چه کسی میتوانست پیشبینی کند که وقتی فیض حمید رئیس قدرتمند سرویس امنیتی ارتش پاکستان (آی.اس.آی) وقتی با فنجان چای و خنده بر لب در مردادماه سال ۱۴۰۰ در هتل سرینای کابل سقوط جمهوریت و به قدرت رسیدن مجدد طالبان را جشن میگرفت احتمال بدهد بعد از مدت کوتاهی فیض حمید دستگیر و به زندان برود و در آنجا اخبار جنگ شدید بین پاکستان و افغانستان را دنبال کند؟
آن روز فیض حمید تصور میکرد پاکستان یک پیروزی قاطع راهبردی بدست آورده و آنچه را که همواره پاکستانیها برای داشتن عمق استراتژیک در افغانستان آرزو میکردند، اکنون همچون فنجان چای در دست دارد. او معتقد بود که یک دولت طالبان در افغانستان دوست پاکستان خواهد بود و به سدی در برابر هرگونه تهدید امنیتی علیه این کشور تبدیل خواهد شد.
برای رسیدن به چنین وضعیتی، ارتش و سرویسهای اطلاعاتی پاکستان بیش از دو دهه از جنبش طالبان افغانستان حمایت کرده بودند. بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰، پاکستان سیاست امنیتی و خارجی بسیار پیچیده ای را در افغانستان دنبال کرده بود. پاکستان از یک طرف شریک آمریکا در جنگ جهانی علیه تروریسم بود که نماد مشخص آن جنگ با طالبان در افغانستان به شمار میرفت و از طرف دیگر با پناه دادن به رهبران طالبان در پاکستان و نگهداری آنان در مناطق قبایلی و پیشاور و کویته و حتی زندان ( مانند ملا برادر) و با کمک به طالبان پاکستان TTP در جنگ نیابتی آنها به نفع طالبان افغانستان،موفق شد طالبان شکست خورده سال ۱۳۸۰ را مجددا در سال ۱۴۰۰ پیروزمندانه وارد ارگ کابل کند.
این احساس پیروزی دیری نپایید و به زودی مولفههای سخت سیاست خارجی همچون تاریخ،امنیت، ژئوپلیتیک و قومیت گرایی برمولفه های نرم سیاست خارجی مانند توافقات غلبه کرد و روابط دو کشور پاکستان و افغانستان رو به تیرگی نهاده و روز به روز بر دامنه اختلافات و تنشها افزوده شد و به یک جنگی ختم شد که در نتیجه آن نه فقط در درگیریهای مرزی، نظامیان دو کشور کشته و زخمی شدند بلکه کابل، پایتخت افغانستان توسط نیروی هوایی پاکستان مورد حمله قرارگرفت و حسب برخی گزارشها متقابلا افغانستان شهر لاهور را مورد حمله قرار داد.
پاکستان از سال ۲۰۲۱، همزمان با بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، با موج بیسابقهای از حملات علیه نیروهای نظامی و امنیتی خود مواجه شده است. بیش از ۲۴۰۰ مورد مرگ در سه ماهه اول سال ۲۰۲۵ ثبت شده است که از رقم کل حدود ۲۵۰۰ نفر کشته شده در حملات سراسر پاکستان در سال گذشته، بیشتر است.
پاکستان اکثر حملات را به طالبان پاکستان، که با نام اختصاری TTP شناخته میشوند، نسبت داده و معتقد است که رهبران آن اکنون در افغانستان مستقر هستند. اعضای TTP عمدتاً از مناطق قبیلهای پاکستان، در امتداد مرز افغانستان،هستند اما در مقابل رهبران طالبان در افغانستان اصرار دارند که تحریک طالبان پاکستان یک چالش داخلی برای پاکستان است که باید به آن رسیدگی شود.در سال ۲۰۲۲، اندکی پس از تشکیل دولت موقت،دولت طالبان میانجیگری مذاکرات بین رهبران تحریک طالبان پاکستان و ارتش پاکستان در کابل را بر عهده گرفت.پس از نشانههای اولیه پیشرفت، که با آتشبس موقت پشتیبانی میشد، مذاکرات به شکست انجامید.
پاکستان امیدوار بود که رهبران تحریک طالبان پاکستان پس از استقرار دولت طالبان که مورد حمایت پاکستان است، افغانستان را ترک کنند.طبق گزارشها، برخی از جنگجویان تحریک طالبان پاکستان به خانه بازگشتند، اما این به معنای کاهش خشونت نبود. تحریک طالبان پاکستان خواستار اجرای محلی قوانین اسلامی و بازگرداندن وضعیت نیمه خودمختار سابق مناطق قبیلهای هممرز با افغانستان است.
اختلافات ریشهای پاکستان و افغانستان
اختلافات دو کشور پاکستان و افغانستان محدود به موضوع حضور رهبران و جنگجویان TTP در افغانستان نبوده بلکه روابط دو کشور همواره با پیچیدگی ها و اختلافات عمیق همراه بوده است. این اختلافات ریشه در مسائل تاریخی، ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیک دارد که ذیلا به موارد مهم این اختلافات اشاره می شود:
۱.مسئله مرز/خط دیورند(Durand Line)
این موضوع مهمترین و اساسی ترین دلیل اختلاف بین دو کشور است. مرز یا خط دیورند در سال ۱۸۹۳ توسط سر مورتیمر دیورند، دیپلمات بریتانیایی، و امیر عبدالرحمان خان، حاکم افغانستان، تعیین شد تا مرز بین هند بریتانیا و افغانستان را مشخص کند.
افغانستان این خط مرزی ۲۴۳۰ کیلومتری را به رسمیت نمیشناسد و آن را قراردادی تحمیلی از سوی استعمار انگلیس میداند. افغانها معتقدند این خط، مناطق قومی پشتون نشین را از یکدیگر جدا کردهاست. بسیاری از دولتهای افغانستان، به ویژه در گذشته، ادعای مالکیت بر مناطق قبیلهای تحت اداره پاکستان (مثلاً مناطق قبایلی) را داشتهاند.
در مقابل پاکستان خود را جانشین قانونی هند بریتانیا میداند و خط دیورند را به عنوان یک مرز بینالمللی رسمی و معتبر به رسمیت میشناسد و هرگونه بحث درباره آن را برای خود غیرقابل قبول میداند.
۲.مستئل امنیتی و پناهندگی گروههای شورشی
پاکستان بارها افغانستان را متهم کرده که خاک خود را در اختیار گروههای شورشی، به ویژه تحریک طالبان پاکستان (TTP)، قرار میدهد تا علیه پاکستان عملیات تروریستی انجام دهند.پاکستان معتقد است که عناصر درون افغانستان از این گروهها برای ایجاد بیثباتی در پاکستان حمایت میکنند.
در مقابل افغانستان ( قبل از تسلط مجدد طالبان در ۲۰۲۱) پاکستان را متهم می کرد که از طالبان افغانستان و شبکه حقانی برای نفوذ در افغانستان و تضعیف دولت مورد حمایت غرب پشتیبانی میکند. آنها پاکستان را “پناهگاه امن” برای طالبان میدانستند و امروز که طالبان در افغانستان به قدرت رسیده است، پاکستان را متهم به حمایت از داعش خراسان و گروههای وابسته به جبهه مقاومت ضدطالبان میکنند.
۳.رقابتهای ژئوپلتیک و نفوذ منطقهای
پاکستان روابط نزدیک افغانستان با هند را برای خود یک تهدید استراتژیک میبیند. اجرای پروژههای توسعهای هند در افغانستان از دید اسلامآباد، تلاشی برای محاصره پاکستان است.
از دید اسلامآباد، افغانستان دروازه ورود پاکستان به آسیای مرکزی و بازارهای آنهاست لذا بی ثباتی در افغانستان میتواند چشم انداز توسعه روابط اقتصادی و ارتباطی را برای پاکستان مختل نماید.
۴.مسائل مربوط به آب و رودخانههای مرزی
بدون توجه به این که افغانستان چه نظام سیاسی داشته باشد این کشور منابع آبی خود را داشتههای راهبردی دانسته و بدنبال بهرهبرداری سیاسی از منابع آبی خود و رودخانههایی است که سرچشمه آنها در افغانستان بوده و به کشورهای همسایه از جمله به پاکستان جریان مییابد. پاکستان سدسازی بر روی رودخانههایی که از افغانستان به سمت پاکستان میرود را در سند امنیت ملی خود تهدید امنیت ملی دانسته و برای مقابله با آن گزینه نظامی را در نظر گرفتهاست. با توجه به نگاههای کاملا متعارض دو کشور به منابع آبی میتوان گفت در آینده آب می تواند سرمنشاء جنگ باشد.
۵.مسائل مربوط به پناهندگان
افغانستان برای دههها منبع اعزام بزرگترین جمعیت پناهنده در جهان به همسایگان خود از جمله به پاکستان بوده است.پاکستان میزبان میلیونها افغان بوده و این حضور گاهی منجر به تنشهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی شده است. پاکستان در پاسخ به افزایش ناامنی، سیاست اجباری برای بازگشت پناهندگان افغان به کشورشان در پیشگرفت که نه تنها مسله حل نشد بلکه منجر به افزایش تنشهای انسانی و دیپلماتیک شد.
به طور خلاصه،می توان گفت اختلافات پاکستان و افغانستان ترکیب پیچیدهای از اختلافات مرزی تاریخی (دیورند)،بحران امنیتی متقابل (حمایت ادعایی از گروههای مخالف یکدیگر)، رقابتهای ژئوپلیتیک ، مساله پناهندگان و چالشهای نوظهور (مسئله آب) است. مقامات امنیتی و نظامی سابق پاکستان تصور می کردند با بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱، روابط دو کشوربهبود یافته و اختلافات حل و فصل گردد اما در عمل این اختلافات نه تنها کاهش نیافت، بلکه در برخی زمینهها افزایش یافت و معلوم گردید که حتی با وجود یک دولت همسو (طالبان) در کابل، مسائل ریشهای به قوت خود باقی مانده و حل آنها نیاز به اراده سیاسی قوی و مصالحه از دو طرف دارد.
راه حل نظامی یا سیاسی؟
اگر به تاریخ افغانستان نگاهی بیافکنیم متوجه این حقیقت خواهیم شد که اختلاف بر سر مرز و خط دیورند دهها سال پیش از استقلال پاکستان بین افغانستان و هند برتانیایی وجود داشته و اساسا جنگهای اول ودوم افغانستان و هند بریتانیا در قرن نوزدهم بر سر همین خط بوده است و معاهده گندمک که در ۲۶ می ۱۸۷۹ این مرز را شکل داده، تا به امروز منشاء اختلافات بسیاری بوده.است و هیچ وقت این مشکل با راه حل نظامی حل نشده و حل نخواهد شد. همچنین سایر موضوعات مورد اختلاف مانند مساله تروریسم ، مسائل ژئوپلیتیکی،آب و پناهدگان هم راهحل نظامی ندارد و کاربرد زور فقط بر پیچیدگی موضوع خواهد افزود.
در حال حاضر، به نظر میرسد هر دو طرف در موضع اعلامی خود متوقف هستند. اگرچه هردو کشور با آتشبس موقت ۴۸ ساعته که یا میانجیگری قطر موافقت کردهاند، اما هیچ یک از طرفین نمیخواهد با پذیرش لزوم عقبنشینی، ضعیف به نظر برسد.
بیانیههای رسمی دولت پاکستان اکنون از دولت طالبان – که زمانی بازگشتش به قدرت در کابل جشن گرفته میشد – به عنوان یک «رژیم» یاد میکنند و خواستار یک دولت «فراگیر» در افغانستان هستند. آنها هشدار میدهند که اگر طالبان علیه تحریک طالبان پاکستان اقدامی نکنند، حملات در داخل خاک افغانستان ادامه خواهد یافت.
مطمئناً،پاکستان از ارتشی به مراتب قدرتمندتر، تسلیحات پیشرفته از نظر فناوری و اهرم ژئوپلیتیکی قابل توجهی علیه دولت طالبان برخوردار است. همچنین با توجه به اینکه پاکستان معتقد است در جنگ اخیر با هند در ماه مه ۲۰۲۵، از جمله با سرنگونی چندین جت هندی، با موفقیت جنگیده است، حس اعتماد به نفس تازهای در این کشور ایجاد شده است.
در عرصه سیاست بینالملل هم، پاکستان با رویکرد سیاسی نزدیک شوی به آمریکا، خصوصا با بهرهگیری از روانشناختی خودشیفتگی ترامپ در حمایت رسمی دولت پاکستان از معرفی ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل، دولت پاکستان را به این جمع بندی رسانیده است که در یک درگیری احتمالی با افغانستان به لحاظ نظامی و سیاسی در موضع براری قرار دارد.
طرف دیگر دعوی یعنی طالبان خود را جنگجویانی پیروز و کارآزموده میدانند که جنگی طولانی و موفق را علیه اشغال خارجی توسط یک ابرقدرت جهانی به راه انداختهاند و این تصور را دارند که وقتی آمریکا را شکست داده اند، توان ایستادن در مقابل پاکستان را هم دارند.بخصوص آن که از نظر طالبان مناطق قبیلهای و مرزی پاکستان قبایل پشتون یا بلوچ بوده و بطور سنتی از افغانستان حمایت می کنند.
با این وجود، افغانستان به عنوان یک کشور محصور در خشکی،به شدت به مسیرهای تجاری از طریق پاکستان وابسته است که به دلیل تنشهای مداوم همچنان بسته هستند و منجر به خسارات عمدهای برای بازرگانان هر دو طرف شده است.دولت طالبان فاقد سیستمهای دفاع هوایی، رادارها یا سلاحهای مدرن برای مقابله با هرگونه تهاجم بیشتر هواپیماهای بدون سرنشین و جتهای پاکستانی است.
چرا باید نگران بود ؟
پاسخ خیلی ساده است.چون وقتی بحرانی راهحل نظامی نداشتهباشد فقط جنگ جنایتکارانه رخ میدهد.
ارتش پاکستان همچنان مبارزه خود علیه تحریک طالبان پاکستان TTP را به عنوان بخشی از رویارویی گستردهتر با هند جلوه میدهد. ارتش این کشور بدون ارائه مدرکی ادعا کردهاست که این گروه مسلح توسط دهلینو حمایت میشود.پاکستان همچنین انتظار دارد که طالبان از تحریک طالبان پاکستان تبری بجوید و از آن فاصله بگیرند و در عوض با اسلام آباد متحد شوند.
بااینحال، تحریک طالبان پاکستان و طالبان قرابت قبیلهگی و رفاقت طولانیمدت، سازگاری ایدئولوژیک و پیوندهای اجتماعی دارند که فراتر از ویژگیهای خاص سازمانی است. برای طالبان، درگیری با تحریک طالبان پاکستان همچنین میتواند خطر ایجاد فضا برای بازیگران مخربی مانند گروه مسلح وابسته به داعش در استان خراسان (ISKP) را به همراه داشته باشد و در حالی که پاکستان از نظر نظامی قویتر است، طالبان ابزارهای خود را دارند که میتواند به اسلامآباد آسیب برساند.
ملاهبتالله آخوندزاده رهبر ارشد طالبان از احترام مذهبی قابل توجهی نزد بخش بزرگی از طلاب مدارس مذهبی و رهبران مذهبی پاکستان برخوردار است و رهبری تحریک طالبان پاکستان TTP پیش از این در سال ۲۰۲۱ با ملا هبتالله آخوندزاده بیعت کردهبود.فراخوان علیه اسلامآباد از سوی آخوندزاده میتواند به چالشهای جدی امنیتی داخلی برای پاکستان منجر شود و چنین اقدامی می تواند افراطی گرایی و تروریسم را نه فقط در مناطق درگیری بلکه در کل منطقه گسترش دهد.
گروههای سیاسی اسلامگرا در پاکستان نیز از جنگ تمامعیار با طالبان حمایت نخواهند کرد. در همین حال، هرگونه حمله مداوم پاکستان علیه افغانستان احتمالاً حمایت داخلی از دولت فعلی طالبان را افزایش خواهد داد، حتی زمانی که نارضایتی ملموسی در میان افغانها علیه طالبان وجود دارد. همین موضوع فرایند حل سیاسی مسائل افغانستان را هم به تاخیر خواهد انداخت.
وقتی برای بحرانی راه حل نظامی وجود نداشته باشد کنارگذاشتن راهحلهای سیاسی و اصرار بر حل نظامی بحران فقط منجر به افزایش خشونت و کشتار غیرنظامیان و از بین رفتن بیش از پیش منابع و ذخائری می شود که مردم این منطقه به شدت به آنها نیازمند هستند. برای پاکستان، مقابله با یک قیام مرگبار و مداوم در داخل کشور به یک بحران امنیت ملی تبدیل شده است. در همین حال، این کشور با چندین بحران متقاطع دیگر نیز دست و پنجه نرم میکند: اقتصاد رو به زوال، تنشهای ژئوپلیتیکی با هند، رقیب اصلی – که با درگیری اخیر در ماه مه مشخص شد – و همچنین نارضایتی سیاسی داخلی فزاینده و بلایای طبیعی.
وقتی راهحلی نظامی برای بحران موجود بین دو کشور افغانستان و پاکستان وجود ندارد دو دولت باید از امید بیهوده به موفقیت رویکردهای نظامی شکستخوردهای که دههها امتحان شدهاند، دست بردارند.رهبران افغانستان باید برای ایجاد دوستی با پاکستان تلاش کنند و رهبران پاکستان نیز باید با تدوین یک سیاست خارجی دوستانه در قبال افغانستان که رنگ رقابت با هند را نداشته باشد، متقابلاً این کار را انجام دهند. جهان اسلام به جنگ دیگری در منطقه نیاز ندارد.