تنش‌های طالبان و پاکستان؛ ايران چگونه‌ می‌تواند به حل بحران کمک کند؟

به گزارش ایراف، طالبان و پاکستان روزهای ملتهب و پرتنشی را تجربه می‌کنند. شکست پی‌درپی مذاکرات، در حالی آینده صلح را مبهم کرده است که ارسال پیام‌های هشدارآمیز دو طرف به یکدیگر و اتهام‌زنی‌های مکرر، ضرورت فوری یک توافق جامع و معنادار را تشدید کرده است. در این میان، ایران در چندین اظهار نظر، خواستار خویشتنداری طرفین شده و برای مساعدت به حل تنش‌ها اعلام آمادگی کرده است. برای بررسی بیشتر وضعیت این تنش و نقش ایران در حل آن، به سراغ دکتر جعفر حق‌پناه، استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و کارشناس مسائل افغانستان، رفته‌ایم.

این استاد دانشگاه در مصاحبه با ایراف درباره عمق و گستره این بحران معتقد است: «اگرچه تنش جاری جدی و چندلایه است، اما از عمق بسیار بالا و مدیریت‌ناپذیری برخوردار نیست. این‌طور نیست که بگوییم وضعیت کاملاً بحرانی شده است. به همین دلیل شاهد بودیم که توافقی درباره آتش‌بس برقرار شد، هرچند به صلح منجر نشد. یعنی هر دو طرف تنشی کنترل‌شده را دنبال می‌کنند و می‌دانند که ادامه و گسترش آن به نفع هیچ‌یک نیست و هیچ‌کدام نیز توان ادامه این وضعیت را ندارند.»

او در بخش دیگری از این گفتگو درباره میانجی‌گری ایران برای حل تنش گفت که برخلاف پیوندهای دینی، تمدنی و فرهنگی میان افغانستان، ایران و پاکستان، تاکنون کمترین همکاری‌های سه‌جانبه برای حل بحران‌ها وجود داشته است.

حق‌پناه می‌گوید: «در مورد میانجی‌گری جمهوری اسلامی ایران باید گفت که در میان کشورهای منطقه و هم‌جوار، ایران بیشترین پیوندهای فرهنگی، تمدنی و دینی را با هر دو کشور دارد. ضمن اینکه مرز مشترک نیز دارد و مسائل‌شان از نظر سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اقلیمی کاملاً به هم گره خورده است، اما با کمال تعجب مشاهده می‌شود که در تمام این سال‌ها، کمترین همکاری‌های سه‌جانبه بین ایران، پاکستان و افغانستان وجود داشته و افغانستان و پاکستان بسیاری از مسائل خود را با میانجی‌گری کشورهای دیگر منطقه حل‌وفصل کرده‌اند، حتی در همین بحران اخیر. علت این امر را باید در سه ضلع جست‌وجو کرد. در جانب افغانستان، بی‌اعتمادی‌ها و فاصله‌گیری‌هایی نسبت به ایران وجود دارد که بخشی از آن ناشی از مداخلات خارجی است. یعنی در دوره جمهوریت، آمریکا مایل نبود به هیچ وجه ایران درگیر مسائل افغانستان باشد، ولی اکنون شاید اوضاع کمی تغییر کرده باشد. در مورد پاکستان، یک بی‌میلی وجود دارد؛ به‌خاطر نوع نگرشی که پاکستانی‌ها به افغانستان دارند و همچنین رقابت‌هایی که تصور می‌کنند با ایران دارند، عملاً تمایلی وجود نداشته است. البته از سمت ایران هم سستی‌ها و کم‌کاری‌هایی وجود داشته که نتوانسته اعتمادسازی کند و از ظرفیت‌هایش به‌گونه‌ای استفاده کند که نقشش در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای و داخلی افغانستان غیرقابل چشم‌پوشی باشد.»

این کارشناس مسائل افغانستان در بخش دیگری از گفتگو، در پاسخ به این پرسش که ظرفیت جمهوری اسلامی نسبت به ترکیه و قطر برای ایفای نقش تسهیل‌گر در بحران جاری چیست، گفت: «طبیعتاً همان‌طور که خودتان می‌گویید، ظرفیت وجود دارد؛ یعنی به‌صورت بالقوه هست. مهم بالفعل شدن این ظرفیت‌هاست که کمتر به آن اهتمام شده است. تا زمانی که در محافل سیاسی تهران نگاه‌های حداقلی نسبت به افغانستان وجود دارد و متأسفانه افغانستان در اولویت‌های چندم سیاست خارجی جمهوری اسلامی قرار گرفته و سیاست خارجی ما بیش از حد خاورمیانه‌زده باشد، مثل اکنون، من فکر می‌کنم که ظرفیت‌های ما بالقوه باقی می‌ماند و بالفعل نمی‌شود. این مشکل جدی است که باید به آن توجه داشته باشیم و باید در اولویت قرار بگیرد. فرصت‌ها، تهدیدها و چالش‌هایی که از این ناحیه وجود دارد باید به رسمیت شناخته شود و دیده شود. بعد می‌توانیم درباره این صحبت کنیم که امکان‌های ما چقدر می‌تواند بالفعل شود. من فکر می‌کنم در آن صورت، وضعیت بسیار مهیا و مثبت خواهد بود. هم در جانب پاکستانی و هم در جانب افغانستانی می‌توان این فرصت‌ها را بالفعل کرد.»

استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران اما درباره پاسخ مثبت کابل و اسلام‌آباد به میانجی‌گری تهران، نگاه مثبتی ندارد. او معتقد است که شاید کابل تمایل به ایفای نقش تهران داشته باشد، اما از جانب اسلام‌آباد چنین نخواهد بود. به اعتقاد او: «در مورد میانجی‌گری، من فکر می‌کنم با توجه به سوابق تاریخی، اسلام‌آباد چندان روی خوشی برای اینکه ایران نقشی در تحولات افغانستان، آن هم در سطح میانجی‌گری بین آن‌ها داشته باشد، نشان نمی‌دهد. در گذشته هم همکاری‌های چندانی بین تهران و اسلام‌آباد درباره افغانستان صورت نگرفت، حتی در مباحثی که تهدید مشترک برای هر دو کشور بود. احتمالاً همین روال ادامه پیدا خواهد کرد. در مورد طالبان، احتمال بیشتری وجود دارد، چون به‌نوعی افغان‌ها همیشه مایل بودند که برای موازنه‌سازی با پاکستان، با ایران یارگیری کنند؛ مثل پروژه چابهار یا در موضوعاتی مانند داعش و غیره. بنابراین، شاید طالبان تمایل بیشتری داشته باشد، اما آن هم چشم‌انداز روشنی در کوتاه‌مدت ندارد، چون هنوز جناح‌های قدرتمندی در درون طالبان هستند که یا تحت نفوذ پاکستان‌اند یا تمایل دارند مسائل‌شان را به‌گونه‌ای حل نکنند که منجر به افزایش نقش‌آفرینی و نفوذ ایران در افغانستان شود.»

حق‌پناه معتقد است که ورود تهران به حل بحران در شرایطی ممکن خواهد شد که برای دیگر بازیگران منفعت داشته باشد. او در پاسخ به این پرسش که میانجی‌گری احتمالی تهران با چه چالش‌هایی روبه‌رو خواهد شد، چنین پاسخ می‌دهد: «اصولاً ایران بنا بر سیاست‌هایی که تاکنون دنبال کرده و تا حدی هم بنا بر موقعیت ژئوپلیتیک خود، بازیگری تنهاست؛ هم در سطح منطقه‌ای و هم در سطح نظام بین‌الملل. بازیگران دیگر چندان روی خوشی برای اینکه ایران موقعیت خود را از سطح کنونی بالاتر ببرد، نشان نمی‌دهند؛ مگر اینکه جنبه استفاده ابزاری داشته باشد، چنان‌که روس‌ها تاکنون چنین بهره‌برداری‌هایی از ایران کرده‌اند. ترکیه، قطر، کشورهای عربی، آمریکا، هیچ‌کدام تمایلی ندارند که ایران نقش‌آفرینی بیشتری داشته باشد، مگر اینکه مسائل دیگر و مهم‌تری که با ایران دارند ابتدا حل‌وفصل شود. در این صورت، حتی آمریکا هم مایل به تعامل با تهران خواهد بود؛ همان‌طور که در سال ۱۳۸۰ در رویارویی با طالبان، همکاری‌هایی در اوج تنش‌ها با ایران داشت.»

جعفر حق‌پناه درباره نقش بازیگران دیگری چون روسیه و چین در حل بحران معتقد است که این کشورها چندان تمایلی به ورود به بحران‌های افغانستان ندارند و بیشتر به دنبال گسترش دایره نفوذ خود در این کشور هستند. به باور این استاد دانشگاه، «چین و روسیه همواره سعی کرده‌اند که در درجه نخست، خود را از دایره تهدید و چالش‌هایی که در داخل افغانستان یا در سطح روابط خارجی این کشور وجود دارد و ممکن است برای آن‌ها مسئله‌ساز باشد، دور نگه دارند. در واقع، اولویت اول آن‌ها این بوده که اکنون نفوذ خود را افزایش دهند و افغانستان را به حوزه نفوذ خود تبدیل کنند؛ به‌گونه‌ای که در درجه اول، قدرت‌های رقیب مثل آمریکا را کنار بزنند و مانع از ایجاد پایگاه دائمی آن‌ها شوند و در درجه بعدی، افغانستان را به‌عنوان ابزار فشار بر رقبا تبدیل کنند. اکنون هم همین سیاست را دنبال می‌کنند و برای آن‌ها منفعت چندانی ندارد که انرژی زیادی صرف کنند. از نظر اقتصادی نیز منافع نقد و مستقیم پررنگی در افغانستان نمی‌بینند که بخواهند برای حفظ آن، به ثبات‌سازی در افغانستان کمک کنند. من فکر می‌کنم نقش آن‌ها در همین حد فعلی باقی خواهد ماند.»


تلویزیون اینترنتی ایراف آغاز به کار کرد

آخرین اخبار افغانستان را در ایراف بخوانید:

چهل‌زینه؛ پله‌کان عرفان و تاریخ در قلب قندهار

تنش طالبان–پاکستان: از خطر فزاینده تروریسم تا تشدید رقابت‌های منطقه‌ای

آصف درانی خطاب به طالبان: حمله به پاکستان حلال است یا حرام؟

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=94071
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x