به گزارش ایراف، این دیدار نهتنها از نظر دیپلماتیک غیرمنتظره بود، بلکه پرسشهای عمیقی را درباره معیارهای اخلاقی و راهبردی سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرده است.
ابومحمد جولانی دیروز و احمد الشرع امروز
ابومحمد جولانی، نامی است که تا چند سال پیش در لیست تروریستهای ویژه آمریکا قرار داشت. او رهبر پیشین گروه جبهه النصره(شاخه رسمی القاعده در سوریه) یکی از خشنترین گروههای تروریستی بود. گروهی که مسئولیت صدها عملیات انتحاری، بمبگذاری و اعدامهای میدانی را برعهده داشت.
وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۱۳ جولانی را در فهرست ویژه تروریستهای جهانی قرار داد و برای دستگیری یا اطلاعات درباره او ده میلیون دلار جایزه تعیین کرد.
حالا، تنها چند سال پس از آن روزها، همان فرد، با نامی متفاوت، با کت و شلوار و کراوات رسمی، در مقابل دوربینها در کنار رئیسجمهور آمریکا لبخند میزند؛ تصویری که بیش از هر چیز، یادآور تناقض عمیق در سیاست خارجی آمریکا است.
در سیاست همهچیز ممکن است
ترامپ در این دیدار، جولانی را “شریک احتمالی در بازسازی سوریه” توصیف کرد و از گشایش روابط جدید با دمشق سخن گفت. اما این موضع، عملاً به معنای پاککردن سابقه یکی از خطرناکترین رهبران گروههای تروریستی منطقه از حافظه سیاسی جهان است.
این اقدام به این معنی است که در سیاست خارجی آمریکا، منفعتگرایی بر هر مولفه دیگری، ارجحیت دارد و اگر منافع آمریکا ایجاب کند، رهبر خطرناکترین گروه تروریستی، پایش به کاخ سفید، امنیتیترین مرکز سیاسی جهان باز میشود.
این اقدام ترامپ، بیش از هر چیز یادآور این نکته است که “حدود را در روابط بینالملل منافع آمریکا تعیین میکند، نه چیز دیگر”.
یکجانبهگرایی در سیاست خارجی آمریکا، یک اصل تحمیلی در روابط بینالملل است که در این اصل، دیگر بازیگران، تقریبا هیچ نقشی جز پذیرش ندارند.
اگر معیار روابط بینالملل منافع مقطعی آمریکا باشد و نه اصول، آنگاه دیگر چه تفاوتی میان “گروه تروریستی” و “دولت مشروع” باقی میماند؟
اگرچه صاحبنظران روابط بینالملل آمریکایی، با این اقدام چندان موافق نیستند، اما ترامپ در عمل نشان داده است که به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست و هیچگونه پایبندی به اصول ندارد.
از سوی دیگر، این دیدار، به نوعی بازتعریف مفهوم “تروریسم” از سوی واشنگتن است؛ یعنی همان نیروهایی که دیروز تهدید بودند، اگر امروز در مسیر منافع آمریکا قرار گیرند، میتوانند شریک سیاسی تلقی شوند. این یعنی مرز میان تروریسم و قهرمان، منافع ایالات متحده آمریکا است.
پیام خطرناک برای منطقه
دیدار ترامپ و جولانی پیامی نگرانکننده برای خاورمیانه دارد: تروریسم قابل تطهیر است، اگر در خدمت آمریکا باشد.
این سیاست نهتنها مشروعیت اخلاقی ایالات متحده را زیر سوال میبرد، بلکه زمینهساز تکرار الگوهای بیثباتی در منطقه خواهد شد. اگر واشنگتن امروز با کسی چون جولانی دست میدهد، چه تضمینی است که فردا گروههای مشابه برای جلب حمایت آمریکا دست به تغییر چهره نزنند؟
از سوی دیگر، تکلیف آنعده از افرادی که توسط گروه جبهه النصره به شکل فجیعی به قتل رسیدند، اعدام شدند یا بدترین آسیبها را در زندانهای این گروه دیدند، چه میشود؟
جولانی ممکن است امروز با چهرهای اصلاحطلب و ادبیاتی سیاسی در رسانهها ظاهر شود، اما تاریخ خونین او را چگونه میتوان از صفحه تاریخ پاک کرد؟
صدها قربانی حملات جبهه النصره، خانوادههایی که از ادلب و حلب آواره شدند و شهرهایی که زیر پرچم سیاه گروه او ویران شدند، هنوز در حافظه مردم سوریه زندهاند.
نشستن او در کنار رئیسجمهور آمریکا، برای بسیاری از مردم خاورمیانه، نه نشانه صلح، بلکه توهین به عدالت و قربانیان جنگ سوریه است.
در جهانی که مرز میان قربانی و مجرم، آرمان و منافع، هر روز کمرنگتر میشود، این دیدار شاید بیش از هر چیز یادآور یک حقیقت تلخ باشد: در سیاست خارجی آمریکا هیچ اصل ثابتی وجود ندارد، آنچه تعیینکننده است، تنها یک چیز است: منافع آمریکا.





