رشد تروریسم در سایه حاکمیت طالبان؛ وحشت مردم افغانستان، تهدید امنیت منطقه‌

به گزارش ایراف، عبدالباسط نویسنده و کارشناس فناوری اهل افغانستان در مطلبی که در وبسایت تیچ‌بیلیون منتشر کرده با استناد به تحلیل‌های اخیر، شواهد عینی و تجربیات شخصی خود، به خطراتی که این گروه‌ها ایجاد می‌کنند، شبکه‌های متصل آن‌ها و وحشتی که به مردم عادی افغانستان وارد می‌آورند پرداخته– وحشتی که به باور او شهروندان افغانستان را درمانده و نیازمند مداخله بین‌المللی می‌کند.

عبدالباسط نگاشته: امروز تروریسم در افغانستان ترکیبی از شبه‌نظامیان خارجی و داخلی است که هر یک اهدافی فراتر از مرزهای ما دارند. حزب اسلامی ترکستان، گروه جدایی‌طلب اویغوری که به دنبال تأسیس «ترکستان شرقی» مستقل در منطقه سین کیانگ چین است، دوباره در ولایت‌هایی مانند بدخشان و بغلان مستقر شده است، هرچند طالبان رسماً وعده داده بودند با تروریسم مبارزه کنند.

او افزود: گزارش‌ها حاکی است که حزب اسلامی ترکستان (TIP) در بلخ، قندوز، کابل و مناطق دیگر با دیگر گروه‌ها مراکز فرماندهی و اردوگاه‌های آموزشی مشترک دارد، با موشک‌های ضدتانک مسلح می‌شود و برای نفوذ به سین کیانگ آماده می‌شود.

به باور نگارنده، همچنین، حرکت اسلامی ازبکستان (IMU) که در دره فرغانه ازبکستان ریشه دارد، از افغانستان به عنوان پایگاهی برای جذب و آموزش جنگجویان جهت بی‌ثبات کردن آسیای مرکزی استفاده می‌کند. انصارالله، که اغلب به «طالبان تاجیک» مشهور است، در خوست و تخار مراکز آموزشی دارد و شبه‌نظامیان آسیای مرکزی و عرب را برای نفوذ به تاجیکستان آماده می‌کند.

به گفته او، القاعده در ۱۴ ولایت حضور گسترده دارد و نفوذ خود را تحت حمایت طالبان گسترش می‌دهد، در حالی که داعش خراسان به دلیل حملات وحشیانه‌اش، در فاریاب، بغلان، قندوز، تخار و بدخشان دیده شده و عملیات علیه رژیم‌های سکولار منطقه برنامه‌ریزی می‌کند. این گروه‌ها، به همراه شاخه‌های کوچک‌تر، از زمین‌های صعب‌العبور و ضعف حکومت‌داری افغانستان سوءاستفاده می‌کنند تا سلاح جمع‌آوری کرده، حملات طراحی کنند و جنگجویان را به خارج اعزام کنند.

باسط نوشته است که پیامدهای اقتصادی و سیاسی این پناهگاه تروریستی عمیق است. به گفته او، توسعه افغانستان فلج شده؛ پروژه‌های بازسازی متوقف می‌شود، سرمایه‌گذاری خارجی کاهش می‌یابد و خدمات پایه‌ای مانند آموزش و بهداشت به دلیل تمرکز منابع بر مسائل امنیتی آسیب می‌بینند. در سطح منطقه‌ای نیز بی‌ثباتی در حال گسترش است و کشورهای آسیای مرکزی نگران سرریز ناامنی، مرزهای خود را تقویت کرده‌اند؛ به‌عنوان نمونه، تاجیکستان دفاع مرزی خود را با کمک برنامه‌های سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) تقویت کرده است.

به عقیده نویسنده، پاکستان و ایران که مرزهای نفوذپذیری با افغانستان دارند، با حملات مرزی مواجه‌اند که روابط دیپلماتیک و همکاری اقتصادی را تحت فشار قرار می‌دهد.

وی در ادامه گفت: من به عنوان یک افغان نگرانم که بدون اقدام قاطع، کشورمان به صادرکننده دائمی تروریسم تبدیل شود و منطقه را به چرخه‌های خشونت و عقب‌ماندگی محکوم کند.

نگارنده افزوده، این نگرانی‌ها با ناتوانی یا بی‌تمایلی طالبان برای مهار فعالیت‌های افراطی تشدید می‌شود. با وجود اطمینان به همسایگان که هیچ تهدیدی از خاک افغانستان صادر نخواهد شد، شواهد خلاف آن را نشان می‌دهد.

نویسنده ادامه می‌دهد: گزارش‌های اخیر شورای امنیت سازمان ملل تأکید می‌کند که طالبان برای جنگجویان خارجی پناهگاه ایجاد کرده، ماهانه ۱۰ هزار افغانی به آنان پرداخت می‌کند و اجازه داده گروه‌هایی مانند القاعده و تحریک طالبان پاکستان (TTP) مراکز آموزشی تازه‌ای راه‌اندازی کنند. به‌ویژه در شمال و شرق افغانستان، فضاهای بدون حاکمیت به کانون جذب نیرو تبدیل شده است؛ جایی که شبه‌نظامیان آموزش می‌بینند، سلاح قاچاق می‌کنند و برای عملیات‌ها نقشه‌کشی انجام می‌دهند. برای نمونه، داعش در فوریه ۲۰۲۵ نشستی راهبردی در ولایت بغلان برای برنامه‌ریزی عملیات در آسیای مرکزی برگزار کرد که بنا بر گزارش‌ها، با حمایت ضمنی طالبان همراه بوده است. این ناکامی در اعمال کنترل، افغانستان را به مغناطیسی برای جهادگران جهانی، به‌ویژه کسانی که از دیگر جنگ‌ها گریخته‌اند، بدل کرده است.

به باور نویسنده، یکی از تحولات نگران‌کننده، ورود جنگجویان آواره از سوریه است؛ جایی که سقوط حکومت پیشین در دسامبر ۲۰۲۴ باعث پراکندگی شبه‌نظامیان باتجربه شد. گروه‌هایی از آسیای مرکزی، از جمله TIP، IMU و انصارالله که پیش‌تر در سوریه در کنار یا مقابل گروه‌هایی مانند هیأت تحریر الشام (HTS) جنگیده بودند، اکنون مسیر خود را به افغانستان یافته‌اند.

این جنگجویان که در ولایت‌هایی چون بدخشان، بغلان و هرات مستقر شده‌اند، تاکتیک‌ها و سلاح‌های پیشرفته را با خود آورده‌اند؛ مسئله‌ای که زنگ خطر جدی را نه‌تنها در آسیای مرکزی بلکه در هند نیز به صدا درآورده است. همچنین ویدیوهای منتشرشده در فضای آنلاین نشان می‌دهد جنگجویان اویغوری TIP پس از پیروزی در شهرهای سوریه، پیمان «آزادسازی شرق ترکستان» را امضا می‌کنند.

باسط نوشته است که تروریست‌هایی که سال‌ها در سوریه حضور داشتند، اکنون افغانستان را به شبکه گسترده جهاد در آسیا، خاورمیانه و اروپا متصل می‌کنند. به باور او، مهاجرت این افراد نه‌تنها گروه‌های محلی را تقویت کرده بلکه ایدئولوژی خشونت‌آمیز آنان را نیز منتقل می‌کند و مبارزات افغانستان را به میدان‌های جنگ دوردست پیوند می‌دهد.

از دید باسط، این افراد غالباً جنگجویانی خارجی هستند که هیچ پیوندی با خاک و مردم افغانستان ندارند. او با اشاره به تجربه‌های شخصی و روایت‌های محلی تأکید می‌کند که جهادگران تاجیکستانی و اویغوری در طول جنگ ۲۰ ساله افغانستان و ناتو، در خط مقدم طالبان می‌جنگیدند و نسبت به اسیران ارتش ملی افغانستان بی‌رحمانه رفتار می‌کردند.

به گفته او، این جنگجویان خارجی بدون هیچ پیوند فرهنگی یا خانوادگی با افغانستان، مرتکب شکنجه، قتل و سر بریدن زندانیان می‌شدند؛ اقدامی که برای آنان صرفاً یک تاکتیک جنگی بود اما برای مردم افغانستان توهینی عمیق محسوب می‌شد، چرا که بیگانگان هموطنانشان را در سرزمین خودشان تحقیر می‌کردند. همین رفتارها باعث شد مردم محلی نفرت شدیدی نسبت به این مهاجمان داشته باشند و از ورود آنان به روستاها و مساجد جلوگیری کنند.

او افزوده، این الگوی وحشی‌گری جهادگران خارجی تنها مختص افغانستان نیست. در سوریه، شبه‌نظامیان اویغوری و ازبک اقلیت‌هایی مانند دروزها را تهدید کرده‌اند و تنش‌های قومی را تشدید کرده‌اند. ویدیوهایی وجود دارد که این جهادگران در سویدا، مرکز دروزها، تهدید به حملات جدید علیه جامعه دروز می‌کنند. درگیری‌ها در ولایت سویدا، با نیروهای طرفدار دولت و جنگجویان اویغوری که در حملات شهری تخصص داشتند، بیش از ۱۰۰۰ دروز، از جمله غیرنظامیان، کشته شدند.

این جنگجویان که از گروه‌هایی مانند TIP هستند، جمعیت محلی را مختل می‌کنند، مشابه کاری که داعش در عراق در سال ۲۰۱۴ انجام داد، جایی که جوامع ایزیدی را مورد هجوم قرار داد، زنان را به بردگی گرفت، مورد تجاوز قرار داد و به عنوان کالا فروخت. این اعمال استثنا نیستند؛ آن‌ها نشانه‌های عملیات جهادگرایانه‌اند و حقوق بشر بین‌المللی و ارزش‌های انسانی را نقض می‌کنند.

باسط در مطلب خود نوشته است که در اساس، گروه‌های تروریستی ـ چه سازمان‌های جهانی مانند القاعده و داعش و چه شاخه‌های منطقه‌ای چون TIP، IMU و انصارالله ـ ایدئولوژی سمی مشترکی دارند: سرنگونی نظام‌های موجود برای تحمیل خلافتی سخت‌گیرانه. به گفته او، این گروه‌ها تاکتیک‌هایی مشابه به کار می‌گیرند؛ از بمب‌گذاری‌های انتحاری که غیرنظامیان را هدف می‌گیرد، تا تجاوز و به بردگی گرفتن زنان، استفاده از کودکان به‌عنوان سپر انسانی یا بمب‌گذار، و سرکوب سیستماتیک اقلیت‌های قومی و دینی.

او افزوده است که شست‌وشوی مغزی جوانان و تبدیل آنان به افراد متعصب، چرخه‌ای بی‌پایان از خشونت ایجاد می‌کند. در افغانستان، این روند به جابه‌جایی اجباری و پاک‌سازی فرهنگی می‌انجامد و در آسیای مرکزی، زمینه‌ساز درگیری‌های مرزی می‌شود. به باور او، همه این گروه‌ها جهاد را بر کرامت انسانی مقدم دانسته و مخالفان را قربانیان مشروع خود می‌پندارند.

باسط در پایان تأکید کرده است که در مواجهه با این بحران، احساس فوریت و ناتوانی عمیقی دارد. کشوری که روزی گذرگاه تمدن‌ها بود، امروز به پناهگاهی برای نیروهایی تبدیل شده که در پی تخریب آن هستند. او هشدار داده که جامعه جهانی باید بپذیرد مشکل تروریسم در افغانستان مسئله‌ای جهانی است و تنها از طریق اقدام هماهنگ ـ شامل کنترل مرزها، تبادل اطلاعات و اعمال فشار بر طالبان برای برچیدن پناهگاه‌های شبه‌نظامی ـ قابل مهار است. به باور او، در غیر این صورت، موج جهادگرایی جان‌های بیشتری را خواهد گرفت و منطقه را در تاریکی مداوم فرو خواهد برد.


آخرین اخبار افغانستان را در ایراف بخوانید:

اعلام آمادگی اندونزی برای «همکاری فرهنگی» با حکومت طالبان

موج بازگشت مهاجران به افغانستان؛ هزاران خانواده از پاکستان و ایران اخراج شدند

قیمت افغانی به تومان و دلار امروز ‌دوشنبه (سوم شهریورماه ۱۴۰۴)

خلیلزاد: افراد دعوت‌شده را از شرکت در نشست اسلام‌آباد منصرف کردم

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=78399
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x