به گزارش ایراف، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نقطه عطفی در تاریخ معاصر بود. در برابر چشمان حیرتزده جهانیان، القاعده حملات تروریستی گستردهای را در قلب ایالات متحده، خانه قدرتمندترین سازمانهای اطلاعاتی و دفاعی جهان، اجرا کرد. این حملات نه تنها سیاست و امنیت آمریکا بلکه نظم بینالمللی را نیز بهطور بنیادین دگرگون کرد.
در آن زمان، افغانستان به دلیل میزبانی طالبان از القاعده در مرکز این تحولات قرار داشت. در واکنش، دولت آمریکا حملهای را آغاز کرد که منجر به سرنگونی نظام طالبان شد؛ اما پس از ۲۰ سال اشغال، دولت جدید حتی پیش از اتمام خروج کامل آمریکا فروپاشید. اکنون افغانستان بار دیگر تحت حکومت طالبان قرار دارد و نشانههای هشداردهندهای وجود دارد که این کشور دوباره به پناهگاهی برای گروههای تروریستی منطقهای و بینالمللی تبدیل میشود.
در بیستوچهارمین سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر، پرسش مهم این است: آیا جهان ممکن است بار دیگر با تهدیدی مشابه روبرو شود؟
نویسنده تحلیل دیپلمات نوشته است که بازگشت طالبان به قدرت در آگوست ۲۰۲۱ پیامدهای متعددی داشته است: «فروپاشی دولت منتخب، نقض گسترده حقوق زنان و حقوق گروههای قومی مانند هزارهها، و قتلهای هدفمند و سیستماتیک اعضای نیروهای امنیتی و دفاعی سابق افغانستان. اما طالبان همچنین پیامدهای جدی برای امنیت منطقهای و جهانی داشتهاند.»
با وجود آنکه طالبان در توافقنامه دوحه متعهد شده بودند از حمایت سازمانهای تروریستی، بهویژه القاعده، دست بکشند، نگارنده افزوده است که گزارشهای متعدد سازمان ملل و مراکز پژوهشی معتبر نشان میدهد که این روابط همچنان ادامه دارد.
به نقل از دیپلمات، حضور رهبران و اعضای القاعده در افغانستان، همراه با گسترش حملات خراسان داعش و فعالیت همزمان دستکم ۲۰ گروه تروریستی دیگر – از جمله تحریک طالبان پاکستان، انصارالله تاجیکستان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، جیشالعدل، ارتش آزادیبخش بلوچ، لشکر طیبه، جنبش اسلامی ازبکستان، کتائب امام بخاری و گروههای مشابه – نشاندهنده ادامه تهدیدی است که میتواند فراتر از مرزهای افغانستان گسترش یابد.
نگارنده هشدار داده است که امروز افغانستان محیطی فراهم میکند که گروههای تروریستی بتوانند آزادانه جذب نیرو، آموزش و ایجاد شبکههای جدید کنند. فعالیتها و ظرفیتهای گروههای تروریستی منطقهای از زمان بازگشت طالبان به قدرت بهطور چشمگیری افزایش یافته و هزینههای امنیتی برای منطقه و جهان را بالا برده است.
نگارنده مدعی شده که داعش شاخه خراسان، افغانستان را به پایگاه خود تبدیل کرده است. علاوه بر حملات گسترده علیه هزارهها، شیعیان و صوفیان، این گروه عملیات مهمی در سراسر منطقه سازماندهی و اجرا کرده است. حمله به یک سالن کنسرت نزدیک مسکو، چندین حمله در داخل ایران – از جمله در حرم شاهچراغ و مراسم سالگرد شهادت قاسم سلیمانی – و دهها حمله در پاکستان نمونههایی از گسترش نفوذ آن است.
بر بنیاد این تحلیل، داعش شاخه خراسان نفوذ خود را به ازبکستان و کشورهای جنوب آسیا گسترش داده است. کشورهای منطقه و سازمانها بهطور مستمر درباره تهدید جدی این گروه و حضور مرکزی آن در افغانستان ابراز نگرانی کردهاند.
در همین حال، حضور رهبری القاعده در افغانستان – با وجود انکار طالبان – توسط چندین گزارش بینالمللی مستند شده است. دیپلمات نوشته است: ایمن الظواهری، رهبر القاعده، در یکی از امنترین محلههای کابل توسط حمله پهپادی آمریکا کشته شد، در مهمانخانهای متعلق به سراجالدین حقانی (سرپرست وزارت کشور طالبان و رهبر شبکه حقانی). حقانی تا پیش از اخیراً از فهرست «پاداش برای عدالت» وزارت دادگستری آمریکا حذف نشده بود.
همچنین، ایجاد مراکز آموزشی برای اعضای القاعده و فراخوان برای «هجرت» اعضای این گروه از سراسر جهان به افغانستان نشان میدهد که کشور بار دیگر، حتی بیش از دهه ۱۹۹۰، به مرکزی برای تجمع اعضای القاعده تبدیل شده است.
نگارنده خاطرنشان کرده است که تیتیپی، یکی از خطرناکترین گروههای تروریستی منطقهای، از زمان تصرف طالبان تواناییهای جدید و هشداردهندهای در زمینه لجستیک، تسلیحات و نیروی انسانی کسب کرده است. در حملات اخیر خود علیه نیروهای دولتی پاکستان، از پهپاد و تسلیحات پیشرفته نظامی استفاده کرده است. دولت پاکستان بارها اعلام کرده که اتباع افغانستان – از جمله اعضای طالبان و حتی فرزندان مقامهای طالبان – در میان نیروهای تیتیپی شناسایی شده و اجساد آنها بعداً به افغانستان بازگردانده شده است.
نگارنده مدعی شده که همکاری تیتیپی با ارتش آزادیبخش بلوچ، که هر دو در داخل افغانستان فضای امن و حمایت سیاسی و مالی دارند، به یک مشکل جدی برای پاکستان تبدیل شده است. در همین حال، حملات داخل ایران توسط گروه مسلح بلوچ جیشالعدل نیز به شدت افزایش یافته است.
در تحلیل دیپلمات آمده است که چین نیز تلاش کرده طالبان را با مسئله جنبش اسلامی ترکستان شرقی تحت فشار قرار دهد. به نام مقابله با این جنبش، گزارش شده که پکن طالبان را برای سرکوب اویغورها تحت فشار قرار داده، از جمله کسانی که سالها پیش از سرکوب سیاسی چین به افغانستان پناهنده شده بودند. برخی از این اویغورها سرکوب شده یا حتی به زور به چین بازگردانده شدهاند.
نگارنده مدعی شده که گسترش شاخههای القاعده در آفریقا و خاورمیانه، همراه با ظهور داعش خراسان در افغانستان، نشاندهنده تقویت شبکهای جهانی است که اهداف آن محدود به یک منطقه نیست. دستگیری مظنونان مرتبط با این گروهها در اروپا، آسیا و آفریقا، بعد فراملی تهدیدات امروز را برجسته میکند.
به باور نویسنده، اگرچه مقایسه وضعیت کنونی با محیط پیش از ۱۱ سپتامبر میتواند هشدار جدی باشد، باید توجه داشت که اجرای حملهای در مقیاس ۱۱ سپتامبر نیازمند چندین عامل است: ظرفیت لجستیکی گسترده، نفوذ به کشورهای هدف و نقصهای عمده در سیستمهای اطلاعاتی. با این حال، وجود پناهگاه امن در افغانستان و نظارت ضعیف بینالمللی نشانههای هشداردهندهای است که نباید نادیده گرفته شوند.
تحلیل ادامه میدهد: گروههای جهادی-تروریستی امروزی دیگر نیازی به اعزام فیزیکی جنگجویان به خارج ندارند. به لطف فناوری، آنها اکنون میتوانند حامیان خود را از راه دور بسیج کرده و اعضای جدید جذب کنند، با استفاده از پلتفرمهای آنلاین و تبلیغات. افرادی که جذب روایتهای افراطی اسلامی میشوند، میتوانند به راحتی تهدیدهای امنیتی در کشورهای خود تبدیل شوند.
همزمان، سیاستهای تبعیضآمیز برخی دولتها علیه مسلمانان و مهاجران فرصتهایی برای گروههای جهادی-تروریستی ایجاد میکند تا قربانیان چنین سیاستهایی را به نفع اهداف خود به کار گیرند.
اعتقاد نگارنده بر این است که سیاستهای پیشنهادی رئیسجمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ – از مدیریت او در مناقشه غزه تا اخراج جمعی مهاجران – میتواند فرصت استثنایی برای گروههایی مانند القاعده و داعش فراهم کند تا افراد ناراضی در داخل ایالات متحده را برای عملیات تروریستی جذب کنند.
در این تحلیل آمده است که در اروپا نیز، ظهور احزاب افراطی راست و دیپلماسی اخراج، یا سیاستهای دولتهایی که با اسرائیل علیه مردم غزه همسو هستند، میتواند شرایطی ایجاد کند که به نفع سازمانهای جهادی-تروریستی عمل کند.
نگارنده هشدار داده که با توجه به حضور گسترده افراد رادیکال در سراسر جهان، کاملاً ممکن است شرایط کنونی روایتهای رادیکال موازی را تقویت کند: افراطگرایی جهادی از یک سو و افراطگرایی راست افراطی از سوی دیگر.
همزمان، نویسنده تحلیل گفته است که گروه طالبان، با وجود تلاش برای نشان دادن تعهد به توافقنامه دوحه و همکاری بینالمللی، در عمل خلاف آن را ثابت کرده است. گزارشهای بینالمللی و اقدامات خود طالبان نشان میدهد که این گروه به هنجارهای بینالمللی پایبند نیست.
برعکس، به باور نگارنده، طالبان به نقض آن افتخار میکنند و این سرپیچی را بخشی از «جهاد» خود علیه ارزشهای غربی میدانند. آنها تمام قوانین افغانستان، از جمله قانون اساسی که دولت را ملزم به رعایت اسناد بینالمللی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، اصول سازمان ملل و توافقات با سازمانهای بینالمللی میکرد، لغو کردهاند.
تحلیل افزوده که اخیراً، رهبر طالبان دستور بسته شدن نهادهای مسئول همکاری افغانستان با اینترپل را صادر کرده و عملاً یکی از آخرین کانالهای باقیمانده تعامل جهانی در اجرای قانون و مبارزه با جرم و جنایت را از بین برده است.
در ادامه، نگارنده خاطرنشان کرده که تحلیل وضعیت کنونی افغانستان چالشبرانگیز است. طالبان دسترسی به منابع مستقل را مسدود کرده و بسیاری از مناطق کشور برای خبرنگاران آزاد و ناظران خارجی غیرقابل دسترس باقی مانده است. همزمان، اولویتهای متضاد قدرتهای بزرگ و بحرانهای بینالمللی – مانند جنگ اوکراین و تنشها در خاورمیانه – توجه جهانی به افغانستان را کاهش داده است. این غفلت میتواند فرصت طلایی برای گروههای تروریستی فراهم کند تا با کمترین فشار خارجی اهداف خود را پیش ببرند.
در چنین شرایطی، به باور نویسنده دیپلمات، جامعه بینالمللی با انتخابی سرنوشتساز مواجه است. تجربه ۱۱ سپتامبر نشان داد که نادیده گرفتن تهدیدات تروریستی نوظهور، هزینهای عظیم برای امنیت جهانی دارد. امروز، بیش از هر زمان دیگری، جهان باید توجه بیشتری به تحولات افغانستان داشته باشد.
تقویت همکاریهای اطلاعاتی، کنترل دقیقتر شبکههای مالی افراطی، مقابله با گسترش تبلیغات ایدئولوژیک و اتخاذ سیاستهای هماهنگ میان قدرتهای منطقهای و جهانی برای ایجاد دولتی مشروع و فراگیر در افغانستان، گامهای ضروری برای جلوگیری از فجایع آینده است.
در نهایت، نگارنده هشدار داده است که آنچه قطعی است، این است که نادیده گرفتن این نشانههای هشداردهنده تنها خطر تهدیدی جدید در مقیاس ۱۱ سپتامبر را افزایش میدهد.
تلویزیون اینترنتی ایراف آغاز به کار کرد | برای تماشا اینجا کلیک کنید:
ایراف تیوی
آخرین اخبار تحلیلی افغانستان را در ایراف بخوانید:
از «عدالت نامتناهی» به «مبارزه با تروریسم»: چرا آمریکا نام جنگ خود را تغییر داد؟
آیا ازبکستان هواپیماهای ارتش افغانستان را به طالبان تحویل میدهد؟
ترور احمد شاه مسعود؛ ۲۴ سال بعد
وحدت اسلامی، ضرورت راهبردی جهان اسلام
جنون جنگافروزانه ترامپ – نتانیاهو و انفعال منطقه و جهان
احمدشاه مسعود و ایران، از همگرایی تاریخی تا اهداف مشترک









