجیح اسلامگرایان پشتون نیز با هدف تضعیف ملیگرایی قومی و کمرنگکردن چالش خط دیورند صورت گرفته است.
حتی مفهوم «عمق استراتژیک» در افغانستان نیز از همین نگاه سرچشمه گرفته است.
اسلامآباد همواره بهجای تلاش برای داشتن «یک افغانستان دوست»، به دنبال «یک دولت دوست» در کابل بوده است.
پس از ناکامی در کنترل مجاهدین، امیدها به طالبان دوخته شد و پیروزی طالبان در سال ۲۰۲۱ در پاکستان با استقبال گسترده مواجه شد؛ اما روابط دو طرف بهسرعت رو به تیرگی گذاشت و حتی به درگیریهای مرزی انجامید.
فرایدیتایمز تأکید میکند که قطع تجارت با افغانستان نهتنها رفتار طالبان را تغییر نمیدهد، بلکه بیاعتمادی موجود را تشدید و وابستگی متقابل را کاهش میدهد.
این گزارش مینویسد که ناکامی پاکستان در کنترل افغانستان باعث شده اختلافات دو کشور نه بهعنوان اختلاف میان دو دولت، بلکه مشابه اختلاف با هند، بهعنوان «درگیری میان افغانها و پاکستانیها» بازنمایی شود.
در همین حال، برداشت نادرست از مفهوم ژئواقتصاد نیز سیاست خارجی پاکستان را دچار انحراف کرده است؛ چرا که اسلامآباد اقتصاد را نه بهعنوان محور سیاست، بلکه بهعنوان ابزار فشار سیاسی میبیند.
فرایدیتایمز رویکرد پاکستان نسبت به افغانستان را ترکیبی از ذهنیت نظامی، نگاه استعماری و استفاده ابزاری از مذهب توصیف میکند؛ ذهنیتی که در دهههای اخیر با نفوذ منفی در امور افغانستان تقویت شده است.
این سیاستها موجب انزوای پاکستان در میان بازیگران منطقهای و از دست رفتن دوستان در افغانستان شده و روایتی منفی از افغانها در جامعه پاکستان ایجاد کرده است؛ روایتی که به گفته گزارش، به رشد نژادپرستی و تهدید ثبات داخلی پاکستان منجر شده است.
این تحلیل همچنین یادآور میشود که هیچ کشوری نمیتواند دولت مستقل دیگری را کنترل کند؛ درسی که پاکستان باید از روابط خود با آمریکا گرفته باشد.
با وجود وابستگی شدید مالی به واشنگتن، اسلامآباد بارها سیاستهایی کاملاً مغایر با منافع آمریکا اجرا کرده است؛ از جمله میتوان به حمایت از طالبان در دوره حضور نظامی آمریکا در افغانستان اشاره کرد.
فرایدیتایمز نتیجه میگیرد که پاکستان نیازمند بازنگری بنیادین در سیاست خارجی خود، بهویژه در قبال افغانستان است.
روابط میان کشورها بر اساس «خوب یا بد بودن مردم» تعریف نمیشود، بلکه بر پایه منافع ملی شکل میگیرد.
پاکستان باید بپذیرد که خط دوراند مسئلهای سیاسی است و سرنوشت آن بیش از هر چیز به ثبات داخلی پاکستان بستگی دارد. همچنین تروریسم مسئلهای عمدتاً سیاسی با ابعاد داخلی و خارجی است و مقابله با آن باید از داخل آغاز شود.
بیشتر بخوانید:
پاکستان در یک روز بیش از ۴۵۰۰ مهاجر افغان را اخراج کرد
تحول رشد اقتصادی افغانستان؛ از وابستگی به کمکهای خارجی تا ثبات حداقلی داخلی









