کشته شدن کیوناری؛ خشم ملی علیه انگلیس و آتش در خرمن استبداد استعماری

به گزارش ایراف، حضور لوئیس کیوناری به‌عنوان نماینده انگلیس در کابل، پیامد مستقیم تحولات ژئوپلیتیکی اواخر قرن نوزدهم و در بستر رقابت‌های استعماری موسوم به «بازی بزرگ» میان انگلیس و روسیه بود.

دکتر شوکت علی محمدی شاری در این خصوص اظهار می‌دارد؛ لوئیس کیوناری (Sir Louis Cavagnari) دیپلمات و نماینده سیاسی مهم انگلیسی بود که در اواخر قرن نوزدهم در روابط انگلیس با افغانستان نقش کلیدی ایفا کرد و نام او با معاهده گندمک گره خورده است. کیوناری و امیر محمدیعقوب خان در تاریخ ۲۶ مه ۱۸۷۹ میلادی، «معاهده گندمک» را در ده ماده امضا کردند.

چه شرایط سیاسی و نظامی باعث شد او به‌عنوان نماینده انگلیس به‌کابل اعزام شود؟

شاری‌: سفر و حضور کیوناری به‌عنوان نماینده انگلیس، به‌شرایط و اوضاع سیاسی منطقه و روابط افغانستان و انگلیس برمی‌گردد. انگلیس برای مدیریت اوضاع بحرانی و فضای پرتلاطم سیاسی و نظامی اواخر قرن نوزدهم در منطقه و تحکیم حضور خود در هند و افغانستان، نیازمند حضور فرد با هوش و قدرتمندی بود که بتواند اوضاع را مدیریت کند. اعزام کیوناری به‌ کابل را می‌توان بخشی از استراتژی بزرگ‌تر انگلیس در «بازی بزرگ» استعماری انگلیس ارزیابی کرد.

رقابت استراتژیک بین امپراتوری انگلیس و امپراتوری روسیه برای نفوذ در آسیای مرکزی، به‌ویژه افغانستان، نیاز داشت که فرد باهوشی مدیریت بحران را به‌عهده بگیرد. انگلیس نگران خیزش‌های مردم و بیدار شدن خرده‌هویت‌های منطقه‌ای و نفوذ روسیه در افغانستان بود. انگلیس تلاش داشت کنترل افغانستان را به‌عنوان منطقه حایل، در اختیار خود داشته باشد. این نگرانی انگلیس بعدها در قالب جنگ دوم افغان-انگلیس رخ داد.

انگلیس تصمیم گرفت به‌ افغانستان حمله کند تا یک حاکم دوستدار انگلیس را بر سر کار آورد و نفوذ روسیه را از بین ببرد. این آغاز جنگ دوم افغان-انگلیس بود. نیروهای انگلسیی به‌سرعت پیشروی کردند و امیر شیرعلی‌خان فرار کرد و سپس درگذشت. کیوناری به‌عنوان یک دیپلمات کارکشته و نماینده قدرتمند سیاسی انگلیس، وظیفه داشت تا با امیر یعقوب خان مذاکره کرده و پیمانی را امضا کند که منافع انگلیس را در افغانستان تضمین کند که سرانجام همان معاهده گندمک بود که در آن انگلیس حق تعیین سیاست خارجی افغانستان را به‌دست آورد و یک نماینده انگلسیی (یعنی خود کیوناری) قرار بود در کابل مستقر شود. این استقرار به‌ انگلیس امکان نظارت مستقیم بر امور افغانستان و اطمینان از عدم نفوذ روسیه را می‌داد.

معاهده گندمک چه مفاد مهمی داشت و چگونه زمینه‌ساز حضور کیوناری در کابل شد؟

شاری‌: «معاهده گندمک»، یک توافق‌نامه بسیار مهم و چالش‌برانگیز در تاریخ افغانستان است، در تاریخ ۲۶ می ۱۸۷۹ (یا بر اساس شمسی، ۵ خرداد ۱۲۵۸) بین محمدیعقوب خان و کیوناری در روستای «گندمک» جلال‌آباد به‌ امضا رسید.

این پیمان در ده ماده امضا شد که حاکمیت پادشاه وقت را بر افغانستان مخدوش کرده بود. در بند سوم این پیمان آمده: «امیر افغانستان و ملحقات آن متعهد است که در روابط با حکومت‌های خارجی پایبند مشورت با حکومت انگلیس بوده و با این حکومت‌ها عهدی نبندد و سلاح برضدشان برندارد و در صورت حمله خارجی، امداد نظامی و اسلحه و پول انگلیسی به‌غرض دفاع طوری‌که انگلیس مناسب داند استعمال خواهد شد. سپاه انگلیسی بعد از انجام کار دفاع، از افغانستان به قلمرو هند برتانوی مراجعت خواهد نمود.»

در این بند به‌صورت روشن سیاست خارجی افغانستان در اختیار انگلیس قرار گرفته است و حضور نظامی انگلیس هر جا بخواهند، مجال داده شده که حاکمیت افغانستان را زیر سوال برده است. در بند 4 این پیمان، حضور نماینده انگلیس و نظامیان محافظ آن در کابل تضمین شده و هم‌چنین اگر دولت افغانستان با دولت‌های خارجی پیمانی بدون رضایت انگلیس ببندد، دولت بریتانیا حق دارد به‌مرزهای افغانستان نیروی نظامی اعزام کند. یعنی افغانستان یکی از ایالت‌های مستعمره انگلیس شده است. در این بنده آمده است که «نماینده انگلیس همراه محافظان مسلح خود در کابل مستقر شود.»

حضور کیوناری، حضور نمادین و دیپلماتیک نبود، بلکه یک واقعیت جدی از نفوذ و کنترل انگلیس بر افغانستان بود. بر همین اساس انگلیس مرزهای مهم و استراتژیک مانند دره خیبر و میچی، گذرگاه کُرّم، کوتل پشین، دره سیبی و… را در کنترل خود درآورد. تنها دستاورد یعقوب خان، سالانه ۶۰۰,۰۰۰ روپیه بود.

کیوناری، مسئول نظارت بر سیاست خارجی افغانستان، جمع‌آوری اطلاعات و اطمینان از این‌که افغانستان مطیع مطلق باقی خواهد ماند، بود. او در واقع چشم و گوش انگلیس در کابل بود؛ حضور کیوناری در کابل از دید مردم افغانستان، نه‌تنها نماینده دیپلماتیک انگلیس، بلکه نمایش از دست رفتن استقلال و تحقیر ملی بود. حضور نظامی و تحقیرآمیز کیوناری، جرقه‌ای در جنگل خشم مردم در برابر انگلیس بود.

واکنش مردم و سران قبایل افغانستان به‌حضور او چگونه بود؟

شاری: مردم افغانستان و سران قبایل، از انعقاد معاهده ننگین گندمک، سرافکنده و به‌شدت خشمگین بودند. پیمان گندمک، حاکمیت و سیاست خارجی افغانستان را به‌ انگلیس ‌واگذار کرده و حضور نماینده انگلیس با گارد مسلح را در کابل، فراهم کرده بود که از دید مردم و سران قبایل پنهان نماند و به‌عنوان خدشه‌دار شدن استقلال و عزت ملی افغانستان تلقی شد. این مسأله به‌شدت به‌غرور ملی و هویت مستقل مردم افغانستان ضربه زده بود. این پیمان ننگین، خشم مردم را برانگیخته بود.

یعقوب خان از دید مردم افغاستان، به‌عنوان «وطن‌فروش» شناخته می‌شد. حضور لوئیس کیوناری در کابل، به‌عنوان نماد و تجسم دخالت انگلیس و مفاد تحقیرآمیز پیمان گندمک دیده می‌شد. حضور تهدیدآمیز نظامی کیوناری و بی‌اعتمادی مردم به پادشاه وطن‌فروش (یعقوب خان)، بی‌ثباتی سیاسی و بحرانی عمیق در افغانستان خلق کرده بود. این بی‌اعتمادی به‌ پادشاه ضعیف و وطن‌فروش و حضور تهدیدآمیز نماینده انگلیس در کابل، به‌سرعت به‌ شورش‌های مسلحانه تبدیل شد. چند ماه پس از استقرار کیوناری در کابل، در سپتامبر ۱۸۷۹، شورشی بزرگ در کابل رخ داد. این شورش توسط قبایل و مردم خشمگین کابل و اطراف آن آغاز شد. مردم خشمگین، سفارت انگلیس و خانه کیوناری را محاصره کردند و به‌ آن هجوم بردند. در این حمله، لوئیس کیوناری و همه اعضای هیئت همراهش، شامل دیپلمات‌ها و محافظانشان، به‌طرز فجیعی کشته شدند. این واقعه یک شوک بزرگ برای انگلیس بود و نشان داد که مردم افغانستان به‌هیچ عنوان حضور انگلیس را نمی‌پذیرند.

کشته شدن کیوناری، بهانه‌ای شد برای انگلیس تا تهاجم نظامی سنگینی را به افغانستان و کابل تدارک ببیند. انگلیس برای سرکوب شورش و انتقام قتل کیوناری، نیروهای بیشتری را به‌فرماندهی ژنرال فردریک رابرتز به‌کابل فرستاد. این اقدامات به‌ تشدید جنگ دوم افغان- انگلیس و تلفات بیشتر در هر دو طرف منجر شد. برخورد خشن و سرکوب‌ها، مقاومت افغان‌ها را علیه اشغالگری انگلیس افزایش داد و جنگ را طولانی‌تر و خونین‌تر کرد.

واقعه قیام کابل در سال ۱۲۵۸ هجری شمسی چگونه آغاز شد و چه اتفاقاتی در روز حادثه رخ داد؟

شاری: قیام مردم کابل در برابر لوئیس کیوناری و هیئت انگلیسی، اوج نارضایتی‌ها و خشم عمیق مردم افغانستان از حضور خارجی و پیمان تحمیلی و تحقیرآمیز گندمک بود. مردم از مفاد پیمان گندمک، تسلط کامل انگلیس بر افغانستان را برداشت کرده بودند. مردم خشمگین بودند و سفارت انگلیس یا مقر استقرار کیوناری و هیئت همراه را به‌ آتش کشیدند و انگلیسی‌ها را کشتند. افزون بر نارضایتی مردم، سربازان یعقوب خان نیز به‌ دلیل عدم پرداخت حقوق‌شان، ناراضی بودند.

گروهی از سربازان افغان که از سپاه هرات به‌ کابل منتقل شده بودند، به‌دلیل عدم پرداخت حقوق و برخی نارضایتی‌های دیگر، به‌ سمت اقامتگاه کیوناری حرکت کردند. هدف اولیه آن‌ها اعتراض و دریافت حقوق‌شان بود. با رسیدن سربازان معترض به‌ نزدیکی اقامتگاه کیوناری، تنش بین آن‌ها و محافظان هندی مقر کیوناری، بالا گرفت و به‌ درگیری منجر شد. با آغاز درگیری، مردم کابل که از پیش انباشته از خشم و نفرت بودند، به‌سرعت به‌ سربازان معترض پیوستند. فریادهای «الله اکبر» و شعارهای ضد انگلیسی شهر را فرا گرفت و اعتراض به‌سرعت به‌ یک شورش تمام‌عیار تبدیل شد. شورشیان خشمگین، اقامتگاه کیوناری را محاصره کرده و با تمام قوا به‌آن حمله کردند. پس از نبردی سخت و خونین، مقاومت محافظان انگلیسی و هندی در هم شکست. شورشیان وارد اقامتگاه شدند. در این حمله بی‌رحمانه، کیوناری و تمامی اعضای هیئت دیپلماتیک و نظامی همراه او کشته شدند. اقامتگاه نیز غارت و به‌آتش کشیده شد.

مرگ کیوناری چه پیامدهای فوری برای روابط افغانستان و انگلیس به‌همراه داشت؟

شاری: مرگ کیوناری و هیئت همراهش در کابل، پیامدهای جدی، فوری و گسترده‌ای در روابط افغانستان و انگلیس داشت و مسیر جنگ دوم افغان- انگلیس را تغییر داد. پیمان گندمک و حضور کیوناری قرار بود فصل جدیدی از روابط مسالمت‌آمیز و به‌ نفع انگلیس را آغاز کند. اما مرگ کیوناری، این فضا را از میان برد. انگلیس این اقدام را نه یک شورش محلی، بلکه توهین بزرگ به‌ تاج و تخت انگلیس و نقض پیمان بین‌المللی دانست. جنگی که تا حدودی فروکش کرده بود با شدت و خشونت بیشتری از سر گرفته شد.

خبر مرگ کیوناری، خشم شدیدی را در «هند انگلیس» برانگیخت. دستور اعزام نیروهای تنبیهی بزرگ به‌ افغانستان صادر شد. ژنرال فردریک رابرتس ،یکی از فرماندهان برجسته انگلیس، با نیروی عظیمی از قندهار به‌ سمت کابل حرکت کرد. هدف اصلی او سرکوب شورش، مجازات عاملان قتل کیوناری و تثبیت کنترل انگلیس بر پایتخت بود. انگلیس، محمدیعقوب خان را مسئول مستقیم حفظ امنیت هیئت انگلیسی می‌دانست. هرچند یعقوب خان خودش در زمان حمله در کابل حضور نداشت، اما ناتوانی او در کنترل اوضاع و محافظت از کیوناری، از دید انگلیس غیرقابل بخشش بود. در نتیجه، یعقوب خان دستگیر و از سلطنت خلع و به‌ هند تبعید شد. این اقدام عملاً افغانستان را بدون حاکمیت مرکزی رها کرد و هرج و مرج را تشدید نمود.

نیروهای ژنرال رابرتس به‌سرعت به‌ کابل رسیدند و شهر را به‌ اشغال خود درآوردند. قلعه تاریخی بالاحصار، که در آن زمان، پادگان اصلی و نماد قدرت نظامی در کابل بود، نیز به‌ تصرف انگلیس درآمد. این اشغال تا پایان جنگ ادامه یافت. پس از اشغال کابل، انگلیسی ها حکومت نظامی سخت‌گیرانه برقرار کردند. دادگاه‌های نظامی تشکیل دادند و بسیاری از افغان‌هایی که مظنون به‌ دست داشتن در قتل کیوناری یا شورش بودند، محاکمه و اعدام کردند. گفته می‌شود تعداد زیادی از مردم کابل به‌ اتهام مشارکت در شورش به‌ دار آویخته شدند. حادثه کشته شدن کیوناری به‌ انگلیس نشان داد که حضور مستقیم و طولانی‌مدت در کابل و تلاش برای کنترل مستقیم سیاست داخلی افغانستان، بسیار پرهزینه و خطرناک است. انگلیس به‌ این نتیجه رسید که بهتر است یک حاکم افغان به‌نسبت مستقل بر سر کار باشد تا یک حضور نظامی پرهزینه و تحریک‌آمیز.

این رویداد چه جایگاهی در حافظه تاریخی و هویت ملی افغانستان پیدا کرده است؟

شاری: کشته شدن کیوناری، نقش پررنگی در حافظه تاریخی و هویت ملی افغانستان پیدا کرده است. این رویداد، فراتر از یک حادثه، به‌ یکی از نمادهای اصلی مقاومت، استقلال‌خواهی و نفی سلطه خارجی در تاریخ این کشور تبدیل شده است. قیام مردم کابل و مرگ کیوناری به‌عنوان یک عمل قهرمانانه و نمادین از مقاومت مردم در برابر اشغالگری انگلیس و سیاست‌های استعماری آن تلقی می‌شود. این واقعه نشان داد که مردم افغانستان حاضر نیستند استقلال و حاکمیت ملی خود را به‌ سادگی واگذار کنند. این رویداد در کنار دیگر نبردهای مهم در طول جنگ‌های افغان- انگلیس، به‌عنوان بخشی از یک روایت بزرگ‌تر از مبارزه مستمر برای حفظ استقلال کشور در برابر قدرت‌های بزرگ خارجی قرار می‌گیرد.

از نگاه شما، مهم‌ترین درس تاریخی این واقعه برای نسل امروز چیست؟

شاری: حادثه کیوناری نشان می‌دهد اگر حاکمان کشوری منافع و مصالح ملی و کشور و مردم را در نظر نگیرند و مانند یعقوب خان منافع شخصی خود را در نظر بگیرند، ناگزیر باید اراده و اختیار خود و سرنوشت کشور را به‌ بیگانگان بسپارند. یعقوب خان در برابر رسیدن به‌ قدرت و شش‌صد هزار روپیه، اراده سیاسی و استقلال کشور را فروخت، اما مردم اجازه ندادند این خفت و خواری ماندگار شود. کشته شدن کیوناری و خلع یعقوب خان، نشان داد که اراده خارجی و مزدوری پایدار نمی‌ماند. حاکمان ناگزیر باید به‌ اراده همگانی ملت تن بدهند و رضایت مردم را به‌عنوان میثاق ملی و سند ماندگاری حکومت‌شان به‌دست بیاورند و از آن پاسداری کنند.

آخرین اخبار افغانستان را در ایراف بخوانید

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=80169
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x