به گزارش ایراف؛ افغانستان پس از بازگشت طالبان به قدرت با مجموعهای از چالشهای داخلی و منطقهای روبهروست.
از یک سو، طالبان افغان موظفاند تمامیت ارضی کشور را حفظ کنند و امنیت شهروندان را تضمین نمایند؛ از سوی دیگر، حضور رهبران تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان، مانند نور ولی محسود و حافظ گلبهادر، شرایط پیچیدهای برای مدیریت سیاست داخلی، روابط دیپلماتیک و تعامل با همسایگان ایجاد کرده است.
حملات اخیر پاکستان، علاوه بر تأثیر مستقیم بر امنیت، زنگ خطری برای جامعه جهانی هستند و نشان میدهند که افغانستان همچنان میتواند محلی برای فعالیت گروههای مسلح خارجی باشد. وضعیت امنیتی کشور، نه تنها بر همسایگان بلکه بر کل منطقه اثرگذار است.
در این میان، واکنش طالبان، مخالفان داخلی و افکار عمومی نقش تعیینکنندهای در تعیین مسیر آینده سیاست داخلی و منطقهای افغانستان خواهد داشت و توانایی مدیریت این بحران، آزمونی جدی برای طالبان محسوب میشود.
حملات اخیر و پیامدهای مستقیم
پنجشنبه شب گذشته، جنگندههای پاکستانی مناطقی از کابل و شهرستان برمل را هدف قرار دادند. منابع محلی گزارش دادند که موتر حامل نور ولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان، هدف حمله قرار گرفته، اما او جان سالم به در برد.
پاکستان در بیانیههای رسمی اعلام کرد که در صورت ادامه فعالیتهای تروریستی از خاک افغانستان، حق ورود به خاک این کشور را برای خود محفوظ میداند و این اقدام را دفاع مشروع از تمامیت ارضی خود معرفی کرد. طالبان افغان از سوی دیگر، این اقدامات را «غیرمسئولانه» خواندند و هشدار دادند که ادامه چنین تنشهایی مسئولیت پیچیدهتر شدن اوضاع را متوجه پاکستان خواهد کرد.
این حملات، بار دیگر نشان داد که افغانستان میتواند به میدان تنشهای منطقهای و عرصه فعالیت گروههای مسلح فرامرزی تبدیل شود و مدیریت چنین بحرانهایی نیازمند دقت، شفافیت و سیاستهای هوشمندانه است.
نور ولی محسود و حافظ گلبهادر؛ محور تنشها
نور ولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان، پس از کشته شدن مولوی فضلالله در سال ۲۰۱۸، رهبری TTP را بر عهده گرفت. او در تلاش برای بازسازی ساختار پراکنده این گروه، شاخههای مختلف از جمله جماعتالاحرار و حزبالاحرار را متحد کرد و تمرکز عملیات را بر نیروهای امنیتی پاکستان قرار داد.
محسود، با شبکه حقانی و طالبان افغان روابط دیرینه دارد و از خاک افغانستان به عنوان پناهگاه عملیاتی برای حملات علیه پاکستان استفاده میکند.
حافظ گلبهادر، فرمانده کل طالبان شمال وزیرستان، نیز با تجربه طولانی در جنگ افغانستان و میانجیگریهای محلی، نقش همزمانی در نبردها و توافقهای صلح داشته است. حضور احتمالی او در افغانستان، به همراه نور ولی محسود، نشاندهنده عمق و پیچیدگی روابط میان طالبان افغان و تحریک طالبان پاکستان است و به پاکستان پیام روشنی میدهد مبنی بر استمرار این ارتباطات ایدئولوژیک و عملی.
ارزیابی مواضع مخالفان و طالبان
حملات پاکستان، دو واکنش متضاد در سطح داخلی ایجاد کرده است:
طالبان افغان
تلاش میکنند با تأکید بر تهدید خارجی، مشروعیت خود را تقویت کنند و افکار عمومی را علیه پاکستان بسیج نمایند. هشدارهای امیرخان متقی و بیانیه وزارت دفاع طالبان نمونهای از این رویکرد است.
مخالفان طالبان
حضور رهبران TTP در کابل، انتقاد از طالبان به دلیل عدم کنترل کامل بر خاک کشور را تشدید کرده و برخی جریانهای منتقد، پاکستان را به عنوان بازیگری منطقهای با نفوذ مشروع میدانند.
بنابراین، حملات پاکستان میتواند هم وحدت ملی موقت ایجاد کند و هم صفبندی مخالفان داخلی را تقویت نماید.
واکنش افکار عمومی
سه جریان اصلی در جامعه افغانستان در واکنش به این حملات دیده میشوند:
جریان حمایت از طالبان
حملات را نقض تمامیت ارضی میداند و خواهان واکنش شدید طالبان است.
جریان منتقد طالبان
حضور رهبران TTP در کابل را نقطه ضعف طالبان میداند و برخی نگاه مثبتی به فشار پاکستان دارند.
جریان نگران امنیت
تمرکز بر پیامدهای انسانی و اقتصادی حملات دارد و خواستار کاهش خشونت است.
ظرفیت طالبان برای بسیج افکار عمومی
طالبان به لحاظ سیاسی و رسانهای ظرفیت بسیج بخشی از افکار عمومی علیه پاکستان را دارند، اما محدودیتهایی نیز وجود دارد:
استفاده از تاریخ مقاومت علیه مداخلات خارجی، از شوروی تا آمریکا و ناتو
تقویت احساسات ملیگرایانه با تمرکز بر نقض حاکمیت افغانستان
کنترل رسانهها و شبکههای اجتماعی برای انتقال پیامها
با این حال، عدم کنترل کامل بر گروههای مسلح خارجی، از جمله TTP، میتواند توان بسیج کامل را کاهش دهد و شکاف میان شهروندان را تشدید کند.
پیامدهای منطقهای و امنیتی
حملات هوایی اخیر پاکستان به خاک افغانستان پیامدهای گسترده و چندلایهای برای منطقه و امنیت جنوب آسیا به همراه دارد. این رخداد، طالبان را به ضرورت مدیریت دقیق روابط خارجی و کنترل کامل گروههای مسلح خارجی، از جمله تحریک طالبان پاکستان (TTP)، سوق میدهد. پیامدهای کلیدی به شرح زیر است:
پیامد امنیتی داخلی و مرزی
ادامه تنشها احتمال افزایش عملیاتهای متقابل در خاک پاکستان و افغانستان را تقویت میکند. حضور رهبران تی تی پی در افغانستان، امکان استفاده از خاک افغانستان به عنوان پایگاه عملیاتی برای حملات تروریستی علیه پاکستان را افزایش میدهد، امری که میتواند واکنشهای تهاجمی اسلامآباد را تشدید کند و خطر درگیری گستردهتر میان دو کشور را به همراه داشته باشد. این وضعیت جان شهروندان و زیرساختهای حیاتی را تهدید کرده و ثبات مسیرهای ترانزیتی و فعالیتهای اقتصادی-مدنی را کاهش میدهد.
پیامد سیاسی و دیپلماتیک
این حملات فشار بر طالبان افغان را برای اتخاذ مواضع صریحتر علیه گروههای مسلح پاکستانی افزایش میدهد.
همچنین جامعه جهانی از طالبان انتظار دارد که استفاده از خاک افغانستان به عنوان پناهگاه تروریستی جلوگیری شود.
در سوی مقابل، پاکستان میتواند با این اقدامات موقعیت خود را در مذاکرات امنیتی و تعاملات منطقهای تقویت کرده و قدرت چانهزنی خود را افزایش دهد.
پیامد راهبردی و منطقهای
استمرار تنشها میتواند موجب شکلگیری چرخه بیپایان حملات متقابل شود که امنیت کل جنوب آسیا را تحت تاثیر قرار میدهد. این امر روند صلح و ثبات منطقهای را به خطر انداخته و امکان گسترش ناامنی و بحرانهای فرامرزی را افزایش میدهد.
پیامد اقتصادی
تنشهای مداوم تهدیدی برای مسیرهای تجارت منطقهای و سرمایهگذاری خارجی ایجاد میکند و هزینههای امنیتی دولت طالبان را افزایش میدهد. این فشار اقتصادی میتواند توان مدیریتی حکومت را محدود کند و اثرات مستقیم بر رفاه شهروندان داشته باشد.
پیامد اجتماعی و روانی
حملات هوایی پاکستان، احساسات ملی و نگرانیهای امنیتی شهروندان را برمیانگیزد و میتواند افکار عمومی را نسبت به هر دو طرف، طالبان و پاکستان قطبی کند. این وضعیت، توان طالبان برای بسیج ملی و حفظ مشروعیت داخلی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در نهایت، این پیامدها نشان میدهد که افغانستان دیگر نمیتواند صرفاً یک بازیگر داخلی باشد؛ هر اقدام یا بیعملی در برابر گروههای مسلح فرامرزی، بلافاصله بر امنیت کل جنوب آسیا اثر میگذارد. مدیریت هوشمندانه بحران، کنترل گروههای مسلح و اتخاذ راهبرد دقیق برای پیشگیری از تشدید تنشها، برای طالبان و تمامی بازیگران منطقهای یک ضرورت حیاتی است.
جمعبندی و نتیجهگیری
حملات هوایی اخیر پاکستان به کابل و برمل، آزمونی برای طالبان و افغانستان به شمار میروند. این حملات نشان میدهند که ظرفیت بسیج ملی در برابر تهدید خارجی وجود دارد، اما حضور رهبران TTP و محدودیتهای عملیاتی پیچیدگی ایجاد میکند.
مخالفان داخلی، با نقد طالبان، میتوانند از موقعیت پاکستان بهرهبرداری کنند و شکافها در داخل افغانستان را تشدید نمایند. پیامدهای امنیتی و منطقهای نیز ضرورت مدیریت دقیق بحران و کنترل گروههای مسلح را نشان میدهد.
آینده روابط طالبان و پاکستان، ترکیبی از همکاری استراتژیک و تنشهای احتمالی است و مسیر آن به میزان توان طالبان در مدیریت تهدیدات داخلی و خارجی بستگی دارد.
افغانستان اکنون در نقطه حساسی قرار دارد؛ جایی که شراکتهای استراتژیک تاریخی با پاکستان همزمان میتواند به رویارویی مستقیم و پیچیده تبدیل شود. مدیریت هوشمندانه، شفافیت در سیاستها و توانایی بسیج افکار عمومی از عناصر کلیدی برای حفظ امنیت و ثبات ملی در این مقطع حساس هستند.
تلویزیون اینترنتی ایراف آغاز به کار کرد
آخرین اخبار افغانستان را در ایراف بخوانید:
چرا پاکستان به افغانستان حمله کرد؟