به گزارش ایراف، آمریکا در حالی سیاست فشار حداکثری علیه مهاجرین را در پیش گرفتهاند که ایران، با وجود فشارهای اقتصادی، دههها میزبان چندین میلیون مهاجر افغان بوده است.
دولتهای اخیر ایالات متحده آمریکا، برخورد غیرانسانی با مهاجرین داشته و این روند تنها به مهاجرین افغانستانی محدود نمیشود. بارها و بارها رفتارهای نژادپرستانه از سوی مقامات، سربازان و افراد منتسب به حکومت آمریکا، گزارش شده است.
پیش از مهاجرین افغانستانی، سیاهپوستان آمریکا که بومی آن کشور هستند، نسبت به رفتار نژادپرستانه سفیدپوستان، معترض بوده و هستند.
در ماههای اخیر و به ویژه پس از چند مورد از بدرفتاریهای شخصی برخی عناصر که سابقه همکاری با نهادهای امنیتی آمریکایی را در کارنامه خود دارند، آمریکا سیاست فشار حداکثری علیه مهاجرین اتخاذ کرده است.
حمله رحمانالله لکنوال، همکار سابق سیا به دو نیروی گارد ملی که به مرگ یک تن از آنان انجامید، سرآغاز عیان شدن رفتار شدیدا امنیتی آمریکا با مهاجرین افغانستانی شد.
آمریکا در حالی موضوع لکنوال را به مهاجرین نسبت میدهد که او در گذشته از جمله نیروهای سازمان جاسوسی سیا در افغانستان بوده و برای همین پس از سقوط افغانستان، توسط آمریکاییها از افغانستان خارج شده است.
از سوی دیگر، تحقیقات نشان میدهد که لکنوال پیش از حمله نیز بارها رفتارهای غیرعادی داشته و بدلیل مشکلاتی که در زمینه اقامتش در آمریکا به وجود آمده، نسبت به کمکاری و بیتعهدی آمریکاییها، معترض بوده است.
اگرچه تا کنون علت اصلی حمله لکنوال به نیروهای آمریکایی مشخص نیست، اما گمانهزنیهایی درباره اینکه او بدلیل فشارهای روانی حاصل از روند طولانی دریافت اقامت آمریکا، در نهایت مجبور به رفتار خشونتآمیز شده است، به گوش میرسد.
گزارشهای اخیر از ایالات متحده نشان میدهد که دولت این کشور سیاستهای مهاجرتی خود در قبال مهاجرین افغانستانی را بیش از پیش سخت، طولانی و امنیتی کرده است.
به نظر میرسد که آمریکا پیش از حمله لکنوال نیز سیاست فشار علیه مهاجرین را در دستور کار خود داشته و حمله لکنوال، بهانهای برای فشار حداکثری به مهاجرین شده است.
صدور ویزا و رسیدگی به پروندههای مهاجرتی افغانها که پیش از این به کندی انجام میشد، حالا در برخی بخشها متوقف یا محدود شده است.
از سوی دیگر، هزاران افغان بدون روند قضایی شفاف، بهعنوان افراد دارای «نگرانی امنیتی» علامتگذاری شدهاند و برنامههای اسکان و حمایت از مهاجران افغان تعلیق یا کند شده است.
این در حالی است که رسانههای آمریکایی با برجستهسازی برخی جرایم فردی، فضای تعمیم و بیاعتمادی علیه جامعه افغانها ایجاد کردهاند.
سیاهنمایی و امنیتی سازی جرم شخصی و نسبت دادن آن به یک جامعه کوچک، استراتژی پنهان آمریکا در قبال مهاجرین است.
این برخوردها در حالی صورت میگیرد که جمعیت افغانهای مقیم آمریکا چند ده هزار نفر بیشتر نیست؛ عددی بسیار کوچک در مقایسه با دیگر کشورهای میزبان.
نهادهای حقوق بشری این رویکرد را «بیشواکنشی» و «ناهماهنگ با واقعیت جمعیتی» توصیف کردهاند.
توهین، تحقیر و تبعیض آشکار علیه همکاران سابق
مقامات آمریکایی و در راس آنها، دونالد ترامپ در سخنرانیها، نشستهای خبری و اظهارات شخصی، بارها و بارها از واژههای منفی و تحقیرآمیز علیه مهاجرین افغانستانی و سایر ملیتها استفاده کردهاند.
ترامپ تنها چند ساعت پس از حمله لکنوال، افغانستان را جهنم روی زمین خواند و مهاجرین را به خیانت متهم کرد.
وی در سخنان خود گفت: ما آنها را نمیخواهیم، آنها آمریکا را دوست ندارند و مثل زباله وارد آمریکا شدهاند. آنها جز غر زدن و شکایت کردن، کاری نمیکنند.
وی پیش از آن نیز به نماینده آمریکایی سومالیاییتبار، ایلهان عمر نیز گفته بود: او و دوستانش زباله اند.
این در حالی است که مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده نیز در جلسه کابینه درباره مهاجرین گفت: دولت در تلاش است بعضی از منفورترین انسانها را از کشور بیرون کند و آنها را به کشورهایی بفرستد که هرچه دورتر باشند، برای آمریکا بهتر است تا دیگر نتوانند برگردند.
از سوی دیگر، کریستی نوم، وزیر امنیت داخلی آمریکا نیز مهاجرین را «انگل»، «زباله»، «دشمن» و «قاتل» خطاب کرده و خواستار توقف مسافرت آنها از کشورهای دیگر به آمریکا شد.
اینگونه جملات از سوی رهبران آمریکا که اغلبشان نیز مهاجرزادهاند، بارها در رسانهها منعکس شده است.
آمریکا در حالی مدعی حقوق بشر و آزادی بیان است، که خود در عمل جلوتر از همه کشورها علیه جوامع مظلومی که بدلیل خرابکاریهای آمریکا مهاجر شدهاند، حق مسلم انسانها را زیر پا میگذارد.
اینگونه اقدامات به خوبی نشاندهنده نیات شوم آمریکایی است، آنها که خود دلیل اصلی جنگها و منازعات بینالمللی هستند، به هیچ وجه نمیخواهند نتیجه اعمال و رفتار خود را بپذیرند، بلکه بدنبال توجیه و مقصر جلوه دادن دیگران هستند.
ایران؛ میزبانی گسترده در شرایط اقتصادی دشوار
در نقطه مقابل، ایران بیش از چهار دهه است که میزبان میلیونها مهاجر و پناهجوی افغان بوده است؛ جمعیتی که در مقاطع مختلف به ۵ تا ۶ میلیون نفر رسیده است.
این حضور گسترده در حالی ادامه یافته که ایران با چالشهای اقتصادی جدی از جمله، تحریمهای ظالمانه، کاهش قدرت خرید، رکود در بخشهای تولیدی و فشار معیشتی گسترده بر خانوارها روبهرو بوده است.
با وجود این محدودیتها، بخش وسیعی از مهاجران افغان در ایران به خدمات آموزشی، درمانی و بازار کار دسترسی پیدا کردهاند و حضورشان در بخشهایی مانند ساختوساز، کشاورزی و مشاغل سخت بهعنوان بخشی مهم از اقتصاد ایران شناخته میشود.
دو رویکرد متضاد: امنیتمحوری در آمریکا، میزبانی طولانیمدت در ایران
مقایسه دو کشور نشان میدهد که آمریکا با جمعیت اندک مهاجران افغان، برخوردی عمدتاً امنیتی، محدودکننده و همراه با اعمال فشار داشته است.
ایران با وجود جمعیت چندمیلیونی مهاجران و مشکلات اقتصادی، طی سالهای طولانی نقش میزبانی سخاوتمندانه را ایفا کرده است.
این اختلاف رویکرد، بار دیگر بحثهای گستردهای درباره معیارهای سیاست مهاجرتی در جهان ایجاد کرده است. آیا میزان ثروت یک کشور تعیینکننده رفتار انسانیاش با مهاجران است، یا تصمیمهای سیاسی و امنیتی؟









