به گزارش ایراف، افغانستان پس از بازگشت طالبان به قدرت، در نقطهای حساس و پیچیده قرار گرفته است؛ جایی که مجموعهای از چالشهای داخلی و منطقهای، سیاستهای این گروه را در معرض آزمونی جدی قرار داده است. روابط طالبان با پاکستان و حضور رهبران تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) در خاک افغانستان، نهتنها تهدیدات امنیتی و نظامی را افزایش داده، بلکه پرسشهای جدی درباره مشروعیت داخلی و توانایی طالبان برای ایجاد انسجام ملی و بسیج اجتماعی نیز مطرح کرده است.
این وضعیت نشان میدهد که مسأله افغانستان صرفاً بُعد داخلی ندارد. هر اقدام یا بیعملی طالبان در برابر گروههای مسلح فرامرزی، پیامدهای امنیتی، سیاسی و اجتماعی منطقهای به همراه دارد. موقعیت ژئوپلیتیکی افغانستان و نقش تاریخی آن بهعنوان نقطه تلاقی منافع قدرتهای منطقهای، پیچیدگی این بحران را دوچندان کرده است. تصمیمات طالبان، چه در سطح امنیتی و چه در حوزه دیپلماسی، نهتنها بر ثبات داخلی تأثیر میگذارد، بلکه بهسرعت در سطح منطقهای بازتاب مییابد.
پیامدهای داخلی و منطقهای جنگ با پاکستان
حملات هوایی اخیر پاکستان به کابل و شهرستان برمل ولایت پکتیا، علاوه بر خسارات مستقیم، پرسشهایی درباره آینده روابط طالبان و تحریک طالبان پاکستان و نیز توانایی طالبان در مدیریت امنیت داخلی ایجاد کرده است.
پاکستان این عملیاتها را دفاع مشروع از تمامیت ارضی خود دانسته و هشدار داده که ادامه فعالیت گروههای تروریستی از خاک افغانستان با پاسخ قاطع مواجه خواهد شد. طالبان افغان این اقدامات را غیرمسئولانه خوانده و از افزایش پیچیدگی اوضاع ابراز نگرانی کردهاند.
این رخدادها نشان میدهد که افغانستان همزمان با فشارهای داخلی و منطقهای روبهروست و هر تصمیم طالبان میتواند پیامدهای فوری و بلندمدت به همراه داشته باشد. تحلیل منابع خبری، از جمله گزارشهای ایراف، نشان میدهد که مخالفان طالبان این تحولات را آزمونی برای توانایی طالبان در کنترل کامل کشور و مدیریت روابط منطقهای میدانند.
واکنش مخالفان داخلی
در پی این تحولات، شماری از چهرههای سیاسی و جریانهای مخالف طالبان دیدگاههای مستند و روشنی در قبال بحران کنونی ارائه کردهاند. واکنشهای آنان حاکی از آن است که بحران مشروعیت اکنون در پیوندی مستقیم با نحوه مدیریت روابط خارجی و امنیت ملی افغانستان قرار گرفته است.
ملک ستیز، تحلیلگر سیاسی افغان، حملات پاکستان را نقض آشکار حاکمیت ملی خوانده و تأکید کرده است که طالبان باید مسئولیت حفاظت از تمامیت ارضی کشور را بپذیرند و از تبدیل خاک افغانستان به صحنه فعالیت گروههای فرامرزی جلوگیری کنند. به گفتهی او، ناتوانی طالبان در پاسخگویی مؤثر به این وضعیت، شکافهای قومی و سیاسی را عمیقتر کرده و مشروعیت داخلی این گروه را تضعیف خواهد کرد.
حنیف اتمر، وزیر خارجه پیشین، با اشاره به حضور رهبران تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان گفته است: «افغانستان نباید به پناهگاه گروههای تروریستی فرامرزی تبدیل شود. این وضعیت نهتنها امنیت داخلی را تهدید میکند، بلکه موقعیت بینالمللی طالبان را نیز در معرض فشار و انتقاد قرار میدهد.» او تأکید کرده است که روابط ایدئولوژیک طالبان با تیتیپی، تهدیدی بالقوه برای ثبات داخلی و روابط دیپلماتیک منطقهای است.
از سوی دیگر، احمد ضیا مسعود، معاون پیشین ریاست جمهوری، هشدار داده است که تمرکز طالبان بر ایدئولوژی سختگیرانه و بیتوجهی به مشارکت سیاسی گروههای دیگر، توانایی آنها در ایجاد انسجام ملی را محدود کرده است. او تأکید کرده که «عدم کنترل طالبان بر گروههای مسلح فرامرزی و عدم شمول سیاسی واقعی، مشروعیت حکومت را در سطح داخلی و بینالمللی تضعیف میکند.»
در همین زمینه، شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان نیز در بیانیههای اخیر خود، ضمن محکومیت حملات پاکستان، طالبان را مسئول اصلی وضعیت شکننده کشور دانسته است. به باور این شورا، سیاست مبهم طالبان در قبال گروههای تروریستی و امتناع از گفتوگو با مخالفان داخلی، افغانستان را در مسیر انزوا و بحران مشروعیت قرار داده است. اعضای شورا تأکید کردهاند که جنگ با پاکستان یا هر کشور دیگر، بدون پشتوانه مشروعیت ملی و انسجام سیاسی، تنها میتواند بیثباتی داخلی را افزایش دهد.
مجموع این دیدگاهها نشان میدهد که طالبان در برابر دو چالش همزمان قرار دارند: حفظ تمامیت ارضی کشور در برابر تهدیدات خارجی و جلب اعتماد داخلی از طریق اصلاحات سیاسی و مدیریت شفاف. مخالفان بر این باورند که بدون تشکیل ساختار سیاسی فراگیر، طالبان قادر به تثبیت مشروعیت و مدیریت پایدار بحرانها نخواهند بود.
طالبان برای افغانستان میجنگند یا تیتیپی؟
یکی از پرسشهای محوری در تحلیل تحولات اخیر، ماهیت اولویتهای طالبان است. منتقدان میپرسند که آیا طالبان واقعاً برای حفاظت از منافع ملی افغانستان میجنگند یا برای حفظ پیوندهای ایدئولوژیک و تاریخی با تیتیپی؟
ملک ستیز، اتمر و احمد ضیا مسعود در اظهارات جداگانه هشدار دادهاند که حضور رهبران طالبان پاکستانی در افغانستان، نشانهای از اولویتبندی منافع ایدئولوژیک بر منافع ملی است. چنین رویکردی میتواند همزمان مشروعیت داخلی طالبان را تضعیف و فشارهای دیپلماتیک خارجی را افزایش دهد.
پیامدهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی
۱. پیامد امنیتی:
افزایش احتمال حملات متقابل در مرزها، تهدیدی برای جان غیرنظامیان و ثبات مسیرهای تجاری و ترانزیتی افغانستان است. تداوم درگیریهای مرزی میتواند فشار مضاعفی بر نیروهای امنیتی طالبان وارد کند.
۲. پیامد سیاسی و دیپلماتیک:
طالبان در معرض افزایش فشارهای منطقهای و بینالمللی برای اتخاذ موضع شفاف علیه گروههای مسلح خارجی قرار دارند. عدم شفافیت در این زمینه میتواند روابط طالبان با همسایگان را بیش از پیش تیره سازد.
۳. پیامد راهبردی:
استمرار تنشها خطر شکلگیری چرخهی بیپایان از حملات متقابل را افزایش داده و میتواند ثبات جنوب آسیا را تحت تأثیر قرار دهد.
۴. پیامد اقتصادی و اجتماعی:
افزایش هزینههای امنیتی، کاهش سرمایهگذاری و تأثیر روانی بحران بر افکار عمومی، میتواند موجب افت اعتماد ملی و کاهش مشروعیت حکومت شود.
جمعبندی و نتیجهگیری
واکنشهای مستند مخالفان طالبان، از جمله ملک ستیز، حنیف اتمر، احمد ضیا مسعود و شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان، نشان میدهد که کشور با دو بحران همزمان روبهرو است: تهدید خارجی و بحران مشروعیت داخلی.
حملات هوایی اخیر پاکستان، آزمونی برای توانایی طالبان در حفظ تمامیت ارضی، مدیریت تهدیدات فرامرزی و بسیج افکار عمومی محسوب میشود. تداوم حضور رهبران تیتیپی در خاک افغانستان، پیچیدگیهای سیاسی و امنیتی تازهای ایجاد کرده است.
اگر طالبان بتوانند با اتخاذ سیاستی شفاف در برابر گروههای مسلح خارجی، ایجاد سازوکار سیاسی فراگیر و هماهنگی دیپلماتیک با کشورهای همسایه، اعتماد داخلی و منطقهای را بهدست آورند، میتوانند مشروعیت و ثبات حکومت خود را تقویت کنند. در غیر این صورت، افغانستان همچنان در چرخهای از بیثباتی، فشار خارجی و بحران مشروعیت گرفتار خواهد ماند.
تلویزیون اینترنتی ایراف آغاز به کار کرد
آخرین اخبار افغانستان را در ایراف بخوانید:
توقف خط آهن روی خط آتش؛ سایه جنگهای منطقهای بر پروژههای منطقهای
قطار مسافربری هرات _ مشهد؛ از رویا تا واقعیت
نقش هند در تنش طالبان و پاکستان؛ خطر رشد تروریسم در سایه رقابتهای منطقهای