به گزارش ایراف، در سالهای اخیر، تحولات چشمگیری در حوزه حملونقل منطقهای اوراسیا رخ داده است. یکی از برجستهترین این تحولات، توافق سهجانبه میان افغانستان، ایران و ترکیه برای توسعه مسیر ریلی و ایجاد اتصال مستقیم تا چین است؛ توافقی که میتواند نقطهعطفی در تقویت شبکههای ترانزیتی شرق و غرب آسیا بهشمار آید. این توافقنامه در حاشیه سیوششمین نشست منطقهای اتحادیه جهانی راهآهن (UIC) در ترکیه نهایی شد و نشاندهنده عزم مشترک سه کشور برای ایجاد کریدوری پایدار، کارآمد و همسو با ابتکار «کمربند و جاده» چین است.
هیأت افغانستان به ریاست محمداسحاق صاحبزاده، معاون وزارت خدمات عمومی، با هدف ارتقای نقش افغانستان در ترانزیت بینالمللی و گسترش همکاریهای منطقهای در این نشست شرکت کرد. در جریان نشست، مقامات ارشد راهآهن ایران و ترکیه نیز بر اهمیت توسعه خطوط ریلی پیوسته و اتصال آنها به شبکه چین از مسیر افغانستان تأکید کردند و افغانستان را حلقه کلیدی این کریدور دانستند؛ مسیری که میتواند نقشی تعیینکننده در افزایش ظرفیت ترانزیت منطقهای و کاهش هزینههای حملونقل ایفا کند.
بر اساس این توافق، سه کشور فرصت مییابند جایگاه خود را بهعنوان پل ارتباطی میان خاورمیانه، آسیای مرکزی و اروپا تثبیت کرده و از منافع اقتصادی مسیرهای زمینی آسیای شرقی تا اروپا بهرهمند شوند.
در این گزارش، به بررسی ابعاد اقتصادی و ژئوپلیتیکی توافق سهجانبه افغانستان، ایران و ترکیه پرداخته میشود؛ توافقی که با ایجاد کریدور ریلی مستقیم تا چین، افغانستان را به محور ترانزیتی منطقهای تبدیل کرده، جایگاه ایران و ترکیه را تقویت میکند و مسیری امن و اقتصادی برای تجارت میان چین و اروپا فراهم میآورد.
ابعاد اقتصادی و ژئوپلیتیکی توافق افغانستان، ایران و ترکیه
توافق سهجانبه افغانستان، ایران و ترکیه تلاشی مشترک برای تکمیل زنجیره ریلی فرامنطقهای از شرق تا غرب آسیاست. این مسیر میتواند افغانستان را از کشوری محصور در خشکی به محور ترانزیتی منطقهای تبدیل کرده و جایگاه اقتصادی و سیاسی آن را در اوراسیا ارتقا دهد. برای ایران و ترکیه نیز این پروژه فرصتی است تا نقش خود را بهعنوان پل ارتباطی میان آسیای مرکزی، خاورمیانه و اروپا تثبیت کنند.
پروژههایی مانند ساخت خط ریلی خواف–هرات میان ایران و افغانستان باعث شده افغانستان به یکی از مسیرهای مهم ترانزیت منطقه تبدیل شود. اگر این مسیر به شبکه ریلی چین متصل شود، جایگاه ایران و ترکیه نیز در طرح جهانی «کمربند و جاده» تقویت شده و مسیری امن و اقتصادی برای انتقال کالاهای آسیا به اروپا فراهم خواهد شد.
مزیتهای رقابتی کریدور ریلی چین–افغانستان–ایران–ترکیه
این مسیر در مقایسه با مسیرهای دریایی جنوبی مانند اقیانوس هند و کانال سوئز، مزایای قابلتوجهی دارد. زمان حملونقل کالا از چین به اروپا از طریق این مسیر، بهدلیل حذف سفرهای طولانی دریایی، تا ۳۵ درصد کاهش مییابد. همچنین با کاهش مصرف سوخت، حذف هزینههای بیمه و تعرفههای اضافی، هزینههای لجستیکی تا ۳۰ درصد کاهش پیدا میکند.
مسیر زمینی همچنین از مخاطرات آبوهوایی شدید مانند طوفانهای اقیانوسی مصون است و امکان مدیریت مؤثرتر زنجیره تأمین را فراهم میکند. با این حال، رقابتپذیری این مسیر در برابر گزینههای موجود وابسته به بهینهسازی زمان حملونقل، کاهش هزینهها و ثبات بلندمدت مسیر است.
نقشآفرینی سهجانبه در احیای اقتصاد منطقهای از مسیر ریلی
افغانستان: افغانستان با این کریدور از وضعیت حاشیهای و وابستگی به کمکهای خارجی فاصله گرفته و برای نخستینبار بهعنوان گذرگاهی سازنده در نقشه ترانزیتی اوراسیا ظاهر میشود. توسعه خطوط ریلی خواف–هرات–مزارشریف زمینهساز ایجاد بنادر خشک، مراکز لجستیکی و اشتغال گسترده در غرب و شمال افغانستان است و این کشور را به حلقه اتصال آسیای میانه با ایران و ترکیه تبدیل میکند.
ایران: این پروژه برای ایران فرصتی است تا نقش خود را بهعنوان مرکز (هاب) جنوبی ابتکار «کمربند و جاده» چین تثبیت کند. اتصال مستقیم ریلی شرق آسیا تا مدیترانه از مسیر ایران، ظرفیت ترانزیت بینالمللی کشور را افزایش داده و منبعی پایدار از درآمد ارزی از محل عوارض، خدمات لجستیکی، سوخترسانی و تعمیر قطارها ایجاد میکند. این مسیر همچنین با متنوعسازی راههای صادراتی، وابستگی ایران به مسیرهای دریایی طولانی را کاهش میدهد.
ترکیه: ترکیه با اتصال مستقیم زمینی به شرق آسیا، جایگاه خود را بهعنوان «پایانه اصلی کریدور میانی» تقویت میکند. این مسیر موقعیت استانبول را بهعنوان مرکز لجستیکی اوراسیا تثبیت کرده و بنادر مدیترانه را به نقطه جذب بارهای ترانزیتی تبدیل میسازد. کاهش وابستگی به مسیرهای دریایی پرهزینه نیز توان رقابتی ترکیه را در حمل کالاهای با ارزش افزوده بالا افزایش میدهد.
چین: از نگاه چین، این پروژه راهی برای کاهش ریسکهای ژئوپلیتیکی و متنوعسازی مسیرهای دسترسی به اروپا است. مسیر ریلی افغانستان–ایران–ترکیه میتواند مکمل یا حتی رقیب مسیر شمالی چین–روسیه باشد؛ بهویژه در شرایطی که تحولات سیاسی یا تحریمها مسیرهای قبلی را ناامن کنند. این مسیر جنوبی، راهی کوتاهتر، ارزانتر و قابلکنترلتر برای اتصال چین به اروپا فراهم کرده و جایگاه چین را در زنجیره تأمین جهانی تقویت میکند.
چشمانداز اقتصادی کریدور ریلی چین–افغانستان–ایران–ترکیه
پروژه کریدور ریلی میان چین، افغانستان، ایران و ترکیه تحولی راهبردی در زیرساختهای حملونقل منطقهای بهشمار میرود و زمینه بازتعریف نقش اقتصادی کشورهای مسیر را فراهم میکند. اتصال مستقیم شرق آسیا به اروپا از طریق این مسیر، ظرفیتهای تازهای در ترانزیت فعال کرده و منافع اقتصادی قابلتوجهی برای طرفهای مشارکتکننده ایجاد خواهد کرد.
افغانستان بهعنوان گذرگاه نوین شرق و غرب، با تبدیلشدن به محور ترانزیتی منطقه، میتواند جایگزین مسیر پاکستان در تجارت با آسیای مرکزی و اروپا شود. این تحول نهتنها درآمدهای ترانزیتی را افزایش میدهد، بلکه زمینه اشتغال گسترده و جذب سرمایهگذاری خارجی در حوزههای حملونقل، لجستیک و زیرساخت را فراهم میسازد.
ایران بهعنوان پل ارتباطی منطقهای، با بهرهگیری از مسیرهای ریلی شرق–غرب، بهویژه خط خواف–هرات و اتصال به بندر چابهار، جایگاه خود را بهعنوان حلقه واسط میان آسیای مرکزی و خاورمیانه تقویت میکند. عبور بخش مهمی از تجارت چین–اروپا از مسیر ایران، درآمد ارزی پایدار ایجاد کرده و وابستگی به مسیرهای دریایی طولانی را کاهش میدهد.
ترکیه بهعنوان دروازه ورود به اروپا، خود را بهعنوان هاب لجستیکی اوراسیا تثبیت میکند. این مسیر جایگزینی مقرونبهصرفه برای مسیرهای دریایی و روسی بوده و ظرفیت بنادر مدیترانه را برای جذب بارهای ترانزیتی افزایش میدهد.
چین، در راستای تنوعبخشی به مسیرهای ترانزیت، این کریدور را بخشی از گسترش شاخه جنوبی ابتکار «کمربند و جاده» میداند. پیوستن افغانستان به این شبکه، وابستگی چین به مسیرهای شمالی را کاهش داده، ریسکهای ژئوپلیتیکی را محدود میکند و امنیت و پایداری ترانزیت کالا به اروپا را بهشکل قابلتوجهی ارتقا میدهد.
چالشها و الزامات فنی و لجستیکی کریدور ریلی چین–افغانستان–ایران–ترکیه
توسعه این کریدور صرفاً یک تصمیم سیاسی نیست و مستلزم رفع چالشهای فنی، زیرساختی و لجستیکی است. یکی از موانع اصلی، اختلاف عرض ریل میان استاندارد اروپایی در ایران و ترکیه با سیستم روسی حاکم بر راهآهن آسیای مرکزی است؛ موضوعی که عبور مستقیم واگنها را غیرممکن کرده و استفاده از راهکارهایی مانند تعویض واگن، فناوری تغییر عرض محور یا استانداردسازی بلندمدت شبکه ریلی را ضروری میسازد.
در افغانستان، تکمیل شبکه ریلی هرات–مزارشریف–کابل و اتصال مؤثر آن به مرزهای چین و آسیای مرکزی، اولویت اساسی است. همچنین بازسازی پلها و تونلها و تجهیز پایانههای کانتینری برای تسریع بارگیری و مدیریت ترافیک ضرورت دارد.
کارآمدی این کریدور به هماهنگی کامل میان شبکههای ریلی، دریایی و حملونقل چندوجهی وابسته است؛ بهویژه اتصال روان به بنادر راهبردی ایران و ترکیه و سادهسازی فرآیندهای گمرکی و ترانزیتی. هرگونه ناهماهنگی میان بخشهای ریلی و بندری میتواند به ایجاد گلوگاههای جدید منجر شود و از جذابیت این مسیر بکاهد.
سخن آخر
توافق سهجانبه افغانستان، ایران و ترکیه برای توسعه مسیر ریلی و اتصال مستقیم تا چین، گامی راهبردی در بازتعریف نقشه ترانزیتی اوراسیا محسوب میشود. این کریدور، با تبدیل افغانستان به محور ترانزیتی منطقهای و تقویت جایگاه ایران و ترکیه بهعنوان پلهای ارتباطی شرق و غرب، ظرفیتهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی گستردهای ایجاد میکند. مسیر زمینی ایجادشده، زمان و هزینه حملونقل کالا را کاهش داده و گزینهای امن و کارآمد برای تجارت چین و اروپا فراهم میآورد. با این حال، موفقیت پروژه مستلزم رفع چالشهای فنی و لجستیکی، هماهنگی میان شبکههای ریلی و بندری و پیادهسازی چارچوبهای سیاستی و مالی کارآمد است.
تلویزیون اینترنتی ایراف آغاز به کار کرد
آخرین اخبار افغانستان را در ایراف بخوانید:
بحران مرزی افغانستان و پاکستان؛ طالبان در جست وجوی مسیرهای تجاری جایگزین
قیمت افغانی به تومان و دلار امروز یکشنبه (4 آبان ۱۴۰۴)
افغانستان و چالش رشد سریع شهرنشینی؛ هشدار درباره کمبود زیرساختها









