طالبان در حالی چهارمین سالگرد پیروزی خود را جشن گرفتند که این بار نیز هبتالله آخوندزاده، رهبر منزوی و دیدهنشده این گروه، از حضور در مراسم خودداری کرد. او طبق روال گذشته، بیانیهاش را از طریق سخنگوی خود به مردم ابلاغ کرد؛ اما هبتالله تنها غایب جشن «پیروزی» طالبان نبود؛ دومین مقام حکومتی این گروه، ملا محمد حسن آخند، نخستوزیر، نیز در مراسمی که در تالار لویهجرگه برگزار شده بود، حضور نداشت. این نخستین بار نیست که عالیترین مقامهای طالبان در مراسمهای مهم حکومتی شرکت نمیکنند و پیام خود به ملت را صرفاً از طریق بیانیه یا سخنرانیهای از پیش ضبطشده منتقل میکنند.
نگاهی به سابقه حکومتداری طالبان، چه در دوره نخست و چه اکنون که چهار سال از حکومت دوم آنها میگذرد، نشان میدهد که پنهان شدن رهبر و عدم حضور او در اجتماع، به دلایلی چون مسائل امنیتی یا حرام دانستن استفاده از دوربین، به یک اصل تبدیل شده و حکومتداری «نامرئی» را بنا نهاده است.
رهبران طالبان سابقهای طولانی در عدم انتشار تصاویر از خود یا محل زندگی و فعالیتهای روزمرهشان دارند. ملا محمد عمر، رهبر و بنیانگذار طالبان، نیز یکی از پنهانترین رهبران سیاسی جهان بود که کمتر کسی تصویر یا حضور او را در مکانهای عمومی دیده بود. این پنهانکاری تا آنجا پیش رفت که خبر مرگ او برای سالها مخفی ماند. شاید این رویه برای گروهی که زمانی هدفش جنگ علیه دولت مرکزی بود، قابل قبول باشد؛ اما پرسش این است که آیا رهبران یک حکومت در دنیای کنونی میتوانند از راه دور بر یک کشور حکمروایی کنند و در عین حال انتظار کسب مشروعیت نیز داشته باشند؟
طالبان و مسیر پیچیده آشتی با ملت
در جهان امروز، رابطه ملت و دولت یک اصل اساسی برای تداوم و بقای نظامهای سیاسی است. حکومت همواره مسئول بوده است که به مردم پاسخگو باشد و به مطالبات آنها رسیدگی کند. در رأس این پاسخگویی، زمامداران حکومتی قرار دارند که بقای آنها در منصب، بستگی به رابطهشان با مردم دارد. از سوی دیگر، مشروعیت یک حکومت رابطه مستقیمی با رضایت ملت دارد. مقبولیت و مشروعیت یک حکومت در گرو حمایتی است که رهبران سیاسی از مردم دریافت میکنند؛ اما در افغانستان تحت حاکمیت طالبان، داستان متفاوت است.
راس قدرت طالبان فاصله معنادار خود با مردم را حفظ کرده است. در حالی که در اکثر سخنرانیهای هبتالله آخوندزاده، مردم به اطاعت از مقامات توصیه شدهاند، او تاکنون بهعنوان رهبر اصلی حکومتی که اکنون کنترل افغانستان را در دست دارد، در میان مردم ظاهر نشده و گوش شنوایی نداشته است. جای خالی او در مراسمهای مهم حکومتی، مناسبتهای دینی و ملی افغانستان، و دوری از مردم در دنیایی که این نوع حکومتداری عملاً منسوخ شده، طبیعتاً روند آشتی حکومت با ملت را با مانعی جدی و بزرگ مواجه خواهد کرد.
حکومتی مذهبی که هبتالله آن را بنا نهاده، هرچند مبنایش را «شریعت» تشکیل میدهد و او منبع مشروعیت خود را الهی و آسمانی میداند، اما باید گفت که تداوم و تثبیت پایههای آن در گرو رضایت ملت است. حکمروایی نامرئی و از راه دور، طبیعتاً نمیتواند برای حکومتی که مشروعیتی برساخته برای خود ساخته و بدون هیچ مبنا و روش قانونی از وضعیت سرپرستی به دائمی تبدیل شده، اعتبار کسب کند.
دوری رهبران از مردم و حکومتداری از راه دور، حتی در نسخه سیاستگذاری اسلامی نیز پذیرفتهشده نیست. بهطور مثال، آیه ۱۵۹ سوره آلعمران، حاکمان را به شنیدن حرف مردم و مشورت با آنان توصیه کرده است. روند مخفیانه زندگی رهبران طالبان شاید در دوران جنگ ۲۰ ساله افغانستان کارساز بوده و به حفظ جنبش کمک کرده باشد؛ اما با تغییر کاربری این گروه، این شیوه حکمروایی با توجه به مقتضیات کنونی مطلوب نیست.
از سوی دیگر، عدم حضور هبتالله در میان مقامات این گروه و عدم اجازه ملاقات با او، شک، تردید و بیاعتمادی را نیز در بدنه طالبان تزریق کرده است. این شیوه حکومتداری، طبیعتاً منجر به انباشت و انحصار قدرت خواهد شد که ضمن خلع سلاح دیگر مقامات، آنها را تنها به صحنهگردان سناریوهای رهبر طالبان در عرصه سیاست افغانستان تبدیل میکند؛ نتیجهای که چیزی جز تشدید اختلافات داخلی در پی نخواهد داشت.