به گزارش ایراف، مجتبی نوروزی، کارشناس ارشد مسائل افغانستان در یادداشتی نوشت: جریانات راستگرای افراطی در همه کشورها بر ملیگرایی تأکید دارند و با مفاهیم ملیت، وطن و هویت ملی، مهاجرین را «دگر» جلوه داده و دیدگاه خود را توجیه میکنند. جریان مهاجرستیز در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و طی دو سال گذشته به جریانی مشکوک تبدیل شده که بیش از حد از مفهوم ایران بهرهبرداری کرده است. این نوشتار به بررسی نسبت این جریان با مفهوم ایران میپردازد.
ایران در طول تاریخ سههزارساله خود، با وجود تهاجمهای بزرگ اسکندر، مسلمانان، مغولان و تیموریان، استمرار تمدنی داشته است. حتی در دورههای انقطاع، ایده تمدن ایرانی در لایههای مختلف جامعه جریان داشته و کانونهای تمدنی شرقی و غربی به بازسازی آن کمک کردهاند. در تهاجمهای شرقی، کانونهای شرقی مانند خراسان بزرگ مقاومت نظامی و فرهنگی نشان داده و حتی مهاجمین را به مدافعان تمدن ایرانی تبدیل کردهاند.
صفات کانونی هویت ایرانی شامل عدالتطلبی، دادگری، ظلمستیزی، حمایت از مظلوم و خردگرایی است. دالهای مرکزی گفتمان ایرانی نیز معنویتگرایی، تساهل فرهنگی و اجتماعی و مقاومت خردورزانه در برابر تهاجم خارجی است. نهادهای ماندگار تمدن ایرانی شامل زبان و ادب فارسی، سبک معماری متأثر از فیروزه نیشابور و معنویتگرایی همراه با خردورزی و تساهل است که در آیینهای این پهنه تمدنی مشهود است.
از حدود دو سال پیش، جریانی مشکوک با محوریت سه نفر که سوابق مبهمی دارند، فعالیت گستردهای علیه مهاجران افغانستانی آغاز کرده و با حمایت حسابهای کاربری جعلی، هشتگ «اخراج افغانی مطالبه ملی» را در فضای مجازی ترویج داده است. این جریان با طرح مسائل غیرحقوقی و بزرگنمایی مشکلات، توجه مدیران کشور را از مسائل اصلی منحرف کرده است. ویژگیهای این جریان شامل دروغپراکنی، خروج از مدار مروت و دادگری، بیتوجهی به خردورزی، دگرسازی و ترویج نفرت و کینه، و استفاده از ملیگرایی رمانتیک وارداتی از غرب است که با مبانی ملت ایران در تضاد است.
این جریان با تضعیف بنیانهای اخلاقی، دوری از مبانی فرهنگی و هویتی، ایجاد ناامنی روانی و قطع پیوند ایران با پشتوانههای تمدنیاش، مفهوم ایران را به خطر انداخته است. بیتوجهی به این موضوع میتواند در آینده مخاطرات امنیتی، فرهنگی و هویتی جدی برای ایران ایجاد کند که جبران آن هزینه سنگینی خواهد داشت.