اعلام طرح ۲۰ مادهای دونالد ترامپ برای پایان جنگ غزه، در شرایطی صورت میگیرد که بحران فلسطین به یکی از پیچیدهترین بحرانهای منطقهای و جهانی تبدیل شده است. نوار غزه پس از عملیات اخیر، صحنه فاجعهای بیسابقه است؛ هزاران نفر کشته شده، زیرساختها نابود و محاصره چند دههای زندگی میلیونها نفر را به بحران کشانده است.
در کنار ابعاد انسانی، این بحران تأثیرات گستردهای بر ثبات منطقه دارد؛ کشورهای همسایه و جهان اسلام، به طور مستقیم و غیرمستقیم از پیامدهای این جنگ متاثر میشوند. در این شرایط، طرح ترامپ از سوی کاخ سفید و تلآویو بهعنوان راهحلی فوری و جامع معرفی شده است؛ اما تجربه نشان میدهد که حذف حماس از قدرت و مهندسی سیاسی غزه محور اصلی این ابتکار است.
این موضوع پرسشی اساسی را مطرح میکند: آیا طرح ترامپ واقعاً مسیر صلح و ثبات را هموار میکند یا صرفاً ابزاری برای تثبیت موقعیت رژیم اسرائیل و تحقق پروژه «خاورمیانه جدید» است؟ بررسی دقیق این طرح، فرصتها، تهدیدها و پیامدهای آن برای فلسطین و منطقه نشان میدهد که صلح واقعی فراتر از اعلام آتشبس و بازسازی زیرساختهاست و نیازمند حضور فعال ملت فلسطین و حمایت منطقی کشورهای اسلامی است.
مفاد کلیدی طرح ۲۰ مادهای ترامپ
بر اساس بیانیه رسمی کاخ سفید، مهمترین بندهای طرح عبارتاند از:
آتشبس فوری: در صورت پذیرش دو طرف، جنگ بلافاصله متوقف شده و خطوط نبرد بدون تغییر باقی میمانند. این اقدام میتواند تا حدی از تلفات انسانی جلوگیری کند، اما تنها یک توقف موقت است و بدون تضمین سیاسی، پایدار نخواهد بود.
آزادی گروگانها و اسرا: ظرف ۷۲ ساعت تمامی گروگانها آزاد شده و رژیم صهیونیستی ۲۵۰ زندانی با حکم حبس ابد و ۱۷۰۰ بازداشتی پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ را آزاد میکند. این بند انسانی اهمیت بالایی دارد، اما بدون تضمین حقوق سیاسی فلسطینیان، اثرات آن محدود خواهد بود.
مبادله پیکر شهدا: برای هر گروگان جانباخته اسرائیلی، پیکر ۱۵ فلسطینی کشته شده تحویل داده خواهد شد. این بند به بازشناسی حق قربانیان انسانی توجه دارد، اما نشان میدهد که معیارها و ارزشها به نفع رژیم اسرائیل و آمریکا تنظیم شده است.
خلع سلاح حماس: حماس از قدرت کنار گذاشته میشود و ساختار سیاسی جدیدی تحت هدایت آمریکا و همپیمانانش شکل میگیرد. این اقدام میتواند امنیت کوتاهمدت رژیم صهیونیستی را افزایش دهد، اما به معنای تضعیف توان دفاعی فلسطینیان و محدود شدن حق مقاومت مشروع آنهاست.
بازسازی غزه: زیرساختهای مدنی، اقتصادی و امنیتی نوار غزه بازسازی میشود و منطقهای بدون افراطگرایی ایجاد خواهد شد. بازسازی، اگرچه حیاتی است، اما تحت کنترل خارجی و با شرط حذف حماس انجام میشود و استقلال غزه را محدود خواهد کرد.
این بندها نشان میدهد که صلح پیشنهادی ترامپ، نه یک توافق دوجانبه برابر، بلکه فرآیندی با محوریت حذف مقاومت و بازتعریف سیاسی غزه است.
فرصتها و تهدیدها
طرح ترامپ میتواند چند فرصت کوتاهمدت ایجاد کند:
توقف فوری درگیریها و کاهش خشونت در نوار غزه، که میتواند جان هزاران غیرنظامی را نجات دهد.
آزادی بخشی از گروگانها و اسرا، که فشار انسانی بر خانوادهها و جامعه فلسطینی را کاهش میدهد.
آغاز بازسازی زیرساختها، که امکان بازگشت به زندگی روزمره را فراهم میکند و برای روان جامعه فلسطینی اهمیت دارد.
با این حال، تهدیدهای جدی نیز وجود دارد:
حذف حماس به معنای تضعیف مقاومت و کاهش توان بازدارندگی فلسطینیان است. این اقدام میتواند فلسطینیان را در برابر رژیم اسرائیل آسیبپذیرتر کند.
بازسازی غزه تحت کنترل آمریکا و رژیم صهیونیستی، ممکن است به مهندسی سیاسی منطقه و تضعیف استقلال فلسطینیان منجر شود.
وعده رژیم اسرائیل به عدم الحاق یا اشغال غزه، بیشتر جنبه شعار دارد و تجربههای گذشته نشان داده است که تلآویو به راحتی تعهدات خود را نقض میکند.
ایجاد منطقه بدون افراطگرایی میتواند به محدود کردن فعالیتهای سیاسی مشروع فلسطینیان تعبیر شود و جایگاه حماس و سایر گروهها را محدود نماید.
واکنش بازیگران کلیدی
دولتهای عربی: برخی دولتهای عربی که به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی حرکت کردهاند، ممکن است از طرح استقبال کنند و آن را گامی برای ثبات منطقه بدانند. این کشورها نگاه خود را بر منافع دیپلماتیک و اقتصادی معطوف میکنند.
محور مقاومت: ایران، حزبالله لبنان و گروههای فلسطینی، این طرح را تهدیدی برای توان دفاعی و حقوق ملت فلسطین میدانند و ممکن است واکنشهای سیاسی و عملی نشان دهند.
رژیم اسرائیل: جناحهای سیاسی داخلی دیدگاه متفاوتی دارند؛ برخی با طرح موافقند و آن را تضمینکننده امنیت کوتاهمدت میدانند، برخی دیگر نگران کاهش مشروعیت و فشارهای داخلی هستند.
کشورهای اسلامی میانهرو: مانند ترکیه و قطر، مواضعی محتاطانه اتخاذ میکنند و تلاش میکنند بین حمایت از ملت فلسطین و حفظ روابط با آمریکا تعادل برقرار کنند.
اختلاف دیدگاهها خطر ایجاد شکاف و کاهش انسجام جهان اسلام را افزایش میدهد و دقیقاً همان نتیجهای است که رژیم اسرائیل و آمریکا دنبال میکنند.
پیامدهای منطقهای و آینده خاورمیانه
تضعیف محور مقاومت و کاهش توان بازدارندگی فلسطینیان.
تقویت جایگاه اسرائیل در منطقه و تثبیت آن بهعنوان قدرت غالب.
بازآرایی سیاسی خاورمیانه در راستای اهداف آمریکا و پروژه «خاورمیانه جدید».
امکان افزایش اختلافات داخلی در کشورهای عربی و اسلامی به دلیل مواجهه با فشار آمریکا و رژیم اسرائیل.
احتمال بازگشت تنشها پس از پایان بازسازی، زیرا ریشههای بحران همچنان باقی میمانند و حقوق فلسطینیان به طور کامل تضمین نشده است.
جمعبندی و نتیجهگیری
طرح ترامپ برای غزه در نگاه نخست میتواند توقف فوری جنگ و آزادی اسرا را نوید دهد، اما با شرط خلع سلاح حماس و مهندسی سیاسی غزه، ماهیت یک صلح تحمیلی و نابرابر را آشکار میسازد.
صلح واقعی تنها زمانی محقق میشود که:
1. ملت فلسطین در تصمیمگیریها حضور داشته باشند و حقوقشان تضمین شود.
2. محور مقاومت قدرت و توان بازدارندگی خود را حفظ کند.
3. کشورهای اسلامی با انسجام و حمایت منطقی، مانع تحمیل صلح نابرابر شوند.
اگر این عوامل رعایت نشود، طرح ترامپ نه تنها صلح نخواهد آورد، بلکه به ابزار تحقق پروژه اسرائیل بزرگ و بازآرایی خاورمیانه تبدیل خواهد شد. توقف جنگ برای مدت کوتاه ممکن است حاصل شود، اما بدون توجه به ریشههای بحران، دوباره تنشها شعلهور خواهد شد و فلسطینیان بیش از پیش در معرض تضعیف و اشغال قرار خواهند گرفت.