به گزارش ایراف، اعلامیه آتشبس دوحه میان طالبان و پاکستان، اگرچه در ظاهر تلاشی برای کاهش تنشهای مرزی و توقف درگیریهای نظامی بود، در واقع بازتابی از محدودیتها و دشواریهای جدی طالبان در عرصه میدانی و دیپلماسی به شمار میرود. این توافق، با تأکید بر احترام متقابل به تمامیت ارضی و تعهد طالبان به عدم استفاده از خاک افغانستان علیه پاکستان، نهتنها مسائل امنیتی فوری را هدف قرار داده، بلکه مرز میان استقلال سیاسی و وابستگی عملی طالبان را آشکار کرده است.
افغانستان پس از بازگشت طالبان به قدرت، در نقطهای حساس قرار دارد؛ جایی که مجموعهای از چالشهای داخلی و منطقهای، سیاستهای این گروه را در معرض آزمونی جدی قرار داده است. طالبان موظفاند امنیت داخلی و تمامیت ارضی کشور را تضمین کنند، اما حضور رهبران تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) و سایر گروههای مسلح فرامرزی، مدیریت سیاست داخلی، روابط دیپلماتیک و تعامل با همسایگان را پیچیده کرده است.
اعلامیه دوحه، بهرغم ظاهر صلحآمیز، نشانهای از فشار دیپلماتیک و محدودیت عملی طالبان در برابر خواستهای پاکستان است. متن توافق، با واژه «مرز» و تأکید بر عدم استفاده از خاک افغانستان علیه پاکستان، زمینهای برای بحث درباره استقلال تصمیمگیری طالبان، پذیرش تلویحی خطوط مرزی و نقش گروههای مسلح فرامرزی در سیاست داخلی و منطقهای افغانستان ایجاد کرده است.
این یادداشت تلاش میکند تا اعلامیه دوحه را از منظر پیامدهای داخلی، منطقهای و راهبردی تحلیل و بررسی کند که آیا طالبان در میدان و دیپلماسی با محدودیت یا شکست مواجه شدهاند، یا صرفاً در حال مدیریت شرایط دشواری هستند که بر امنیت و مشروعیت آنها تأثیرگذار است.
تحلیل مفاد اعلامیه دوحه
اعلامیه آتشبس دوحه شامل بندهایی کلیدی است که در ظاهر سادهاند، اما پیامدهای سیاسی و امنیتی پیچیدهای دارند. دو نکته اصلی در این توافق قابلتوجه است:
۱. توقف فوری خصومتها و تعهد طالبان به عدم استفاده از خاک افغانستان علیه پاکستان: این بند، طالبان را محدود میکند و نشان میدهد خاک افغانستان میتواند به پناهگاه گروههای مسلح فرامرزی تبدیل شود، اما طالبان در تصمیمگیری درباره آن با محدودیت عملی مواجهاند.
۲. احترام متقابل به تمامیت ارضی: واژه «مرز» و تأکید بر احترام به تمامیت ارضی هر دو کشور، بهصورت غیرمستقیم موجب پذیرش تلویحی خط دیورند شده است. طالبان تلاش کردند با واکنش رسمی این موضوع را رد کنند، اما متن توافق امکان بهرهبرداری و تفسیر آن به نفع پاکستان را فراهم میآورد.
با نگاه تحلیلی میتوان گفت اعلامیه دوحه، مرز میان استقلال سیاسی طالبان و وابستگی عملی آنان را مشخص کرده و محدودیتهای دیپلماسی این گروه را آشکار ساخته است. طالبان از یکسو نمیخواهند مشروعیت خود را نزد مردم افغانستان زیر سؤال ببرند و از سوی دیگر، تحت فشار پاکستان و ناتوانی در کنترل برخی گروههای مسلح، ناچار به پذیرش مواضع محدودکننده شدهاند.
واکنش طالبان و منتقدان
طالبان در واکنش به گمانهزنیها اعلام کردند که خط دیورند بخشی از توافق نبوده و هیچ تصمیمی در این زمینه گرفته نشده است؛ تلاشی برای حفظ وجهه داخلی و مشروعیت در میان جامعه افغانستان.
اما منتقدان و کارشناسان داخلی معتقدند متن توافق، بهطور غیرمستقیم حضور گروههای مسلح پاکستانی و خطوط مرزی مورد اختلاف را به رسمیت شناخته است.
این واکنشها نشان میدهد طالبان نهتنها در میدان نظامی با چالش روبهرو هستند، بلکه در عرصه دیپلماسی نیز محدودیت دارند. تلاش برای توجیه متن توافق و فاصلهگیری از واژههای «مرز» و «خط دیورند» گویای فشار داخلی و بینالمللی بر طالبان است.
پیامدهای داخلی
پیامدهای داخلی اعلامیه دوحه چندلایه است:
۱. مشروعیت و اعتماد عمومی: پذیرش تلویحی خواست پاکستان، حتی بدون اعلام رسمی، میتواند اعتماد شهروندان و جریانهای ملیگرا را کاهش دهد و شکاف میان طالبان و بخشی از جامعه را عمیقتر کند.
۲. کنترل گروههای مسلح: مفاد اعلامیه نشان میدهد طالبان هنوز کنترل کامل بر گروههای مسلح فرامرزی ندارند. این موضوع توانایی بسیج عمومی و مشروعیت داخلی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
۳. وحدت و اختلاف سیاسی: اعلامیه ممکن است وحدت نسبی موقتی در برابر تهدید خارجی ایجاد کند، اما همزمان ابزار انتقاد برای مخالفان طالبان فراهم میکند که میتوانند این گروه را به ضعف مدیریتی متهم کنند.
پیامدهای منطقهای و راهبردی
اعلامیه دوحه علاوه بر تأثیر داخلی، پیامدهای منطقهای مهمی دارد:
امنیت و ثبات منطقهای: توقف درگیریها موقتی است و استمرار تنشها میتواند به چرخه حملات متقابل میان پاکستان و افغانستان بینجامد؛ وضعیتی که ثبات جنوب آسیا را تهدید میکند.
دیپلماسی و فشار بینالمللی: جامعه جهانی انتظار دارد طالبان از خاک افغانستان بهعنوان پایگاه گروههای مسلح علیه همسایگان استفاده نکنند. اعلامیه دوحه نشانهای از فشار دیپلماتیک و محدودیت عملی طالبان در برابر خواستهای پاکستان و جامعه بینالمللی است.
نقش پاکستان: اسلامآباد با بهرهبرداری از متن توافق، قدرت چانهزنی خود را در مذاکرات منطقهای و امنیتی افزایش داده و میتواند طالبان را به پذیرش مواضع محدودکنندهتر سوق دهد.
طالبان در میدان و دیپلماسی؛ برد یا باخت؟
تحلیل متن و واکنشها نشان میدهد طالبان در هر دو عرصه میدان و دیپلماسی با محدودیت روبهرو هستند. حضور رهبران تیتیپی در خاک افغانستان و حملات اخیر پاکستان، توان عملی طالبان برای مدیریت امنیت داخلی را محدود کرده است. در دیپلماسی نیز توافق دوحه و واژگان بهکار رفته در آن، قدرت مانور طالبان را کاهش داده و امکان فشار خارجی را افزایش داده است.
با این حال، طالبان توانستهاند با تاکتیکهای رسانهای و سیاسی، برخی محدودیتها را مدیریت کرده و از تشدید بحران جلوگیری کنند. بنابراین میتوان گفت طالبان نه بهطور کامل شکست خوردهاند و نه پیروزی قطعی کسب کردهاند، بلکه در شرایطی دشوار و پیچیده، تلاش میکنند تعادلی نسبی برقرار کنند.
جمعبندی
اعلامیه دوحه بیش از آنکه صرفاً یک توافق آتشبس باشد، آینهای از محدودیتها و فشارهای داخلی و خارجی طالبان است. واژه «مرز» و تعهد به عدم استفاده از خاک افغانستان علیه پاکستان، زمینه را برای پذیرش تلویحی خواستهای اسلامآباد و محدودیت دیپلماسی طالبان فراهم کرده است.
پیامدهای داخلی از جمله کاهش اعتماد عمومی، ضعف در کنترل گروههای مسلح و فراهم شدن ابزار انتقاد برای مخالفان و پیامدهای منطقهای مانند تهدید ثبات جنوب آسیا و افزایش فشار دیپلماتیک نشان میدهد طالبان در هر دو عرصه میدان و سیاست با آزمونی جدی مواجهاند.
آینده روابط طالبان و پاکستان، ترکیبی از همکاری محدود و تنشهای احتمالی خواهد بود. مسیر این روابط به میزان توان طالبان در مدیریت تهدیدات داخلی و خارجی و بهرهبرداری هوشمندانه از شرایط سیاسی و دیپلماتیک بستگی دارد. افغانستان اکنون در نقطهای حساس قرار دارد؛ جایی که شراکتهای استراتژیک تاریخی با پاکستان، همزمان میتواند به رویارویی مستقیم و پیچیده تبدیل شود. مدیریت هوشمندانه، شفافیت در سیاستها و توانایی بسیج افکار عمومی، از عناصر کلیدی برای حفظ امنیت و ثبات ملی در این مقطع حساس است.
تلویزیون اینترنتی ایراف آغاز به کار کرد
آخرین اخبار افغانستان را در ایراف بخوانید:
مسدود شدن مکرر سیمکارتهای مهاجرین؛ اپراتورها چه میگویند؟
روز ملی زبان ازبکی در افغانستان؛ تجلیلها و تهدیدها
جنگ خارجی، مشروعیت داخلی؛ آیا درگیری با پاکستان به مشروعیت ملی طالبان کمک کرد؟