به گزارش ایراف، در این نوشته که روز (یکشنبه، ۱۲ مردادماه) در وبسایت الاماره انتشار یافته، طالبان ادعا میکند که افغانستان اکنون ثبات داخلی خود را بازیافته، راهبرد خارجیاش را بر «همکاریهای مثبت و عدم مداخله در امور کشورها» استوار ساخته و با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان به عنوان پلی میان آسیای میانه و جنوبی، میکوشد جایگاه خود را در معادلات اقتصادی و سیاسی منطقهای بازتعریف کند.
با این حال، منتقدان میگویند ثباتی که طالبان از آن سخن میگویند، با بحرانهای اقتصادی و انسانی، محدودیتهای اجتماعی به ویژه بر زنان و نگرانیهای امنیتی گسترده در داخل افغانستان همخوانی ندارد و بیشتر به یک تصویر تبلیغاتی شبیه است تا واقعیت میدانی.
طالبان در نوشتهاش مدعیاست که سیاست خارجی این گروه بر اصل «عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها» استوار است و افغانستان دیگر تهدیدی برای امنیت دیگران نخواهد بود.
با این حال، برخی تحلیلگران یادآوری میکنند که بسیاری از دولتهای منطقه همچنان نگران فعالیت گروههای افراطی در خاک افغانستاناند و از احتمال استفاده این گروهها از پناهگاههای امن در افغانستان بیم دارند.
به باور تحلیلگران، هرچند طالبان از همکاریهای امنیتی و استخباراتی با کشورهای همسایه سخن میگوید، اما حضور مداوم گروههایی مانند داعش خراسان و حملات مرگبار این گروه، نشان میدهد که تهدیدات امنیتی کماکان پابرجا هستند.
در بخش اقتصادی، طالبان نقش ژئوپلیتیک افغانستان را برگ برنده تعامل منطقهای معرفی کرده و از پروژههای بزرگی مانند تاپی، خطوط راهآهن و توافقنامههای تدارکاتی با ایران و ازبکستان به عنوان نمونههای همکاری یاد کردهاند.
اما برخی منتقدان میپرسند: این پروژهها که سالهاست در مرحله وعده و گفتوگو ماندهاند، چگونه بدون حل موانع کلانی چون تحریمهای مالی، ضعف زیرساختهای داخلی و بیاعتمادی سرمایهگذاران منطقهای عملی خواهند شد؟ به باور منتقدان، طالبان با وجود تاکید بر موقعیت جغرافیایی افغانستان، از مشکلات ساختاری کشور ـ از جمله نبود نظام بانکی قابل اعتماد و نبود تضمین امنیت سرمایه ـ چشمپوشی میکنند و این سکوت پرسشبرانگیز است.
بخش دیگری از نوشته طالبان به گسترش روابط با سازمانهای منطقهای مانند سازمان همکاری شانگهای، سازمان همکاری اقتصادی (اکو) و طرح کمربند و جاده چین اختصاص دارد.
طالبان این گرایش را نشانهای از سیاست «چندجانبهگرایی» و جایگزینی «انزوا» با «تعامل» دانستهاست.
اما برخی آگاهان تاکید میکنند که عضویت یا مشارکت در چنین نهادهایی زمانی اثرگذار خواهد بود که افغانستان بتواند اعتماد سیاسی و اقتصادی لازم را جلب کند و سیاستهای داخلیاش را با استانداردهای حداقلی منطقهای و بینالمللی هماهنگ سازد؛ امری که در حال حاضر به دلیل محدودیتهای اجتماعی، حذف مخالفان از ساختار قدرت و نبود نظام حکمرانی شفاف، دور از دسترس به نظر میرسد.
طالبان در نوشتهاش بهصورت گذرا به مشکل «عدم بهرسمیتشناسی» اشاره کرده و آن را مانعی بر سر راه اهداف منطقهای دانستهاست.
این گروه همچنین اقدام اخیر روسیه در این زمینه را گامی مهم برای پذیرش منطقهای افغانستان توصیف کردهاست.
شماری از آگاهان اما این برداشت را سادهانگارانه میدانند و میگویند که بهرسمیتشناسی یک کشور ـ آن هم به شکلی محدود ـ نمیتواند جایگزین مشروعیت بینالمللی شود. آنان تاکید میکنند که عامل اصلی تداوم انزوای افغانستان، نه صرفاً فشارهای خارجی، بلکه سیاستهای داخلی طالبان است که بسیاری از کشورها را از تعامل گسترده با این گروه بازداشته است.
به باور برخی تحلیلگران، نوشته طالبان هرچند میکوشد افغانستان کنونی را از «تهدید» به «شریک توسعه» بازتعریف کند، اما این بازتعریف بدون تغییرات واقعی در داخل این کشور و بدون پاسخ به نگرانیهای جدی انسانی و امنیتی، بیشتر به یک آرزو شبیه است تا واقعیت عینی.
این منتقدان معتقدند که تا زمانی که بحرانهای داخلی افغانستان حل نشوند، هیچیک از پروژههای اقتصادی و دیپلماسی منطقهای که طالبان از آن سخن میگویند، به ثمر نخواهد نشست و افغانستان همچنان با شکاف عمیق میان ادعا و واقعیت روبهرو خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
جابهجایی حدود ۱۰۰ هزار تُن کالا از طریق راهآهن افغانستان در هفته گذشته
جابهجایی حدود ۱۰۰ هزار تُن کالا از طریق راهآهن افغانستان در هفته گذشته
سرنوشت مبهم دومین معدن بزرگ مس جهان: تعلل چین، تأکید طالبان
انتقال بیش از ۱۴۰۰ اثر ۵۰۰۰ ساله از مس عینک برای ترمیم و حفاظت