در رویدادی کمسابقه، کشورهای عربی مانند قطر، عربستان سعودی و مصر در کنار اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب با انتشار بیانیهای مشترک در سازمان ملل، خواستار خلع سلاح گروه حماس و پایان دادن به حاکمیت این گروه در نوار غزه شدند. در بیانیه این کشورها به حماس گفته شده است که باید خلع سلاح شده و کنترل غزه را واگذار کند. در این بیانیه که پس از کنفرانسی در سازمان ملل متحد تهیه شد، آمده است:
«در چارچوب پایان جنگ در غزه، حماس باید با مشارکت و حمایت بینالمللی، در راستای هدف تشکیل یک کشور مستقل و دارای حاکمیت فلسطینی، به حکومت خود در غزه پایان دهد و سلاحهای خود را به تشکیلات خودگردان فلسطین تحویل دهد.»
ژان نوئل بارو، وزیر امور خارجه فرانسه، این بیانیه را «تاریخی و بیسابقه» خواند. او گفت: «برای اولین بار، کشورهای عربی و کشورهای خاورمیانه حماس را محکوم میکنند، هفتم اکتبر را محکوم میکنند، خواستار خلع سلاح حماس میشوند، خواستار کنار گذاشتن آن از حکومت فلسطین میشوند و بهوضوح قصد خود را برای عادیسازی روابط با اسرائیل در آینده ابراز میکنند.»
در حالیکه کشورهای عربی، خلع سلاح گروه حماس را راه برونرفت از شرایط اسفناک کنونی در غزه میدانند، سکوت معنادار آنها در برابر جنایات رژیم صهیونیستی، پرسشبرانگیز شده است. در میانه جنگ هولناک غزه که اعتراضات گستردهای را در همبستگی با فلسطین در سراسر جهان به راه انداخته و جهان از آنچه در غزه رخ داده، در وحشت است؛ کشورهای عربی از جمله مصر، اردن و عربستان سعودی سکوت کردهاند—موضوعی که نقاط ضعف کشورهای عربی را نمایان میکند. برخی ناظران معتقدند که این مسئله میتواند نشانهای از ضعف و یا نگرانی بسیاری از دولتهای عربی نسبت به بقای خود باشد.
اکنون کشورهای عربی بر سر دو راهی قرار دارند. از یک سو، آنها باید با انجام حرکات نمادین در حمایت از آرمان فلسطین، افکار عمومی را راضی نگه دارند و از سوی دیگر، هیچیک نمیخواهند با رژیم اسرائیل مقابله کنند. برای بسیاری از آنها، این موضوع ارتباطی مستقیم با روابطشان با ایالات متحده دارد؛ کشوری که برای امنیت، و در برخی موارد کمکهای مالی حیاتی، به آن وابسته هستند. در واقع، ورود کشورهای عربی به مسئله فلسطین، نه به دلیل حمایت از آن، بلکه به منظور حفظ ثبات، مشروعیت، و حتی بقای رژیمهای خودشان شکل میگیرد. به عبارت دیگر، برای حاکمان عرب، اولویت این است که چگونه از مسئله فلسطین برای بقای خود استفاده کنند یا متضرر نشوند.
با این حال، این کشورها با یک چالش جدی مواجه هستند: پاسخ به پرسش افکار عمومی که چرا به فلسطین کمک نمیشود؟ بنابراین، کشورهای عربی برای پاسخگویی به این پرسش، باید هم افکار عمومی را راضی نگه دارند و هم وفادار به متحدان غربی خود باقی بمانند.
سکوت برخی از کشورهای عربی در قبال مسئله فلسطین، مسبوق به سابقه است. چنانچه در اواسط آوریل ۲۰۲۴، بسیاری از دانشگاههای غربی—بهویژه دانشگاههای معتبر آمریکایی—تظاهرات گستردهای را در حمایت از فلسطین برگزار کردند، اما محافل آکادمیک و دانشگاههای جهان عرب در سکوتی کرکننده به سر میبردند.
در یادداشتی به قلم محمد مصباح که از سوی اندیشکده شورای خاورمیانه در امور جهانی منتشر شده، آمده است که این عدم مشارکت، بهویژه با توجه به اینکه دانشگاههای خاورمیانه از نظر تاریخی کانون اعتراضات و مشارکت در مورد آرمان فلسطین بودهاند، قابلتوجه است. این غیبت همچنین با حمایت گسترده افکار عمومی عرب از فلسطین در تضاد است؛ چرا که نظرسنجیهای اخیر نشاندهنده حمایت قوی از آرمان فلسطین در سراسر منطقه است.
طبق نظرسنجی شاخص عرب از ژانویه ۲۰۲۴، بیش از ۹۲٪ از شهروندان کشورهای مورد بررسی معتقدند که مسئله فلسطین مربوط به همه اعراب، نه فقط فلسطینیها، است و ۸۹٪ با بهرسمیت شناختن اسرائیل مخالفاند. نظرسنجی دیگری که در سال قبل انجام شد، الگوهای مشابهی را در میان جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله نشان داد. بهطوری که ۸۴٪ با عادیسازی روابط با اسرائیل مخالف بودند.
محمد مصباح در یادداشت مذکور، دو دلیل برای این وضعیت بیان میکند:
1. دانشگاههای منطقه عرب طی دو دهه گذشته شاهد «سیاستزدایی» قابلتوجهی بودهاند که منجر به تغییر چشمگیری در چشمانداز ایدئولوژیک آنها شده است.
2. فضای عمومی پس از بهار عربی امنیتی شده است. پس از بهار عربی، رژیمها بهطور فزایندهای نسبت به اعتراضات بیتحمل شدهاند و آنها را بهعنوان نیروهای بالقوه بیثباتکننده مینگرند. چنانکه دولتها در سراسر منطقه عرب، سرکوب اعتراضات را تشدید کرده و قوانینی برای محدود کردن تجمعات و تظاهرات عمومی وضع کردهاند. به عنوان مثال، مصر اعتراضات مسالمتآمیز طرفدار فلسطین در اکتبر ۲۰۲۳ را سرکوب کرد که منجر به دستگیری دهها فعال شد.
بهطور مشابه، در اردن نیز مقامات از ۷ اکتبر، دستکم ۱۵۰۰ نفر را دستگیر کردند.
بنابراین، برای کشورهای عربی، مسئله فلسطین نه بهعنوان آرمان جهان اسلام، بلکه بهعنوان موضوعی تلقی میشود که از زاویه ثبات، بقا و حفظ روابط با کشورهای غربی به آن نگاه میشود. منافع گرهخورده این کشورها از منظر روابط مالی، اقتصادی و سیاسی با جهان غرب، بهویژه ایالات متحده، اجازه فعالیتهای اعتراضی به آنچه در غزه رخ داده است را نمیدهد.
بیشتر بخوانید:
ترامپ تعرفه کالاهای افغانستانی را ۱۵ درصد افزایش داد
جزئیات ویزای زیارتی ایران برای زائران افغانستانی اربعین (10 مرداد 1404)
طالبان احمد نبیزاده را به ریاست اتاق صنایع و معادن افغانستان منصوب کرد