رقابت حقانی و قندهار برای برقراری ارتباط با آمریکا

به گزارش ایراف؛ او گفته است که تمام شرایط لازم برای این منظور را برآورده کرده و همچنان منتظر پاسخ ایالات متحده است.

در حالی که این اظهارات در سطح سیاسی نوعی نرمش به حساب می‌آید و حتی براساس اصول ایدئولوژیک بسیار سختگیرانه طالبان، به گونه‌ای عقب‌گرد و خیانت به آرمان‌ها و قربانی‌های این گروه، شمرده خواهد شد؛ منابع به ایراف می‌گویند که چنین موضعی نشانگر تلاش قندهار برای نزدیک شدن به آمریکاست؛ نقشی که پیش از این به عهده شبکه‌ حقانی بود.

ساختار سیاسی تشکیلات داخلی طالبان

طالبان یک جریان یک‌پارچه نیست و از چندین دسته و جناح تأثیرگذار تشکیل شده است؛ چیزی که به بروز شکاف در تصمیم‌گیری‌های حساس و حیاتی منجر می‌شود و گاه به تقابل‌های خطرناک میان جناح‌های رقیب بر سر منافع متضاد می‌انجامد.

در ادامه با معرفی چند جناح شناخته شده طالبان به بازخوانی مواضع و منافع آن‌ها، نقش‌شان در سازوکار سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری این گروه و تاثیر آن در تشدید و توسعه شکاف‌ها و تقابل‌های سیاسی میان آنان در خصوص مسایل حساس و در این موارد خاص، برقراری روابط طالبان با آمریکا می‌پردازیم.

۱. جناح سیاسی «دفتر قطر»

این بخش که در آن، چهره‌هایی مانند ملاعبدالغنی برادر در آن نقش کلیدی دارند، از سال‌ها پیش به دنبال تعامل با جهان خارج بوده و اکنون بیشتر بر مشروعیت‌یابی بین‌المللی و باز شدن کانال‌های اقتصادی تمرکز دارد. این جناح بیشترین تمایل را به برقراری رابطه با آمریکا نشان می‌دهد.

۲. شبکه حقانی

شبکه حقانی به رهبری سراج‌الدین حقانی، وزیر کنونی کشور در حکومت طالبان، یکی از قدرتمندترین و در عین حال، پیچیده‌ترین جناح‌ها است. این شبکه با القاعده، روابط تاریخی دارد و موضع آن نسبت به امریکا همواره سخت‌گیرانه بوده است.

اگرچه حقانی‌ها در دولت سهم قابل ‌توجهی دارند، اما بخشی از بدنه این شبکه با هرگونه رابطه با امریکا به شدت مخالفت می‌کند.

البته در این زمینه، تردیدهایی نیز وجود دارد؛ از جمله روابط پیچیده این شبکه و بنیانگذار آن جلال‌الدین حقانی با سازمان‌ اطلاعات مرکزی آمریکا – سیا – و نیز ادعاهای گسترده درباره زد و بندهای سراج‌الدین حقانی با برخی بازیگران عرب منطقه که از متحدان نزدیک واشنگتن محسوب می‌شوند.

افزون بر این، رهبران شبکه حقانی از آغاز به قدرت رسیدن طالبان تاکنون، پیوسته تلاش کرده‌اند چهره‌های تلطیف، تحمل‌پذیر، تعامل‌گرا و اهل مدارا از خود نشان دهند؛ چیزی که با سوابق عملکرد این شبکه، کارنامه غیرقابل دفاع آن در بی‌رحمی و خشونت در جریان‌ ده‌ها سال جنگ، و مهم‌تر از آن، هسته سخت ایدئولوژیک آن که بر رویکرد ظاهرگرایانه کنونی آن در ایفای نقش «جامعه مدنی طالبان» به ویژه در تقابل با فتواهای سختگیرانه رهبر طالبان در زمینه حقوق زنان و… سایه می‌اندازد.

سفرهای طولانی و پرسش‌برانگیز سراج‌الدین حقانی به دو کشور امارات متحده عربی و عربستان سعودی و احتمال دیدار و تعامل او با مقام‌های آمریکایی و رهبران سیا نیز تردیدها در این زمینه را تقویت می‌کند و نقش روابط پیچیده این شبکه با سازمان‌های اطلاعاتی غرب و آمریکا برجسته می‌‌‌کند.

در این میان، شاید مخالفت برخی عناصر وابسته یا وفادار به شبکه حقانی با برقراری رابطه با آمریکا، چندان قابل درک نباشد؛ اما این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که شبکه حقانی یک رقیب قدرتمند داخلی هم دارد و آن قندهار به رهبری ملا هبت‌الله آخوندزاده است؛ بنابراین، حقانی همچنان مهره وفادار به منافع آمریکا در درون تشکیلات طالبان خواهد بود؛ مادامی که قندهار، این نقش را به عهده نگرفته باشد؛ اما اکنون که صدای برقراری رابطه با آمریکا از قندهار بلند شده، بدیهی است که حقانی در هیات مانع، ظاهر می‌شود و به سادگی می‌تواند با برانگیختن احساسات تندروها و استفاده ابزاری از هسته سخت و نفوذناپذیر ایدئولوژی جهادگرای طالبان به مقابله با آمریکاگرایی قندهار برخیزد.

۳. فرماندهان محلی و میدانی

بسیاری از فرماندهان و جنگجویان سابق طالبان که به طور مستقیم در نبرد علیه آمریکا حضور داشتند، روابط احتمالی با واشنگتن را «خیانت» به خون کشته‌شدگان می‌دانند. این دسته بیش از همه در برابر هرگونه نرمش سیاسی مقاومت خواهند کرد؛ اما بعید است که این دسته، هویت مستقلی در ساختار موزاییکی جناح‌های تشکیل‌دهنده طالبان داشته باشد. همان‌گونه که اشاره شد هریک از جناح‌ها به ویژه حقانی‌ها به سادگی‌ می‌توانند از این دسته برای پیشبرد پروژه‌ها، تحقق اهداف و تحکیم پایگا‌ه‌های خود در برابر جناح رقیب، استفاده کند.

۴. شورای کویته و رهبری سنتی

رهبران سنتی طالبان که بیشتر در گذشته در پاکستان مستقر بودند و به «شورای کویته» شهرت داشتند، تلاش دارند میان فشارهای داخلی و ضرورت تعامل خارجی، توازن ایجاد کنند؛ اما موضع‌گیری آنان به شدت تحت تأثیر فضای عمومی بدنه جنگی طالبان است.

به بیان دیگر، این گروه از رهبران طالبان که به طور طبیعی، نفوذ زیادی نیز در ساختار سیاست‌گذاری این گروه دارد، اگرچه تعامل‌گرا هستند؛ اما بدون شک، در این زمینه کاملا محتاطانه عمل می‌کنند و در مواردی که تعامل با جهان خارج، خشم و انزجار جنگجویان داخلی را برانگیزد، آن‌ها ترجیح می‌‌دهند جانب جنگجویان را بگیرند و این همان چیزی است که تاکنون اجازه نداده، حکومت طالبان، اصول و انتظارات مورد نظر قدرت‌های خارجی برای شناسایی رسمی را رعایت و محقق کند.

پیامدهای احتمالی

اگرچه شبکه حقانی در گذشته، تلاش فراوانی برای در اختیار گرفتن ابتکار عمل رابطه با آمریکا به خرج داده؛ اما در حال حاضر، قندهار سعی می‌‌کند این ابتکار را از اختیار حقانی‌ها خارج کند و خود به آمریکا چراغ سبز نشان می‌دهد؛ اما با توجه به واقعیت‌های مورد اشاره در بالا، این نگرانی همچنان وجود دارد که بازگشایی احتمالی سفارت امریکا در کابل ممکن است باعث شود بخشی از اعضای ناراضی طالبان دوباره به کوه‌ها بازگشته و مخالفت مسلحانه خود را با رهبری مرکزی اعلام کنند.

از سوی دیگر، نزدیکی طالبان به آمریکا احتمالاً موجب تحریک گروه‌های ضد امریکایی در افغانستان، به‌ویژه القاعده و شاخه خراسان داعش، خواهد شد. این مسئله نه تنها تهدیدهای امنیتی تازه‌ای را متوجه کابل می‌سازد، بلکه می‌تواند زمینه‌ساز جنگ‌های درون‌گروهی شود.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=79354
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x