روابط چین و حکومت سرپرست افغانستان؛ واشنگتن نگران چیست؟

روابط چین و حکومت سرپرست افغانستان

شکست آمریکا در افغانستان منجر به برتری چین شده است.

به گزارش ایراف؛ پکن به سرعت خود را در کنار حکومت سرپرست افغانستان که آمریکا به مدت دو دهه با آن مبارزه ناموفقی داشت، قرار داد و در حالی که آمریکا و متحدانش بر مقابله با جاه‌طلبی‌های «هند- پاسیفیک» چین متمرکز شده‌اند، پکن به آرامی بر دیگر راهبرد جهانی خود یعنی تقویت نفوذ خود در غرب آسیا کار می‌کند.

غرب آسیا – که از افغانستان تا مدیترانه کشیده شده است- زمانی تحت سلطه اتحادهای منطقه‌ای به رهبری آمریکا بود. در طول جنگ سرد، آمریکا یک بازیگر اصلی در شکل گیری نظم منطقه‌ای بود.

در گذشته در کنار رژیم اسرائیل، ایران نفت‌خیز و طرفدار پادشاهی غرب و نیز عربستان سعودی ستون‌های نفوذ آمریکا را در منطقه تشکیل می‌دادند. اگرچه افغانستان سیاست خارجی بی طرفی خود را حفظ کرد، اما به خوبی در برابر آمریکا موضع گرفت و واشنگتن انتظار داشت «محمدرضا شاه پهلوی»، پادشاه ایران، به‌عنوان ژاندارم منطقه‌ای عمل کند و افغانستان را زیر نظر داشته باشد.

با این حال دیگر چنین نیست. اتحاد چین با جمهوری اسلامی ایران و روابط رو به رشد آن با حکومت سرپرست افغانستان از اهرم قدرتمندی برای افزایش نفوذ پکن در سراسر منطقه استفاده کرده است.

رفاقت چین و ایران چیز جدیدی نیست. این روند از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ در حال توسعه بوده است.

علی رغم اختلافات ایدئولوژیک، روابط اقتصادی و تجاری بین طرفین، شامل صادرات نفت از ایران به چین و صادرات کالا و فناوری از چین به ایران، سیر صعودی سریعی داشته است.

پیشنهاد:   گشت‌زنی هواپیما‌های بدون ‌سرنشین در آسمان غور

چین هم اکنون در روابط خود با حکومت سرپرست افغانستان نیز از الگوی مشابهی پیروی می‌کند. اگر چه پکن در ابتدا به کمپین واشنگتن پس از ۱۱ سپتامبر علیه القاعده و طالبان رضایت داد و حتی داشتن روابط دوستانه با دولت های افغان مورد حمایت آمریکا را مناسب یافت، اما با متزلزل شدن مداخله آمریکا در فضای رقابت چین و آمریکا، پکن شروع به زیر سوال بردن انگیزه های آمریکا کرد.

هنگامی که آمریکا و متحدانش از افغانستان عقب نشینی کردند، پکن فرصت پر کردن خلا قدرت را به دست آورد.

دولت چین در حالی که سفارت خود را در کابل حفظ می‌کرد، برای همکاری با حکومت سرپرست افغانستان نیز سه هدف اصلی را دنبال می کرد: بهره برداری از منابع طبیعی افغانستان، حمایت گسترده‌تر منطقه‌ای از طرح «کمربند و جاده»  (BRI)و مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه.

چین، همچنین با دوست شدن با طالبان، پتانسیل جلوگیری از نفوذ آنها بر اقلیت مسلمان اویغور چین را نیز دید.

حکومت سرپرست افغانستان نیز معامله به مثل کرده‌. آنها به قراردادهای قدیمی احترام گذاشته و قراردادهای جدیدی را با شرکت‌های چینی برای استخراج منابع معدنی افغانستان امضا کرده اند و پیش بینی می‌شود چین در سال ۲۰۲۴ از پاکستان به عنوان بزرگ ترین شریک تجاری افغانستان پیشی بگیرد.

در سپتامبر ۲۰۲۳، پکن سفیری را برای حکومت سرپرست افغانستان منصوب کرد. در ۳۰ ژانویه ۲۰۲۴، رئیس جمهور «شی جین پینگ» شخصا استوارنامه سفیر حکومت سرپرست را دریافت کرد. بنابراین، چین اولین کشور و قدرت جهانی شد که رسما دولت طالبان را به رسمیت شناخت.

پیشنهاد:   چین و تلاش برای ایجاد پل ارتباطی میان افغانستان و پاکستان

پکن به آرامی وضعیت آنان را به عنوان یک اقلیت قبیله‌ای و یک گروه افراطی پذیرفته است. این گروه هیچ نگرانی در مورد امتناع از تشکیل یک حکومت فراگیر، حذف زنان از زندگی عمومی و تبعیض علیه دیگر اقلیت‌های قومی نشان نداده است.

حکومت سرپرست افغانستان حتی هشدارهای مکرر سازمان ملل درباره افزایش تروریسم از افغانستان را نادیده گرفته است.

چین حتی با وجود حضور پررنگ تهران در عراق، سوریه و لبنان، خود را برای گسترش نفوذ در غرب آسیا آماده کرده است.

در زمانی که آمریکا در تلاش برای مقابله با چین در اقیانوس هند بوده و درگیر درگیری‌های خاورمیانه است؛ روسیه درگیر جنگ اوکراین می باشد، چین بدون شلیک حتی یک گلوله در غرب آسیا به قدرت رسیده است. این موضوع تنها می‌تواند واشنگتن را عمیقا نگران کند.

منبع: «دانشگاه استرالیای غربی»  University of Western Australia

در این رابطه مطالعه چشم انداز روابط چین و افغانستان تحت سلطه طالبان پیشنهاد می شود.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=9645
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها