به گزارش ایراف، در سالهای اخیر، تنش بین پاکستان و طالبان به درگیریهای مسلحانه مرزی رسیده است. در چند روز گذشته، درگیریهای شدید مرزی در امتداد خط دیورند منجر به کشته شدن بیش از ۲۰۰ نیروی طالبان افغانستان از سوی پاکستان و تلفات سنگین دو طرف شده است. این درگیریها نهتنها مرزها را بسته و تجارت دوجانبه را به کمتر از ۹۸۹ میلیون دلار در سال ۲۰۲۵ کاهش داده، بلکه پروژههای منطقهای انرژی و زیرساختی با محوریت افغانستان را در معرض نابودی قرار داده است. پروژههایی مانند خط لوله گاز تیاِیپیآی (TAPI)، پروژه برق کاسا-۱۰۰۰ (CASA-1000) و سایر طرحهای مشابه که قرار بود افغانستان را بهعنوان مرکز انرژی آسیای جنوبی و مرکزی تبدیل کنند، اکنون با چالشهای امنیتی، ژئوپلیتیک و سیاسی روبهرو هستند.
جزئیات پروژهها
پروژههای منطقهای با محوریت افغانستان بر انتقال انرژی از آسیای مرکزی به جنوب آسیا تمرکز دارند، اما اجرای آنها با موانع عظیم همراه بوده است.
خط لوله گاز تیاِیپیآی (TAPI) ترکمنستان–افغانستان–پاکستان–هند:
این پروژه که از دهه ۱۹۹۰ مطرح شده، شامل احداث خط لولهای به طول حدود ۱۷۰۰ کیلومتر است که ۷۳۵ کیلومتر آن از افغانستان عبور میکند. ظرفیت انتقال سالانه آن ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی با هزینهای بالغ بر ۸ تا ۱۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. تا سال ۲۰۲۵، تنها ۷۱ کیلومتر از مسیر در افغانستان آماده شده و کارها به دلیل ناامنی متوقف یا کند پیش میرود. این پروژه قرار بود تا سال ۲۰۲۰ تکمیل شود، اما تأخیرهای مداوم آن را به یک رؤیای ناکام تبدیل کرده است.
پروژه برق کاسا-۱۰۰۰ (CASA-1000) آسیای مرکزی–جنوب آسیا:
این طرح انتقال برق هیدروالکتریک از قرقیزستان و تاجیکستان به افغانستان و پاکستان، با ظرفیت ۱۳۰۰ مگاوات (۱۰۰۰ مگاوات به پاکستان و ۳۰۰ مگاوات به افغانستان) است. هزینه کل آن حدود ۱.۲ میلیارد دلار است و مسیر آن بیش از ۴۵۰ کیلومتر در افغانستان را پوشش میدهد. در سال ۲۰۲۵، پروژه از سر گرفته شده، اما پیشرفت آن تنها در مراحل اولیه باقی مانده است و تهدیدهای امنیتی مانع از سرمایهگذاری جدی شدهاند.
سایر پروژهها مانند تیاِیپی (TAP) و راهآهن ترانس-افغان:
پروژه تیاِیپی که گاه بهعنوان بخشی از تیاِیپیآی یا خط لوله گاز ترانس-افغان شناخته میشود، مشابه تیاِیپیآی است و بر انتقال گاز تمرکز دارد، اما جزئیات آن کمتر مشخص است و اغلب با تیاِیپیآی ادغام میشود. همچنین پروژههایی مانند راهآهن ترانس-افغان (از تورغندی به هرات با همکاری قزاقستان) و کریدور لاجورد که افغانستان را به ترکیه وصل میکند، با هزینههای چند میلیارد دلاری مطرح هستند. این پروژهها تا سال ۲۰۲۵ پیشرفت بسیار محدودی داشتهاند و سرمایهگذاریهای خارجی به دلیل ناامنی کاهش یافته است. این طرحها در مجموع بیش از ۱۰ میلیارد دلار هزینه دارند، اما بازدهی آنها بسیار ناچیز است، زیرا تنشهای کنونی مانع اجرای عملی میشوند.
تأثیرات جنگ پاکستان–افغانستان
درگیریهای مرزی اخیر که شامل حملات دوطرفه و تخریب پستهای مرزی بوده، مستقیماً بر این پروژهها اثر میگذارد. پاکستان مرزها را بسته و تجارت را مختل کرده است؛ مسئلهای که سرمایهگذاری در پروژههایی مانند تیاِیپیآی و کاسا-۱۰۰۰ را به خطر میاندازد. برای مثال، شبکه نظارت بر منابع طبیعی هشدار داده است که تهدیدهای امنیتی اطراف تیاِیپیآی افزایش یافته و درگیریها میتواند منجر به آسیب مستقیم به خطوط لوله شود. در پروژه کاسا-۱۰۰۰، ریسکهای امنیتی از سوی طالبان پاکستان (تیتیپی) و داعش خراسان که در سال ۲۰۲۵ فعالیتهایشان شدت گرفته، پروژه را تهدید میکند و میتواند منجر به خسارات میلیاردی شود.
آمار نشان میدهد که تجارت دوجانبه پاکستان–افغانستان در سال جاری به دلیل این درگیریها ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش یافته است. این بحران، تأمین مواد اولیه برای پروژهها را تقریباً ناممکن کرده است.
چالشهای امنیتی
افغانستان پس از بازگشت طالبان در سال ۲۰۲۱ با ناامنیهای داخلی روبهروست و تنش با پاکستان این وضعیت را تشدید کرده است. گروههایی مانندتحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) که در سال ۲۰۲۵ کنترل بخشهایی از مرز را به چالش کشیدهاند، میتوانند خطوط انرژی را هدف قرار دهند. برای تیاِیپیآی، گزارشها نشان میدهد ناامنی در افغانستان منجر به تأخیرهای چندساله شده و در سال ۲۰۲۵، حملات مرزی میتواند کل پروژه را متوقف کند. کاسا-۱۰۰۰ نیز با ریسکهای مشابه روبهروست؛ آسیب به زیرساختها در افغانستان ممکن است منجر به قطع برق و خسارات اقتصادی میلیوندلاری شود. این تهدیدها نهتنها سرمایهگذاران را فراری میدهد، بلکه هزینههای امنیتی را نیز چند برابر میکند.
چالشهای ژئوپلیتیک
خط لوله آیپی (ایران–پاکستان) با ظرفیت ۷۵۰ میلیون تا ۱ میلیارد فوت مکعب گاز در روز و هزینه ۷.۶ میلیارد دلار، گزینهای امنتر و ارزانتر از تیاِیپیآی است، اما پاکستان به دلیل فشارهای آمریکا آن را رها کرده است. کریدور چابهار که هند را مستقیماً به افغانستان و آسیای مرکزی، بدون نیاز به عبور از پاکستان، متصل میکند، با سرمایهگذاری هند و ایران در حال توسعه است. این کریدور میتواند وابستگی افغانستان به پاکستان را کاهش دهد، در حالی که پروژههایی مانند تیاِیپیآی بهدلیل رقابت ژئوپلیتیک هند–پاکستان متوقف ماندهاند.
علاوه بر این، عدم به رسمیت شناختن طالبان از سوی جامعه جهانی، سرمایهگذاری خارجی را محدود کرده و پروژهها را به ابزارهای سیاسی تبدیل کرده است.
چالشهای سیاسی
از نظر سیاسی، طالبان فاقد مشروعیت بینالمللی است و این مسئله تأمین مالی پروژهها را دشوار میکند. برای کاسا-۱۰۰۰، بانک جهانی با احتیاط پیش میرود و تیاِیپیآی نیز با مشکلات مشابه روبهروست. طالبان در سال ۲۰۲۵ نتوانسته تضمینهای لازم برای امنیت پروژهها را ارائه دهد. فساد در افغانستان و پاکستان، همراه با تحریمهای غربی علیه طالبان، پیشرفت را متوقف کرده و هزینهها را افزایش داده است.
نتیجهگیری
جنگ پاکستان–افغانستان نهتنها این پروژهها را نابود میکند، بلکه نشاندهنده شکست استراتژیک آنها در برابر گزینههای ایرانی است. مسیرهای چابهار و آیپی با امنیت بیشتر و هزینه کمتر، افغانستان و منطقه را از وابستگی به پاکستان رها میکنند و هند را مستقیماً به آسیای مرکزی متصل میسازند. در نهایت، این پروژهها با تأخیرهای بیپایان و تهدیدهای مداوم، تنها به نمادی از ناکامی ژئوپلیتیک تبدیل شدهاند.