به گزارش ایراف، همزمان با شکست دور سوم مذاکرات میان طالبان و پاکستان در استانبول، طی دو روز اخیر، سید عباس عراقچی، رئیس دستگاه دیپلماسی ایران با همتایان پاکستانی و افغان خود گفتوگو کرد. او در جریان این گفتوگوها از اراده تهران برای میانجیگری و سازش میان طرفین خبر داد. عراقچی در گفتوگو با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، پیشنهاد میانجیگری را مطرح کرد. رئیس دستگاه دیپلماسی ایران همچنین در تماس با همتای پاکستانیاش بر گفتوگو میان افغانستان و پاکستان با همکاری کشورهای منطقه برای کاهش تنشهای مرزی تأکید کرد.
به موازات آغاز تنشهای جدی میان طالبان و پاکستان، پس از سفر امیرخان متقی به هند و حمله هوایی اسلامآباد به قلب کابل و سپس آغاز مذاکرات سخت دوطرف، تهران بارها خواستار میانجیگری شده است. پیش از این نیز عباس عراقچی بر آمادگی تهران برای هرگونه مساعدت بهمنظور کاهش تنشها و حل اختلافات از طریق گفتوگو تأکید کرده بود.
آزمون مهم تهران برای حل یک بحران
اکنون ایران در میانه التهاب تنشها و بیاعتمادی فزاینده میان کابل و اسلامآباد و شکستهای پیدرپی مذاکرات، آماده است تا با استفاده از ظرفیتهای منطقهای مسیر دشوار رسیدن به صلح را تغییر داده و از تهران عبور دهد. تلاش تهران برای جایگزینی مکانیزمهای منطقهای جهت حل یک بحران محلی در حالی پررنگ و مهم میشود که ردپای عوامل خارجی بیش از هر زمان دیگری در ورود به مسئله نمایان است. شرایطی که اکنون ضرورت سازوکاری منطقهای با محوریت ایران را برای تهران جدیتر کرده است؛ چرا که عدم ورود جدی به آن، احتمالاً پیامدهای مطلوبی برای تهران در پی نخواهد داشت.
این در حالی است که تلاشهای بیوقفه ترکیه برای حل بحران موجود، در کنار قطر، دو همپیمان راهبردی آمریکا، نشان از چینش مسیر حل تنشها از منطقه به بیرون و به دست گرفتن ابتکار عمل دارد. چنانکه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه نیز در دیدار با شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، گفت که آنکارا تحولات را با دقت زیر نظر دارد و به مشارکت فعال خود در روند میانجیگری ادامه خواهد داد.
او همچنین از اعزام هیأتی بلندپایه از ترکیه به اسلامآباد با هدف برقراری آتشبس دائم و صلح میان افغانستان و پاکستان در کوتاهترین زمان ممکن خبر داد. ترکیه اکنون به بازیگری فعال در تنش جاری میان کابل و اسلامآباد تبدیل شده که چه تداوم و چه نتیجه این تنش، تأثیری مستقیم بر چینش نظم و بازی جدید منطقهای دارد که با خواست آمریکا برای بازگشت به افغانستان، به بهانه کنترل دوباره بر پایگاه هوایی بگرام، پیوند خورده است.
ورود دو همپیمان منطقهای آمریکا به حل تنش جاری، جایی که یکی از طرفین شریک امنیتی واشنگتن است و دیگری طعمهای جذاب برای مقابله با رقیب بزرگتر یعنی چین، نشان از هموار کردن مسیر ورود بازیگر اصلی به جریان مذاکرات و گرفتن ماهی از آب گلآلود دارد. همزمانی این بحران با درخواست آمریکا از طالبان برای واگذاری بگرام به این کشور و فشارها بر این گروه، فرصتی مغتنم برای ایالات متحده فراهم کرده است تا با همدستی ترکیه، قطر و پاکستان، فشار را بر طالبان افزایش داده و بازی جدید منطقهای را طبق برنامه خود بسازد.
این در حالی است که حداقل در ظاهر، تلاشی از سوی کشورهای منطقه مانند چین و روسیه برای مهار مداخلهجوییهای آمریکا در افغانستان دیده نمیشود. سکوت منطقه در برابر بحران جاری و واگذاری میدان به شرکای استراتژیک آمریکا، در شرایطی که رقابتهای تازه استراتژیک در حال شکلگیری است، نمیتواند منطقی برای تهران در پی داشته باشد؛ بهویژه آنکه وضعیت خاورمیانه نیز چندان مطلوب نیست.
در چنین فضایی، اکنون تهران برای کاهش بحران و پیامدهای سنگین آن، چون تجربه دوباره نزدیکی آمریکا به مرزهای شرقیاش، ناگزیر است با این بحران روبهرو شده و نقشی فعالتر ایفا کند.
ایران که اکنون تلاش دارد با توجه به روابط دیرینه با دوطرف، مسیر تازهای برای حل این تنشها باز کند و وعده داده که این مسیر شکستناپذیر خواهد بود، باید در فضای رقابتی کنونی که حتی بازی برای دوطرف دشوار شده، گامهای جدیتری بردارد؛ مسیری که همراهی دیگر بازیگران منطقهای را نیز میطلبد.
در نهایت، آینده این تنش و صلحی که (در صورت امکان) قرار است از دل آن متولد شود، پیامدهای آن کل منطقه، از جمله تهران را در بر خواهد گرفت. جمهوری اسلامی ایران که اکنون اراده کامل خود را بارها برای رفع بحران و پیامدهای آن، چون ورود آمریکا به صحنه افغانستان از طریق بگرام، به نمایش گذاشته، برای حفظ منافع و شکست محاصره نظامی در سراسر مرزهایش، ناگزیر است از حاشیه به متن وارد شود—حتی اگر در این مسیر تنها باشد.









