به گزارش ایراف؛ خبرگزاری رویترز گزارش داده است که در پی تنش در روابط دهلینو و واشنگتن بر سر تعرفههای تجاری، سفر «راجنات سینگ» وزیر دفاع هند به آمریکا لغو و خریدهای تسلیحاتی از این کشور متوقف شده است. گفتنی است روابط هند و آمریکا این روزها دور تازهای از تنش را تجربه میکند و به نظر میرسد لرزشهای دیپلماتیک بر روابط دوطرف سایه انداخته است.
دمدمیمزاج بودن ترامپ و سیاستهای لحظهای او، اینبار گریبان هند را هم گرفته؛ کشوری که شریک حیاتی ایالات متحده در منطقه هند و اقیانوس آرام و سنگر دموکراسی در برابر چین به شمار میرود. این تحولات بار دیگر آینده روابط دو کشور را در کانون توجه قرار داده است.
برخی تحلیلگران هندی میگویند که هند از این تغییر رویکرد ایالات متحده وحشت نخواهد کرد، اما ممکن است تغییر موضع دهد. به گفته کارشناسان هندی، دهلینو به دلیل عدم تعهدات قراردادی نسبت به متحدان رسمی ایالات متحده مانند ژاپن یا کره جنوبی، آزادی عمل بیشتری برای اقدام مستقل دارد.
هند ممکن است از این فضای مانور برای تنظیم جهتگیری سیاست خارجی خود استفاده کند؛ بهطوریکه سفر جایشانکار در ماه ژوئیه به پکن، به تمایل به گسترش کانالهای ارتباطی با چین اشاره داشت. در حالی که هند روابط خود را با ایالات متحده کاهش نمیدهد، بر خوداتکایی تأکید دارد.
این امر ممکن است به یک رابطه دوجانبه مبتنی بر معامله منجر شود که کمتر بر اساس آرمانها و بیشتر براساس منافع شکل گرفته باشد.
اما در این میان باید به یک عامل دیگر توجه کرد: پاکستان. حالا که روابط هند و آمریکا در سطحی از تنش قرار دارد، پاکستان بهترین فرصت را به دست آورده است تا خود را در نقش متحدی همیشه حاضر در صحنه برای ایالات متحده نشان دهد.
همزمانی این فرصت با نیاز آمریکا به پاکستان برای تقویت نقش منطقهای خود، بهویژه در مسئله افغانستان، احتمال نزدیکی این دو کشور را در بازه زمانی کنونی بالا میبرد؛ امری که طبعاً بر افغانستان تأثیر مستقیم میگذارد. چنانکه مرحله جدیدی از مشارکت استراتژیک میان اسلامآباد و واشنگتن رخ خواهد داد که تأثیرات امنیتی بر افغانستان خواهد گذاشت.
بیش از هفت دهه است که پاکستان و ایالات متحده آمریکا رابطهای را دنبال میکنند که با اعتماد متغیر، ضرورت استراتژیک و منافع مشترک تعریف میشود. از اتحادهای جنگ سرد و جنگ افغانستان گرفته تا همکاریهای ضدتروریسم پس از ۱۱ سپتامبر، این همکاریها اغلب واکنشی بوده و تحت تأثیر بحرانها و الزامات امنیتی شکل گرفته است.
با این حال، اکنون فصل تازه و بیسروصدا در حال آشکار شدن است. با بازنگری سیاست اوراسیای ایالات متحده پس از خروج از افغانستان، پاکستان نهتنها در مسائل امنیت منطقهای بلکه بهعنوان یک پل زمینی حیاتی به آسیای مرکزی، بهعنوان یک شریک کلیدی ژئوپلتیکی در حال ظهور مجدد است.
دیلی تایمز در گزارشی نوشته است که برای ایالات متحده، خلأ ایجادشده در افغانستان چیزی بیش از یک عقبنشینی نظامی بود؛ این یک تغییر موضع استراتژیک بود.
در حالی که واشنگتن با افزایش قاطعیت چین و نفوذ روسیه در افغانستان دستوپنجه نرم میکند، توانایی آمریکا برای حفظ جایگاه خود در این عرصه ژئواستراتژیک حیاتی به تأمین مسیرها و شرکای جایگزین بستگی دارد که پاکستان با جغرافیای منحصربهفرد خود میتواند این نیازمندیها را پاسخ دهد.
برای آمریکا، ارتباط با پاکستان به معنای اتصال به افغانستان، فشار بر طالبان و مقابله با نفوذ روسیه و چین در این کشور و آسیای مرکزی است. همکاریهای امنیتی سنگبنای روابط ایالات متحده و پاکستان است.
از زمان حملات ۱۱ سپتامبر، هر دو کشور یک همکاری پیچیده و دوامدار در مورد افغانستان داشتهاند. این همکاری در اوایل سال ۲۰۲۵ نیز ادامه یافته است؛ که در نتیجه آن، شریفالله، یکی از برنامهریزان ارشد داعش شاخه خراسان که در بمبگذاری دروازه آبی کابل در سال ۲۰۲۱ منجر به کشته شدن ۱۳ نظامی آمریکایی شد، هدف قرار گرفت.
این اتفاق در میان دو طرف تحسینبرانگیز شد؛ بهطوریکه ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده مرکزی ایالات متحده، پاکستان را «شریک فوقالعاده» ایالات متحده در مبارزه با داعش شاخه خراسان دانست.
از سوی دیگر، با توجه به تنش ایجادشده میان هند و ایالات متحده، برای پاکستان بهترین فرصت برای بهرهبرداری از این تنش به نفع خود فراهم شده است.
پاکستان که همکاری آمریکا را در شرایطی که روابط هند و طالبان بهبود یافته و عمق استراتژیک این کشور در افغانستان تحت حاکمیت طالبان محقق نشده است، نزدیکی با آمریکا میتواند به برونرفت از این بحران کمک کند.
این در حالی است که اجماع منطقهای در حال شکلگیری با محوریت چین و پکن بر سر افغانستان، نزدیکی هند به این کشورها منجر به آن شده که ایالات متحده برای بازپسگیری نفوذ یا مقابله با این اتحاد، به سمت همکاریهای امنیتی با پاکستان بازگردد. بهطوریکه برخی از ناظران، لغو سفر اخیر متقی به پاکستان را به ممانعت آمریکا ربط میدهند.
اما حالا که احتمال شکلگیری اتحاد میان واشنگتن و اسلامآباد در شرایطی که معادلات منطقهای به نفع هیچیک از طرفین نیست، این پرسش به وجود میآید که در نتیجه این اتحاد، چه بر سر افغانستان خواهد آمد؟
حاکمیتی که اکنون کنترل افغانستان را در اختیار دارد، کنترل و نفوذ بر افغانستان را برای اسلامآباد و واشنگتن سختتر کرده است. اسلامآباد که تصور میکرد پس از آگوست ۲۰۲۱ شرایط بر وفق مراد آن پیش خواهد رفت، حالا به بازنده اصلی جنگ افغانستان شناخته میشود که پس از چهار سال نتوانسته است طالبان را متقاعد به همکاری با خود کند.
از سوی دیگر، ایالات متحده نیز نفوذ خود را، حداقل به روشهای آسان گذشته، در افغانستان دستنیافتنی میبیند. هرچند دولت بایدن اعلام کرده بود که تمایلی به بازگشت جدی به افغانستان ندارد، اما کاخ سفید تحت مدیریت ترامپ گویی به دنبال بازگشت به افغانستان، اما از طریق اعمال فشار است؛ بازگشتی که آنچنانکه خود ترامپ بارها مطرح کرده است، نه به خاطر افغانستان، بلکه به علت حضور رقبایی چون چین است.
بنابراین، در چنین شرایطی و با توجه به سابقه اتحادهای امنیتی و اطلاعاتی میان اسلامآباد و واشنگتن و نتایج ملموس آن بر افغانستان، این اتحادها و همکاریها در وهله اول به نفع افغانستان نخواهد بود. پاکستان که سابقه طولانی در حمایت از گروههای نظامی، افراطگرا و مخالف دولت مرکزی افغانستان دارد و حمایت ایالات متحده را نیز با خود داشته، طبعاً اکنون نیز احتمال استفاده مجدد از این سیاست بالاست.
تاریخ جنگ در افغانستان نشان داده است که چگونه این اتحادها به پرورش و خلق گروههای تروریستی، تقویت و حمایت آنها و برافروخته شدن شعلههای جنگ در سایه تروریسم منجر شده است؛ که نتیجه آن نهتنها دامن افغانستان بلکه منطقه را درگیر کرده است.