موج بارندگیهای امیدبخش، بسیاری از ولایتهای افغانستان را فراگرفته است. در بسیاری از مناطق، این بارشها طی سالهای متوالی بیسابقه بوده است. اگرچه این بارشها به دلیل عدم ایمنی سازههای روستایی، پیامدهای تاسفباری برای برخی روستاییان و دامهای شان نیز داشته و موجب مرگ دهها نفر و هزاران رأس دام شده، بزرگراه های راهبردی از جمله سالنگ را برای چند روز مسدود کرده، مسیرهای ارتباطی محلی را به روی رفت و آمد بسته و مشکلاتی را در زمینه تامین سوخت، آذوقه، دارو و مایحتاج مردم ایجاد کرده؛ اما در عین حال، شکی وجود ندارد که این بارندگیها در میانمدت بسیار سودمند است و برای کشوری متکی به منابع حاصل از کشاورزی، سالی سرشار از آب و برکات آن را مژده میدهد.
دامنه امید به بارندگیهای کمسابقه اخیر که هنوز هم در برخی ولایتها جریان دارد، حتی مرزهای ملی افغانستان را درنوردیده و به کشورهای همسایه نیز گسترش یافته است. در سیستان و بلوچستان که سالهاست به دلیل عدم تعهد، کارشکنی و نگاه سیاسی سران حکومت پیشین افغانستان به یک معاهده حقوقی، از حقآبه ایران از رود هیرمند، محروم است و خشکسالیهای زیانباری را متحمل میشود، نگاهها به سران حکومت کنونی کابل و میزان تعهد صادقانه آنها به معاهده آب میان دو کشور دوخته شده است.
ایران در پی حاکمیت نظام کنونی افغانستان، رویکردی سازنده مبتنی بر صبر استراتژيک و رایزنیهای خردمندانه با مقامهای گوناگون حکومت سرپرست را در پیش گرفت تا حقآبه که اصولا یک موضوع حقوقی است، ماهیت سیاسی پیدا نکند و دوطرف براساس محتوای یک متن مکتوب به تعهدات مشخص خود عمل کنند.
این رویکرد، از دید جمهوری اسلامی، تنها راه برای دستیابی صلحآمیز به سهم عادلانه و مشروع خود از رودخانه هیرمند است و همچنان در دستور کار سیاست خارجی تهران در قبال کابل قرار دارد؛ رویکردی که بر برادری دیرینه دو ملت، حسن همجواری و همسایگی و پیوندهای تاریخی، دینی، فرهنگی و نگاه همواره سازنده تهران در روابط با کابل در حوزههای گوناگون استوار است؛ اما نکتهای که نباید مغفول بماند این است که ایران، حقآبه را غیرقابل معامله، غیرقابل جایگزین و غیرقابل چشمپوشی میداند و بر تامین دقیق و درست آن مبتنی بر متن معاهده تاکید دارد. این البته به آن معنا نیست که آب، مبنای محوری سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان را تشکیل میدهد. هرگز چنین نبوده و هیچگاه نخواهد بود. روابط دو کشور، ابعاد بسیار وسیعی دارد که آب تنها یکی از بخشهای مهم آن است؛ اما مهمترین بخش نیست.
سال گذشته، پیشرفتهای ملموسی در این زمینه به دست آمد و یکی از مهمترین پیشرفتها این بود که دوطرف متعهد شدند که معاهده آبی دو کشور، اصولا یک معاهده سیاسی نیست، آب نباید کارابزار سیاست برای پیشبرد یک بازی ژئوپلیتیکی باشد و بازگشت به معاهده، تنها شیوه معقول برای رسیدن به توافق سازنده و استوار بر حسن همجواری و پاسداشت و گسترش پیوندهای عمیق تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و دینی دو ملت میباشد. بازدید از ایستگاه آبسنجی دهراوود نیز یکی دیگر از پیشرفتها بود که به دوطرف کمک کرد تا از تبدیل یک موضوع حقوقی به یک مساله چالشبرانگیز سیاسی جلوگیری کنند و مواضع و مطالبات خود را بربنیاد ارزیابیهای واقعی، دادههای علمی و دیدگاههای کارشناسی استوار سازند.
مقامهای مختلف حکومت سرپرست افغانستان هم در فرصتها و مناسبتهای گوناگون، تصریح کردهاند که متعهد به اجرای معاهده هستند مشروط به اینکه آب کافی برای تامین حقآبه ایران وجود داشته باشد.
در تازهترین مورد نیز شیرمحمد عباس استانکزی؛ معاون سیاسی وزارت امور خارجه حکومت سرپرست افغانستان، این موضع را تکرار کردهاست.
یکی از مهمترین تعهدات طرف افغانستانی، اصلاح بند کمال خان و بازسازی تاج و دریچههای سد به گونهای است که مانع انحراف جریان آب به سمت دشتهای گود زره و… شود و در مسیر تامین حقآبه ایران، اختلال ایجاد نکند.
این موارد از نظر جمهوری اسلامی ایران، گامهای رو به جلو محسوب میشود؛ اما بیتردید کافی نیست و متن معاهده همچنان نیازمند بازخوانی است؛ زیرا در عمل، هیچ اقدامی برای تامین حقآبه صورت نگرفته است. این معاهده برای تامین حقآبه ایران، یک معیار در نظر گرفتهاست و این معیار تعیین میکند که سهم ایران با توجه به میزان آب موجود در سد کجکی، چقدر است. به بیان روشنتر، تامین ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب از رود هیرمند در طول یکسال آبی، با در نظرداشت میزان آبی که فراهم میآید، میتواند کمتر باشد؛ بنابراین، عدم رهاسازی آب، ایجاد بندهای انحرافی و هدایت آب به دشتهای بایر به جای تامین حقآبه ایران، تخطی و تخلف از معاهده شمرده میشود.
افزون بر این، بربنیاد معاهده، رهاسازی آب براساس میزان آب جمعشده در سد و به صورت ماهانه صورت میگیرد و اینگونه نیست که اگر آب کافی جمع شد، ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب به یکباره به سمت ایران، رها خواهد شد؛ زیرا چنین چیزی در طول سال آبی، شاید هیچگاه امکانپذیر نباشد.
با توجه به آنچه گفته شد، انتظار میرود که دو سال و نیم رایزنی، مذاکره، صبر و سازش، اکنون به نتیجه برسد؛ زیرا موج بارندگیها سراسر افغانستان را فراگرفته، سدها از آب لبریز شده، حجم برف در سرچشمههای تامینکننده آب رود هیرمند به طور کمسابقهای افزایش یافته و تصاویر ماهوارهای تازه از اطراف بند انحرافی کمالخان در غرب افغانستان هم نشان میدهد که عرض برفآب در بستر رود هیرمند حدود ۱۲۰ متر بوده و جریان مستمر و پایدار آب در این مناطق، قابل مشاهده میباشد.
بنابراین، ماه جاری، ماه راستیآزمایی تعهدات، تاکیدات و اظهارات مقامهای حکومت سرپرست افغانستان درباره تامین حقآبه ایران از رود هیرمند است. آنها باید با رهاسازی آب به سمت سیستان، نشان دهند که به متن معاهده پایبند اند و به صبر و شکیبایی و رایزنیهای سازنده ایران برای حل مسالمتآمیز این مساله، به جای ایجاد تنش و زمینه سوء استفاده دشمنان و بدخواهان دو ملت، پاسخ مثبت و مساعد میدهند.
تاخیر و تعلل در تامین حقآبه ایران در همین ماه با توجه به بارندگیهای اخیر، صداقت و تعهد حاکمان کابل را به چالش میکشد و به دشمنان دو کشور همسایه، برای بهرهگیری از این فضا به منظور تخریب روابط رو به توسعه تهران – کابل، فضا و فرصت خواهد داد.
پیشنهاد می شود: ستانکزی: متعهد به پرداخت حقآبه ایران مطابق معاهده سال ۱۳۵۱ هستیم