تغییر معادلات قدرت در جنوب آسیا؛ افغانستان نقطه تلاقی منافع چهار بازیگر منطقه‌ای

به گزارش ایراف، به نقل از مؤسسه مطالعات راهبردی شرق، تحولات سیاسی و امنیتی اخیر در جنوب آسیا، چشم‌انداز تازه‌ای از رقابت، بی‌اعتمادی و بازتعریف روابط قدرت در این منطقه حساس را ترسیم می‌کند. همزمانی حمله هوایی پاکستان به کابل با سفر رسمی وزیر خارجه طالبان به دهلی نو، نشان از تغییرات عمیق راهبردی دارد که نه تنها روابط دوجانبه، بلکه نظم ژئوپلیتیک کل منطقه را تحت تأثیر قرار داده است.

حمله هوایی پاکستان در ۹ اکتبر ۲۰۲۵ به منطقه عبدالحق کابل، که با هدف ترور رهبر تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) انجام شد، از نظر نظامی و سیاسی نقطه عطفی در روابط اسلام‌آباد و کابل محسوب می‌شود. این حمله که اقدامی بی‌سابقه در پایتخت افغانستان بود، پیام آشکاری داشت: دوره مماشات با طالبان به سر آمده است.

این عملیات نشانگر تغییر بنیادی در رویکرد ضدتروریستی پاکستان است. دولت اسلام‌آباد می‌کوشد ابتکار عمل را بازپس گیرد، حتی اگر این کار مستلزم نقض حاکمیت کشور همسایه باشد.

این اقدام همچنین پیامی به جامعه جهانی است مبنی بر اینکه پاکستان در برابر تهدیدهای تروریستی بی‌تفاوت نخواهد ماند.

شکاف عمیق؛ تضعیف نفوذ تاریخی اسلام‌آباد بر طالبان

با این حال، پیامدهای این اقدام پاکستان می‌تواند شامل تشدید بی‌اعتمادی طالبان و تقویت جریان‌های ضد پاکستانی در افغانستان باشد.

این گزارش می‌افزاید در سطحی عمیق‌تر، این حمله نشان‌دهنده تضعیف نفوذ تاریخی پاکستان بر طالبان است. طالبان جدید بیش از گذشته بر استقلال خود تأکید دارند و تمایلی به شناخته شدن به عنوان «دولت نیابتی پاکستان» ندارند. بنابراین، حمله اخیر نه یک اقدام نظامی صرف، که نمادی از شکاف سیاسی روزافزون میان دو متحد سابق است.

ارتقای رابطه؛ هند «هیأت فنی» خود در کابل را به سطح سفارت ارتقا می‌دهد

در همان روز حمله هوایی پاکستان، امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، در دهلی‌نو با مقامات ارشد هند از جمله وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی این کشور دیدار کرد. این نخستین حضور رسمی یک مقام بلندپایه طالبان در هند از زمان تسلط این گروه بر کابل در سال ۲۰۲۱ به شمار می‌رود.

در جریان این سفر تاریخی، هند اعلام کرد که «هیأت فنی» خود در کابل را به سطح یک سفارت کامل ارتقا می‌دهد. اگرچه این اقدام به معنای به رسمیت شناختن رسمی دولت طالبان نیست، اما بازتاب‌دهنده «واقع‌گرایی سیاسی» در سیاست خارجی دهلی‌نو است.

هند به این نتیجه رسیده که انزوای طالبان نه تنها غیرممکن است، بلکه به نفع رقبای ژئوپلیتیکی آن، به ویژه پاکستان و چین، تمام می‌شود. بنابراین، بازگشت تدریجی به تعامل مستقیم با کابل، بخشی از راهبرد جدید دهلی‌نو برای حفظ منافع و کاهش نفوذ رقبایش در افغانستان است.

طالبان در تلاش برای مشروعیت و تنوع بخشی به روابط بین‌المللی

این تعامل با هند برای طالبان نیز فرصتی استثنایی محسوب می‌شود. روابط با دهلی‌نو نه تنها مزایای اقتصادی و سیاسی دارد، بلکه می‌تواند گامی به سوی کسب مشروعیت بین‌المللی و کاهش وابستگی به پاکستان و چین باشد. اگر طالبان بتوانند چهره‌ای عمل‌گرا از خود نشان دهند، زمینه برای بازگشت تدریجی آنان به جامعه جهانی فراهم می‌شود.

مؤسسه مطالعات راهبردی شرق نوشت این دو رویداد به ظاهر مستقل، در واقع دو روی یک سکه هستند: نشانه‌ای از بازتعریف کامل معادلات قدرت در جنوب آسیا. افغانستان بار دیگر به نقطه کانونی رقابت قدرت‌های منطقه‌ای تبدیل شده و بازی بزرگ جدیدی در حال شکل‌گیری است که نتایج آن آینده امنیت و ثبات منطقه را برای سال‌های آینده تعیین خواهد کرد.

نگرانی پاکستان از «تهدید راهبردی»

مؤسسه مطالعات راهبردی شرق در ادامه افزود، اسلام‌آباد، گسترش روزافزون روابط بین طالبان و هند را تهدیدی مستقیم علیه منافع امنیتی خود می‌داند. مقامات پاکستانی بر این باورند که افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی هند در افغانستان، می‌تواند به تشکیل یک جبهه ضد پاکستانی در مرزهای شمال غربی این کشور بینجامد. حمله هوایی پاکستان همزمان با سفر وزیر خارجه طالبان به دهلی نو، از سوی تحلیلگران به عنوان یک «پیام نظامی آشکار» برای جلوگیری از نزدیکی بیشتر کابل و دهلی نو تفسیر شده است.

در مقابل، هند می‌کوشد تعامل خود با کابل را در چارچوب سیاست «تعامل عمل‌گرایانه با همسایگان» معرفی کرده و آن را از دایره رقابت با پاکستان خارج کند. با این حال، واقعیت‌های ژئوپلیتیک منطقه نشان می‌دهد که هیچ حرکت دهلی‌نو در افغانستان، از نگاه اسلام‌آباد جدا از معادلات امنیتی دوجانبه بررسی نمی‌شود.

طالبان که خود در مرکز این رقابت قرار گرفته، در تلاش است تا از تضاد منافع هند و پاکستان به نفع خود بهره‌برداری کند. این گروه با اتخاذ سیاست «توازن میان دو دشمن تاریخی»، در پی افزایش نفوذ سیاسی و استقلال عمل خود است.

چشم‌انداز یک الگوی جدید روابط در جنوب آسیا

این گزارش می‌افزاید در سطح کلان، این رقابت سه‌جانبه می‌تواند به شکل‌گیری الگویی جدید از روابط در جنوب آسیا منجر شود؛ الگویی که در آن افغانستان نه به عنوان «صحنه رقابت نیابتی»، بلکه به عنوان یک «بازیگر مستقل» ظاهر شود. با این حال، محقق شدن این سناریو نیازمند بلوغ سیاسی طالبان و پذیرش واقعیت‌های چندقطبی منطقه از سوی تمام بازیگران است.

این چشم‌انداز نظری اما در عمل با چالشی بزرگ مواجه شده است. درگیری‌های مرزی در روزهای ۱۱ و ۱۲ اکتبر که به تبادل آتش میان نیروهای طالبان و پاکستان انجامید، نشان داد که مسیر رسیدن به ثبات و همکاری هنوز بسیار طولانی و پرمانع است.

بازتاب‌های منطقه‌ای و بین‌المللی: بازی بزرگ جدید

به گفته این مؤسسه تشدید تنش بین پاکستان و طالبان می‌تواند پیامدهایی فراتر از مرزهای این دو کشور داشته باشد. تضعیف روابط اسلام‌آباد و کابل، احتمالاً خلاء قدرتی در افغانستان ایجاد کند که دیگر بازیگران منطقه‌ای مانند ایران، چین و روسیه مشتاق پر کردن آن هستند.

چین به عنوان قدرت اقتصادی مسلط منطقه، در موضعی حساس قرار دارد. پکن که سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در قالب پروژه «کمربند و جاده» انجام داده، ثبات را برای منافع خود حیاتی می‌داند. افزایش تنش می‌تواند پروژه‌های کلیدی مانند «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» (CPEC) را مستقیماً تهدید کند. پیش‌بینی می‌شود چین در ماه‌های آینده نقش میانجیگری فعال‌تری ایفا کند.

در سطح جهانی، نگاه آمریکا و اتحادیه اروپا به این تحولات دوگانه است. از یک سو، غرب با احتیاط با موضوع به رسمیت شناختن طالبان برخورد می‌کند و تعامل هند با این گروه را آزمونی برای «دیپلماسی بدون مشروعیت‌بخشی» می‌داند.

از سوی دیگر، افزایش فعالیت‌های تروریستی در مرز افغانستان و پاکستان، نگرانی‌های جدی از احیای شبکه‌های تروریستی را در پی داشته است. هرگونه بی‌ثباتی در افغانستان می‌تواند این منطقه را بار دیگر به کانون سیاست‌های ضدتروریستی جهان تبدیل کند.

آینده‌ای مبهم و فرصت‌ساز در انتظار جنوب آسیا

مؤسسه مطالعات راهبردی شرق اشاره دارد به اینکه تحلیلگران تاکید می‌کنند که علیرغم نشانه‌های تشدید تنش، شرایط کنونی می‌تواند فرصتی بی‌سابقه برای بازتعریف نظم منطقه‌ای باشد.

کارشناسان بر این باورند که طالبان می‌تواند با اتخاذ سیاستی متوازن در میان رقابت‌های هند، پاکستان، چین و ایران، جایگاه خود را ارتقا دهد. این تحول مشروط به فاصله‌گیری طالبان از رویکرد ایدئولوژیک و پذیرش اصل همکاری منطقه‌ای است.

دهلی نو با گسترش روابط خود با کابل بر پایه همکاری‌های اقتصادی، آموزشی و انسانی، نه تنها نفوذ منطقه‌ای خود را افزایش می‌دهد، بلکه می‌تواند به نقش واسطه میان جهان غرب و دولت طالبان دست یابد.

ثبات یا بحران؟ آینده در گرو مدیریت رقابت‌ها

در این گزارش آمده‌است حمله هوایی پاکستان به کابل را تحلیلگران نماد عبور این کشور از سیاست سنتی خود می‌دانند. هشدار داده می‌شود که این رویکرد جدید اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت تامین‌کننده اهداف نظامی باشد، اما خطر انزوای راهبردی اسلام‌آباد را در پی دارد.

تصمیم هند برای گشایش کانال دیپلماتیک مستقیم با طالبان و ارتقای سطح نمایندگی خود در کابل، نشان‌دهنده یک واقع‌گرایی سیاسی نوین است. به نظر می‌رسد دوئل سنتی «پاکستان حامی و هند رقیب» در حال جایگزینی با معادله‌ای چندقطبی و پیچیده‌تر است.

نتیجه نهایی به توانایی بازیگران اصلی برای تبدیل رقابت به فرصت همکاری بستگی دارد. حرکت به سمت گفت‌وگو می‌تواند دوره‌ای از ثبات و رشد را به ارمغان آورد، در حالی که تداوم رقابت‌های امنیتی، جنوب آسیا را بار دیگر به صحنه درگیری‌های فرسایشی تبدیل خواهد کرد.

منبع: موسسه مطالعات راهبردی شرق
نویسنده: کیسان رادفر؛ کارشناس روابط بین الملل

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=91864
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x