به گزارش ایراف، فرید آزادبخت، استادیار حقوق بینالملل و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری آنا نوشت: کریدور لاجورد (Lapis Lazuli Corridor) طرحی راهبردی در حوزه ترانزیت و ژئوپلیتیک است که افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه را از طریق شبکهای از جادهها، راهآهن و بنادر به یکدیگر متصل میکند.
این مسیر که در سال ۲۰۱۸ افتتاح شد، با هدف ایجاد مسیر جایگزین برای صادرات و واردات افغانستان و منطقه آسیای میانه طراحی شده است و عملاً مسیر سنتی عبور کالا از ایران و پاکستان را دور میزند. نام این کریدور برگرفته از تجارت تاریخی سنگ لاجورد از معادن بدخشان افغانستان به اروپا از طریق راه ابریشم است.
۱. اهداف ژئوپلیتیکی کریدور لاجورد
هرچند هدف رسمی این طرح «تنوعبخشی به مسیرهای تجاری» و «افزایش پیوندهای اقتصادی» عنوان میشود، اما پشت آن مجموعهای از محاسبات ژئوپلیتیکی قرار دارد:
کاهش وابستگی افغانستان و آسیای میانه به مسیر ایران و پاکستان
ایجاد محور ترانزیتی با مدیریت ترکیه و حمایت غرب برای اتصال مستقیم به بازار اروپا
کاهش نقش روسیه و ایران در معادلات ترانزیتی منطقه و شکستن انحصار سنتی آنها
ایجاد همپیوندی اقتصادی و امنیتی میان کشورهای عضو ناتو و دولتهای آسیای میانه بهعنوان سپری در برابر نفوذ چین، روسیه و ایران
۲. تبعات امنیتی برای ایران
کریدور لاجورد صرفاً پروژهای اقتصادی نیست؛ پیامدهای آن در حوزه امنیت ملی ایران قابل توجه است:
الف) تضعیف ژئوپلیتیک ترانزیتی ایران
ایران به دلیل موقعیت جغرافیاییاش، قرنها مسیر اصلی اتصال آسیای میانه، قفقاز و خلیجفارس بوده است. ایجاد کریدور لاجورد با عبور از مسیر ترکمنستان–آذربایجان–گرجستان–ترکیه، نقش ایران را در شبکههای حملونقل کاهش داده و اهرم ژئوپلیتیک تهران در تعاملات منطقهای را محدود میکند.
ب) افزایش نفوذ ترکیه در پیرامون ایران
این کریدور به ترکیه امکان میدهد نفوذ خود را در افغانستان و آسیای میانه تقویت کرده و با ابزار «پانترکیسم اقتصادی» جایگاه فرهنگی و سیاسیاش را گسترش دهد. این امر میتواند بر مناطق ترکزبان داخل ایران نیز اثرات نرمافزاری بگذارد.
ج) تغییر موازنه در قفقاز جنوبی
با پیوند مستقیم قفقاز و آسیای میانه از طریق ترکیه، نقش ایران در معادلات انرژی و حملونقل منطقه تضعیف و ابتکار عمل به دست آنکارا و باکو میافتد. این روند میتواند در موضوعات حساسی مانند قرهباغ یا کریدور زنگزور به ضرر منافع امنیتی ایران تمام شود.
د) پیوند امنیتی با ناتو
گرچه کریدور لاجورد به ظاهر پروژهای اقتصادی است، اما عبور آن از کشورهای عضو یا همکار ناتو (ترکیه و گرجستان) به معنای تعبیه یک مسیر امن برای نفوذ امنیتی غرب به قلب آسیای میانه است. این امر حلقه محاصره ژئوپلیتیکی علیه ایران را تقویت میکند.
هـ) همپوشانی با سیاست مهار ایران
با کنار گذاشتن مسیر ایران، این کریدور عملاً با راهبرد ایالاتمتحده و برخی کشورهای اروپایی در کاهش نقش ایران در زنجیرههای تأمین و تجارت منطقه همراستا است.
۳. سناریوهای پیشرو برای ایران
ایران در برابر این تحول سه گزینه کلان پیش رو دارد:
بیعملی و پذیرش کاهش نقش ژئوپلیتیک – که منجر به تضعیف موقعیت منطقهای و از دست دادن درآمدهای ترانزیتی میشود.
رقابت فعال با ایجاد مسیرهای جایگزین – تقویت کریدور شمال–جنوب، توسعه بندر چابهار، و ایجاد اتصال ریلی و جادهای با آسیای میانه از مسیر افغانستان و ترکمنستان.
همکاری مشروط و تاکتیکی – تلاش برای پیوند بخشی از مسیرهای داخلی ایران با کریدور لاجورد بهگونهای که کشور از بخشی از جریان تجارت بهرهمند شود.
۴. جمعبندی
کریدور لاجورد صرفاً یک طرح ترانزیتی نیست، بلکه بخشی از یک مهندسی ژئوپلیتیکی بزرگتر است که با هدف جابهجایی محورهای قدرت و نفوذ در آسیای میانه و قفقاز طراحی شده است. برای ایران، این کریدور هم تهدیدی برای موقعیت ژئوپلیتیک و هم فرصتی برای بازاندیشی در سیاستهای ترانزیتی و منطقهای است. غفلت از ابعاد امنیتی این پروژه، بهویژه در پیوند با تحرکات ترکیه، آذربایجان و ناتو میتواند به تضعیف موقعیت ایران بینجامد.