به گزارش ایراف، به نقل از گزارش تحلیلی، به قلم علی مهر که امروز (شنبه، ۱۰ آبان) در پایگاه خبری آمریکایی «یوریشیا ریویو» منتشرشده، در این میان، نقش بازیگران بینالمللی چون قطر، ترکیه و چین در احیای گفتوگوها و جلوگیری از بازگشت افراطگرایی، بیش از پیش اهمیت یافته است.
دیپلماسی در سایه بیاعتمادی
پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱، پاکستان تلاش کرد با تقویت روابط با طالبان، خود را بهعنوان بازیگری کلیدی در ثبات منطقهای معرفی کند.
علی مهر در اینباره مینویسد: «دولت پاکستان تبادلات دیپلماتیک و نهادی در سطح بالا با طالبان را آغاز کرد تا ثبات مرزی تضمین شود و از بازگشت تروریسم جلوگیری گردد.»
با این حال، اسلامآباد، طالبان را به عدم پایبندی به تعهدات خود، بهویژه در قبال گروه تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی)، متهم میکند. در همین زمینه، نویسنده مقاله تأکید میکند: «اسلامآباد طالبان را متهم به نقض تعهدات خود میکند، بهویژه در ارتباط با تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی).»
در مقابل، طالبان هرگونه حمایت از تیتیپی را رد کرده، اما ناتوانی در کنترل فرماندهان محلی و ساختار غیرمتمرکز فرماندهی، زمینهساز افزایش تنشها شده است.
مهر در ادامه مینویسد: «ساختار محدود فرماندهی و کنترل طالبان، وضعیت شکنندهای ایجاد میکند و فضای سوءاستفاده برای گروههای مسلح فراهم میآورد.»
از دوحه تا استانبول؛ امیدی که ناپایدار ماند
به باور نویسنده، توافق دوحه در ۲۷ مهر، با میانجیگری قطر و ترکیه، نویدبخش آغاز فصلی تازه در روابط کابل و اسلامآباد بود.
موضوعاتی چون مبارزه با تروریسم، مدیریت مرزها و تبادل اطلاعات در دستور کار قرار گرفت.
به گفته مهر، «برای اولین بار از زمان توافق آمریکا و طالبان در ۲۰۲۱، بازیگران منطقهای و بینالمللی رسماً بخشی از چارچوب صلح دوجانبه میان اسلامآباد و کابل شدند.»
اما مذاکرات استانبول، بهدلیل اختلاف بر سر فعالیتهای تیتیپی، به بنبست رسید.
مهر در اینباره مینویسد: «پاکستان اصرار دارد که طالبان باید زیرساختهای تیتیپی را که در خاک افغانستان فعالیت میکند، نابود کند، در حالی که طالبان مدعی است پاکستان این تهدید را برای توجیه حملات فرامرزی خود بزرگنمایی میکند.»
همگرایی ایدئولوژیک میان طالبان و تیتیپی، و امتناع طالبان از برخورد قاطع، اعتبار آن را بهعنوان شریک صلح زیر سؤال برده است.
نویسنده در این خصوص مینویسد: «فروپاشی روند استانبول بیش از یک شکست دیپلماتیک است؛ فرصتی از دسترفته برای نهادیسازی چارچوب امنیتی در جنوب آسیا است.»
منطقهای فراتر از دو کشور
تنش میان طالبان افغانستان و پاکستان، در خلأ رخ نمیدهد. کشورهای منطقهای چون چین، ایران، روسیه، ترکیه و قطر نگران بازگشت افغانستان به کانون افراطگرایی هستند.
مهر در گزارش خود اشاره میکند: «نشست چهارجانبه اخیر میان چین، ایران، روسیه و پاکستان در سازمان ملل یک نگرانی مشترک درباره گروههای تروریستی مانند القاعده، تیتیپی و جداییطلبان بلوچ در مرزهای افغانستان را برجسته کرد.»
در این میان، موضعگیریهای دفاعی طالبان، با انتظارات منطقهای برای همکاری امنیتی در تضاد است.
نویسنده هشدار میدهد: «آرزوی حاکمیت طالبان با انتظارات منطقهای از همکاری امنیت جمعی در تضاد است.»
درسهایی برای آینده
از این بنبست میتوان چند نتیجه کلیدی گرفت.
مهر در جمعبندی خود مینویسد: «صلح تنها زمانی پایدار است که علت اصلی بیثباتی—یعنی عملیات بدون کنترل شبکههای مسلح فراملی—رفع شود.»
او همچنین تأکید میکند که «پاکستان باید از سیاستهایی که تحمیلی یا تنبیهی به نظر میرسد، مانند اخراج گسترده، پرهیز کند، زیرا این اقدامات ممکن است مردم افغانستان را از خود برانگیزد و ثبات بلندمدت را تضعیف کند.»
در نهایت، مهر نتیجهگیری میکند: «میزان پیشرفت جنوب آسیا به سوی صلح یا سقوط بیشتر به درگیری، تا حد زیادی به توانایی دو طرف در فراتر رفتن از سوءظن متقابل و دستیابی به ثبات منطقهای واقعی فراتر از صرفاً سخنرانیهای سیاسی بستگی دارد.»









