به گزارش خبرنگار فرهنگی ایراف، سمیه مروتی، پژوهشگر و مدیرگروه مطالعات جنوب آسیا در مرکز مطالعات خاورمیانه در نشست «سیاست بازگشت و آینده دختران و زنان مهاجر در افغانستان» که روز چهارشنبه، 15 مرداد، به میزبانی عمارت بلخ در تهران برگزار شد، تصریح کرد: آنچه امروز در حواشی مسئله بازگشت اتباع افغانستان شنیده میشود، گواه یک مسئله مهم است و آن «نبود شناخت» و «نبود پذیرش» نسبت به نگرانیهاست.
صریح میگویم، بسیاری از افغانها نسبت به ایران و بسیاری از ایرانیان نسبت به افغانها درگیر «توهم شناخت» هستند. و این مسئله هنگامی دردناک میشود که افغانهایی که دولت ایران را متهم به بیتوجهی نسبت به مطالبات خود میکنند، خود نیز پذیرش و شناختی به امکانها، محذورات و مقدورات جامعه ایرانی ندارند.
وی افزود: قطعا یک سلسله وقایع و رخدادها سبب این شده که بسیاری از انرژی نهادهای نظامی و هلال احمر صرف بازگشت اتباع افغان شده است، ما باید بپذیریم هر کدام از دو طرف یکسری نگرانیها، دغدغهها و محدودیتها دارند؛ اگر هدف، یافتن راهحل میانه است، این راه بیشک باید از مسیر «شناخت» بگذرد؛ شناختی که دو طرفه باشد؛ نه اینکه یک سمت فقط در جایگاه مطالبهگری و اتهامزنی بایستد و هیچ پذیرشی نیز در باب نگرانیها و محدودیتها و الزامات حکمران ایرانی نداشته باشد.
مروتی گفت: ما ناچاریم و باید میان اتباع غیرمجاز و مجاز تفاوت قائل شویم. وقتی افغانها، چهمجاز و چهغیرمجاز، نسبت به این تمایز، بیتفاوت هستند. باید بپذیرید که حکمران ایرانی در نهایت ناگزیر شود با اتباع مجاز و غیر مجاز یکسان برخورد کند. حکمران ایرانی باید ببیند افغانهایی که دههها در ایران زندگی کردهاند ضمن احترام به نگرانیهای او، نه مقابلش بلکه کنارش ایستادهاند؛ نگاهشان حلمسئله و کمک به عبور سلامت از دوره گذار است.
این پژوهشگر حوزه افغانستان خاطرنشان کرد: همیشه این دغدغه را داشتم که چرا چیزی از تحصیلکردگان و چهرههای موفق افغان رشدیافته در ایران نمیشنویم؛ پیش از روی کارآمدن طالبان قدمهای خوبی در ایران برداشته شده بود و من یکی از برگزارکنندگان برنامهای بودم که هدفش قدردانی از چهرههایی بود که به جامعه ایرانی و افغان خدمت کرده بودند و نخبه علمی، فرهنگی و اقتصادی بودند؛ تا به این بهانه، شناخت جامعه ایرانی و افغانستانی از هم تغییر پیدا کند.
مروتی گفت: فکر کنم جامعه افغان پیش از آن که انگشت اتهام را به سوی جامعه ایرانی بگیرد باید به سوی خود بگیرد که نخبگان خود را به جامعه ایرانی معرفی نکردهاند. سوال من این است که جامعه افغان تاکنون چه گامهایی در جهت آگاهیبخشی به جامعه خود در پذیرش محدودیتهای جامعه ایرانی برداشتهاند؟ چه گامهایی در معرفی نیروهای اثرگذار خود برداشتهاند! مسئولیت اول جامعه افغان «پذیرش مسئولیتهای خود» در جامعه میزبان است.
این پژوهشگر حوزه افغانستان خاطرنشان کرد: اگر فقط انگشت اتهام به سمت حکمران ایرانی برود، بعید میدانم مشکل اتباع حل شود. باید این را درک کرد، پذیدفت و روی آن تاکید کرد، ورود اتباع افغان پس از ۲۰۲۱ به ایران به دلیل شرایط اضطراری و به دلایل بشردوستانه بوده است. باید محذورات و محدودیتهای حکمران ایرانی را درک کرد و منصفانه انتقال داد.
وی در ادامه افزود: باید پذیرفت عملکرد جامعه افغان ساکن ایران در قبال ثبت تصویر شهروند افغان در ادراک ایرانی چندان خوب نبوده است و صداهایی که امروز در لایههای مختلف اجتماعی ایران میشنوید حاصل همین نقصان است. شما نمیتوانید فقط مردم و دولت ایران را متهم کنید، باید صادقانه از خود بپرسید آیا تفاوتی میان این رفتارها پیش و پس از سیل مهاجران (۲۰۲۱) وجود دارد یاخیر! باید جانب انصاف را رعایت کرد.
وی افزود: نهادهای ایرانی نیز خدمات ارائه شده به افغانها را خوب به تصویر نکشیدهاند. شما امروز به وضوح تفاوت شهروند افغانستانی با تجربه زیسته در ایران و پاکستان و … را مشاهده میکنید. ولی نه حکمران ایرانی از آن سخن میگوید و نه شهروند افغان به آن اذعان دارد. منصفانه نگاه کنیم، ادبیات کمتر مثبت شهروندان افغان از تجربه زیسته در ایران و نگاه صرفا مطالبهگر آنها، روی نگاه دولت و مردم ایران اثر داشته است. اشارهام به مسئله اخیر نیست، بلکه طی حداقل یک دهه اخیر کمتر این رویکرد مثبت از سوی اتباع افغان تبلیغ شده است. مثلا اشارهای به آموزشهای ارائه شده در مراکز مردمنهاد و سازمان فنیحرفهای که سبب توانمندسازی زنان افغان شدهاند، نمیشود. و این ناگفتهها سبب شکلگیری برخی انگارهها شده است.