با بهقدرترسیدن طالبان در افغانستان در سال ۲۰۲۱ و تداوم تحریمهای بینالمللی، فروپاشی نهادهای مالی رسمی، قطع ارتباطات بانکی، کاهش کمکهای خارجی و تضعیف ظرفیت دولت مرکزی، افغانستان را در موقعیتی قرار داد که برای تأمین نیازهای اولیهٔ اقتصادی خود، بیش از هر زمان دیگر به کشورهای همسایه متکی شود. در این میان، ایران بهعنوان یکی از معدود همسایگان دارای مرز فعال و زیرساختهای تجاری قابلاعتماد، نقشی حیاتی در ثبات نسبی اقتصاد افغانستان ایفا کرده است.
در حال حاضر، حجم صادرات ایران به افغانستان حدود ۲ میلیارد دلار در سال برآورد میشود؛ در حالیکه واردات از افغانستان رقمی بسیار ناچیز، در حدود ۳۰ تا ۵۰ میلیون دلار و عمدتاً شامل کالاهای خام و ناپایدار است. این عدمتوازن تجاری، ایران را به منبع اصلی تأمین کالاهای اساسی افغانستان، از جمله قیر، فرآوردههای نفتی، مصالح ساختمانی، مواد غذایی و دارو تبدیل کرده است. این روند در کنار وابستگی شدید ارزی افغانستان به منابع غیررسمی، فضای پیچیدهای برای تنظیم روابط تجاری میان دو کشور ایجاد کرده است.
در واکنش به افزایش حجم تجارت و ضرورت مقابله با تهدیدات امنیتی، مرزهای دوغارون، مهیرود (گمرک ابونصر فراهی) و میلک طی سالهای اخیر دستخوش تغییراتی شدهاند. اگرچه دوغارون همچنان بزرگترین گذرگاه رسمی میان دو کشور بهشمار میرود، اما سهم آن بهتدریج کاهش یافته و مهیرود یا گمرک ابونصر فراهی بهعنوان قطب نوظهور تجاری در حال تثبیت جایگاه خود است. علاوهبر آن، برنامههایی برای نوسازی و ارتقاء گمرک ابونصر فراهی در مرز ولایت فراه با استان خراسان جنوبی ایران نیز آغاز شده است؛ گذرگاهی که پیش از سقوط دولت پیشین حدود ۴۰ درصد از درآمدهای گمرکی افغانستان را تأمین میکرد و اکنون نیز با تمرکز بر دیجیتالیسازی و کاهش بوروکراسی، در مسیر احیای جایگاه اقتصادی پیشین خود قرار دارد.
بر این اساس، در این گزارش تلاش شده است ظرفیتهای مرزی میان ایران و افغانستان، همراه با چالشها و راهکارهای توسعهٔ تجارت مرزی و گمرکی میان دو کشور مورد تحلیل قرار گیرد؛ چراکه این مسئله، یک ضرورت راهبردی برای سیاستگذاران، فعالان اقتصادی و نهادهای توسعهمحور بهشمار میرود. روابط اقتصادی و مرزی دو کشور، نهتنها بر معیشت میلیونها شهروند در دو سوی مرز تأثیر مستقیم دارد، بلکه در شکلدهی به ثبات منطقهای و مدیریت پیامدهای ژئوپلیتیکی تحولات افغانستان نیز نقش محوری ایفا میکند.
اهمیت راهبردی روابط اقتصادی ایران و افغانستان
روابط ایران و افغانستان بر پایهٔ پیوندهای عمیق فرهنگی، مذهبی و زبانی شکل گرفته که زمینهساز همکاریهای اقتصادی گستردهای میان دو کشور شده است. زبان فارسی (فارسی دری در افغانستان و فارسی معیار در ایران) نقش مهمی در حفظ هویت و میراث مشترک فرهنگی دارد و مذهب شیعه، بهویژه در میان هزارههای افغانستان و اکثریت ایرانیان، همبستگی اجتماعی را تقویت میکند.
این اشتراکات فرهنگی و مذهبی، بستر مناسبی برای توسعهٔ همکاریهای اقتصادی فراهم کرده است. اقتصاد دو کشور مکمل یکدیگر است؛ ایران با زیرساختهای صنعتی و حملونقل پیشرفته و افغانستان با منابع معدنی، کشاورزی و نیروی کار جوان، شرکای طبیعی منطقهاند. همچنین، مرز طولانی مشترک، فرصت مهمی برای توسعهٔ ترانزیت و تجارت مرزی فراهم آورده است که پس از رویکارآمدن طالبان، به مسیر جایگزین و امنتری برای تجارت منطقهای تبدیل شده است.
در این چارچوب، پروژههایی مانند بندر چابهار، خطآهن خواف–هرات و خط لولهٔ گاز TAPI نقش کلیدی در اتصال افغانستان به بازارهای منطقهای ایفا میکنند. بندر چابهار بهعنوان دروازهای به آسیای میانه و خطآهن خواف–هرات بهعنوان مسیر امن ترانزیتی اهمیت ویژهای دارند. همچنین، طرح TAPI علاوهبر مزایای انرژی، از اهمیت ژئوپلیتیکی خاصی برخوردار است.
با وجود چالشهای سیاسی و تحریمها، طالبان تلاش کردهاند تا از طریق توسعهٔ روابط اقتصادی منطقهای، بهویژه با ایران، آسیای مرکزی و چین، از انزوای سیاسی خارج شوند و نقش فعالتری در تجارت منطقهای ایفا کنند. این تلاشها بیانگر بهرهبرداری طالبان از موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی افغانستان برای تقویت جایگاه اقتصادی و سیاسی خود در منطقه است.
ظرفیت شهرکهای صنعتی در مرز ایران و افغانستان
با گسترش روابط اقتصادی ایران و افغانستان، بهویژه پس از قدرتگیری طالبان و دگرگونیهای ژئوپلیتیکی اخیر، مرزهای شرقی ایران ـ و بهویژه استان خراسان رضوی ـ به جایگاهی راهبردی در تعاملات دوجانبه ارتقاء یافتهاند. در این بستر، توسعهٔ زیرساختهای اقتصادی مرزی نهتنها به تقویت صادرات و اشتغالزایی در مناطق محروم کمک کرده، بلکه به ابزاری مؤثر برای افزایش نفوذ منطقهای ایران و مدیریت پیامدهای سیاسی و اقتصادی تحولات افغانستان نیز بدل شده است.
در همین راستا، شهرک صنعتی مرزی تایباد بهعنوان یکی از مهمترین پروژههای زیرساختی در این منطقه، نقشی کلیدی ایفا میکند. این شهرک، با مساحت ۲۳۰ هکتار و بیش از ۳۵ هکتار فضای صنعتی فعال، در نزدیکی گذرگاه راهبردی دوغارون واقع شده و تاکنون پذیرای بیش از ۱۱۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری بوده است. اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم برای حدود ۱۷۰ نفر، از جمله دستاوردهای ملموس این پروژه بهشمار میآید. مشارکت سرمایهگذاران افغان در راهاندازی برخی واحدهای تولیدی، نماد روشنی از اعتماد متقابل و ظرفیت بالای این منطقه برای تبدیلشدن به پل ارتباطی اقتصادی میان ایران و افغانستان است.
این همکاریها بر بستر پیوستگی جغرافیایی و پیوندهای تاریخی، فرهنگی و اقتصادی میان دو کشور شکل گرفتهاند؛ پیوندهایی که بهویژه در استان هرات، با دارا بودن بیش از ۱۶۰۰ واحد صنعتی فعال و مجاورت با مرزهای ایران، نمود عینی یافته است. چنین شرایطی، زمینهساز شکلگیری زنجیرههای تولید و تجارت دوجانبه شده و چشمانداز ایجاد یک بازار مشترک منطقهای را تقویت کرده است.
ضرورت توسعه زیرساختهای گمرکی و مرزی در روابط ایران و افغانستان
پس از رویکارآمدن طالبان، ساختار گمرکی افغانستان دچار تحولاتی جدی شد. این گروه کنترل گذرگاههای مهمی همچون اسلامقلعه، ابونصر فراهی و ترغوندی را در دست گرفت؛ مرزهایی که پیشتر بخش قابلتوجهی از درآمدهای گمرکی کشور را تأمین میکردند. با اینحال، ضعف سامانههای رسمی، فقدان شفافیت و زیرساختهای ناکارآمد باعث کاهش درآمد، افزایش قاچاق و ضعف نظارت مرزی شده است.
در چنین شرایطی، توسعهٔ زیرساختهای گمرکی و بهرهگیری از فناوریهای نوین ضرورتی اجتنابناپذیر بهشمار میرود. استفاده از تجهیزات مدرن مانند دستگاههای ایکسری و سامانههای هوشمند تشخیص کالا در گذرگاههایی مانند دوغارون–اسلامقلعه، میتواند دقت در بازرسی محمولهها را افزایش داده، فساد اداری را کاهش دهد و شفافیت مالی را ارتقاء بخشد.
نقش ایران در تقویت زیرساختهای مرزی و اتصال منطقهای با افغانستان
پس از بهقدرترسیدن طالبان و تغییرات عمده در ساختارهای افغانستان، روابط تهران و کابل وارد مرحلهای راهبردی شد. ایران بهعنوان همسایه و شریک مهم، با تمرکز بر توسعهٔ زیرساختهای مرزی و حملونقلی، تلاش کرده ظرفیت تجارت دو کشور را افزایش دهد و جایگاه خود را در اقتصاد منطقه تثبیت کند.
در این مسیر، ایران گذرگاههای کلیدی دوغارون و میلک را نوسازی کرده و با امضای تفاهمنامههایی در حوزهٔ گمرک، حملونقل، کشاورزی و توسعهٔ منطقهٔ آزاد چابهار، همکاریهای مرزی را تقویت کرده است.
از پروژههای مهم میتوان به ایجاد منطقهٔ صنعتی مرزی در دوغارون اشاره کرد که ایران تأمین انرژی و زیرساختهای آن را بر عهده دارد و بهرهبرداری به بخش خصوصی افغانستان واگذار شده است. این طرح ظرفیتهای مرزی را به فرصتهای اقتصادی تبدیل میکند و به توسعهٔ پایدار کمک میکند.
همچنین، راهآهن خواف–هرات با نخستین محمولهٔ آزمایشی در مه ۲۰۲۳، مسیر امن، سریع و اقتصادی اتصال زمینی دو کشور را فراهم کرده و ارتباط افغانستان با شبکهٔ حملونقل منطقهای و جهانی را بهبود بخشیده است.
چالشهای همکاریهای گمرکی و مرزی ایران و افغانستان
با وجود ظرفیتهای ژئوپلیتیکی، توسعهٔ همکاریهای مرزی ایران و افغانستان با چهار چالش اصلی مواجه است: بیثباتی سیاسی و ناامنی مرزی که اعتماد و تجارت رسمی را تحتتأثیر قرار داده؛ ضعف زیرساختها و نبود فناوریهای نوین در گمرکات؛ بوروکراسی و ناهماهنگی اداری که روند تجارت را پیچیده کرده؛ و تحریمها و محدودیتهای بینالمللی که جذب سرمایهگذاری و توسعهٔ پروژههای مشترک را برای هر دو کشور محدود ساختهاند.
راهکارها برای بهبود تجارت مرزی و گمرکات ایران و افغانستان
۱. بهکارگیری کانالهای مالی جایگزین: استفاده از کانالهای مالی شبهرسمی مانند صرافیهای مجاز، سیستمهای حوالهای سنتی نظیر حواله، و توافق با طالبان بر سر سازوکارهای تسویهٔ مالی موقت، میتواند تبادلات را تسهیل کند.
۲. تقویت توافقنامههای دوجانبهٔ مرزی و بازارچهها: انعقاد توافقنامههای محدود و عملیاتی میان ایران و ادارههای مرزی طالبان برای ساماندهی بازارچههای مرزی (مانند میلک، مهیرود و دوغارون)، میتواند چارچوب قانونی و شفافتری برای تجارت خرد فراهم کند.
۳. تکمیل و بهرهبرداری از پروژههای زیرساختی مشترک: ایران میتواند از طریق تعاملات هدفمند با مقامات اقتصادی طالبان و همکاری با کشورهای ثالث (مانند هند در چابهار یا چین در طرح کمربند و راه)، نقش فعالتری در اتمام این پروژهها ایفا کند.
۴. هماهنگی گمرکی و شفافسازی مقررات: تشکیل کمیتههای فنی مشترک ایران و افغانستان برای هماهنگسازی مقررات گمرکی، دیجیتالسازی روند ترخیص و تبادل اطلاعات، گامی مهم در کاهش موانع بروکراتیک خواهد بود.
۵. توسعهٔ ظرفیتهای انسانی و آموزش تجار محلی: برگزاری دورههای آموزشی برای تجار افغانستانی در حوزهٔ قوانین تجاری ایران، رویههای گمرکی، استانداردهای کیفی و مسائل ارزی میتواند ریسکها را کاهش داده و سطح تعامل را ارتقاء دهد.
نتیجهگیری
توسعهٔ گمرکات و زیرساختهای مرزی، همراه با گسترش شهرکهای صنعتی مرزی، در تقویت تجارت دوجانبه و توازن تجاری میان ایران و افغانستان، نقش کلیدی در ارتقاء بهرهوری لجستیکی و ایجاد فرصتهای شغلی ایفا میکند. این روند نهتنها باعث کاهش هزینهها و تسهیل مبادلات اقتصادی میشود، بلکه با کاهش بیکاری، کنترل مهاجرت غیرقانونی و مقابله با قاچاق، به امنیت و ثبات اجتماعی منطقه نیز کمک شایانی میکند. بنابراین، توسعهٔ زیرساختهای مرزی و صنعتی، همکاریهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی را تقویت کرده و پایههای برنامههای راهبردی در روابط ایران و افغانستان ایجاد میکنند.