به گزارش ایراف، واصف باختری شاعر، منتقد، مترجم و پژوهشگر ادبیات فارسی بود. او با ترجمه آثار ادبی جهان به فارسی، و با تربیت نسل جدید شاعران، نقش مهمی در حفظ و گسترش زبان فارسی در افغانستان ایفا کرد.
زندگینامه کوتاه واصف باختری
– تحصیل در دانشگاه کابل و سپس دانشگاه کلمبیا در آمریکا
– فعالیت در وزارت معارف افغانستان بهعنوان ویراستار و مدیر نشرات
– زندانی شدن در دوره حکومت کمونیستی بهدلیل نزدیکی با جریانهای روشنفکری
– مهاجرت به پاکستان و سپس آمریکا، و ادامه فعالیتهای فرهنگی در تبعید
دکتر محمد سرور مولایی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و استاد دانشگاه الزهرای تهران در خصوص این چهره درخشان ادبیات افغانستان اذعان میدارد: در دیوان اشعار واصف باختری چند شعر هست که علاقمندی و مهر ژرف او را به میهن و عزم جزمش را به ماندن در وطن و فسخ عزیمت با وجود دشواریهای ماندن نشان میدهد. در یکی از این اشعار با وجود اظهار ارادتی تمام به حضرت حافظ و افتخار به شاگردی او با این نظر خواجه که فرمود؛
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رخت خویش
با تاکید قید هرگز تاکید ورزیده است که البته در قیاس با دشواریهای زیستن در میهنی که سراسر پر از جنگ و اشغال و فراز و فرودهای جان فرسا و طاقت سوز است، خالی از طنز و تعریضی نیست.
شاگرد حافظیم و لیکن خلاف او
هرگز نمیکشیم از این ورطه رخت خویش
ما برگ نودمیده و میهن درخت ماست
ماییم سایه پرور شاخ درخت خویش
یاران به ارغنون کسان گوش دادهاند
ما شادمان به ساز دل لخت لخت خویش
دکتر محمد صادق دهقان درباره ویژگیهای آثار ادبی این شخصیت برجسته ادبیات افغانستان اظهار میکند؛
فلسفه در شعر، آشنایی ژرف با ادبیات کهن فارسی و ادبیات جهان، ادیان جهان، کهن گرایی دست یابی به زبانی غنی و فاخر، تصویر سازی فراوان ترکیب سازی ویژه، بهره مندی از ساختار شکلی قاعده مند، چیرگی در استفاده از قالبهای کهن ونو شعری و حرکت از نمادگرایی به واقع گرایی ویژگیهای سبک شعر واصف باختری را میسازند. با این ویژگیها که برای باختری برشمردیم وی در این عرصه یگانه آمد و تنها نشست و فرد گذشت.»
وی در ادامه خاطر نشان میسازد؛ اگر کسانی نیز در آغاز ره سپاری در جاده شاعرانگی خود به سبک باختری نظر داشتند در عمل پس از چندی تمرین و مشق کردن راهی دیگر برگزیدند؛ چون دیدند که رهرویی پرتجربه آن راه را پیموده است و آنان توان ره پیمایی در آن ندارند. به جز آن در یکی دو دهه اخیر که کمتر نام و نشانی از باختری شاعر به میان می آمد، نسل جوان شاعران نیز حتی اگر با نام و شعر او آشنا بودند، به دلیل فضایی که بر شعر فارسی از دهه ۸۰ به این سو سایه افکنده است چندان رغبتی به شعر سرودن به سبک باختری نداشتند.
نادر احمدی، شاعر و پژوهشگر در خصوص ٱثار ترجمه از واصف باختری اظهار میکند: واصف باختری از آن دست شاعرانی است که با بصیرت و توانایی توأم با آگاهی به سراغ ترجمه شعر رفته است. او مترجمی دغدغه مند در عالم ترجمه شعر به شمار میرود چون مترجمی دغدغه مند بوده ترجمه هایش بار ادبی و هنری قوی تری در عرصه زبان فارسی دارد؛ یعنی در میان همگنان اگر همگنانی باشد، او یک سر و گردن فراتر از سایرین قرار دارد در واقع کارهای باختری در عرصه ترجمه هم مایه مباهات است و هم چراغ راه است؛ چون وزن ترجمه های او در عالم ادب فارسی پرمایه و استخوان دار است. او در هر ترجمه کوشیده است زبان فارسی را در ترجمه هایش بکارد و محصولی ناب به بار آورد.
خدیجه احمدی، دانشجوی دکتری ادبیات فارسی در دانشگاه تربیت مدرس تهران، در خصوص اسطوره سازی در آثار باختری اظهار میدارد: واصف باختری در ادبیات به اسطوره پناه می برد؛ زیرا واژه های معمولی احساسات آرمانها و آرزوهای آنان را تفسیر و ترجمه نمی توانند شاعر ناگزیر به حوزه کهن الگوها پناه میبرد تا شاید مرهمی برای دردهایش باشد اسطوره ها به شاعر قدرت میدهد تا به اشیا و پدیده های طبیعت از زاویهی تخیل بنگرد محدودیتها را کنار بگذارد وابستگیهای زمانی مکانی رنگ زبان و ملکیت برایش بی مفهوم شود از همین رو کاربرد اسطوره ها در شعر واصف باختری در واقع برجسته سازی درد، تلخی ،رنج، جنگ، شکست، ناداری و فقر است.
احمدی میافزاید: اسطوره ها به شاعر امکان آن را داده است تا در خیلی موارد از جهان تنگ تعقل به آسمان گسترده تخیل پناه ببرد و از جهان موجود به جهان مطلوب قدم گذارد؛ از دنیای محدودیت به عالم دلخواه و نامحدودش گریزی داشته باشد تا بتواند ناگفته هایش را فریاد بزند و برای دردهایش مرهمی یابد او همیشه تلاش کرده تا فریادی برای درد مشترک جامعه اش باشد نگفته های روزگارش را از عملکرد، رفتار کردار و پندار شخصیتهایی فریاد زند که تقدس و نفرتشان همگانی اند. او راوی دردهای بی درمان اجتماعی اند تاریخ نسلش را با خود حمل میکند.
وی خاطر نشان میسازد: تراکم تصویرهای اساطیری در شعر او نمایان گر دانش وسیع او در امور روایات اساطیری است او به خوبی توانسته جامه اساطیر را بر قامت واقعیتهای اجتماعی افکار انسان امروز بپوشاند؛ به ویژه واقعیتهای اجتماعی ای که مشترکاند، مواردی چون عشق ،آزادی ،عدالت مبارزه مقاومت شکست فقر ،فریاد ،شور ،اشک لبخند و…..
واصف باختری تلاش میکند ،تاریخ، فرهنگ و زندگی امروزی همتبارانش را با پیشینه تاریخی شان پیوند بزند. از همین رو هدفمندانه و آگاهانه اشعارش را با پشتوانه قدرتمند ادبی «اسطوره» که بی زمان ترین و بی مکانی ترین ابزارهای ادبی اند، مزین میکند تا روحیه ملی هم دیگر خواهی و آزادی را در وجود تک تک آنان لبریز نماید.
روح الله بهرامیان، پژوهشگر ادبیات فارسی درباره آثار واصف باختری اذعان میکند: وسعت فعالیتهای فرهنگی این شاعر و دانشمند کشور نیاز به تحقیقات فراوان دارد بهویژه فعالیتهای فلسفی عرفانی منتقدانه و ادبی او که بیتردید برای نسل ما و آیندگان از اهمیت به سزایی برخوردار است. باختری را دارای اطلاعات جامع در حوزهی ادبیات کلاسیک و جریانهای جدید فرهنگی ادبی دانستهاند.
وی تصریح میکند؛ یکی از فعالیتهای تجددخواهانه او معرفی ادبیات و شعر ملل دیگر چون ،کردی ،ترکی ،روسی، عربی، انگلیسی و آمریکای لاتین به وسیلهی ترجمه به فارسی زبانان است؛ که این برگردانها به صورت منظوم و منشور در آثاری چون «اسطورهی بزرگ شهادت»، در غیاب تاریخ»، «آبهای جهان آلوده نیستند و «سفالینهای چند بر پیشخوان بلورین فردا» جمع آمده اند. هر چند واصف باختری این اشعار را از صورت برگردان شده انگلیسی به زبان فارسی ترجمه کرده با آنهمه وسواس او در امر ترجمه و (برگردان) اشعار شاعران پیشرو و مطرح جهان به هدف آگاهی خواننده فارسی از فرازوفرود ادبیات سایر ملل بوده است که از ارزش والایی برخوردار میباشد.
در پایان باید گفت که این شخصیت تاثیرگذار افغانستان با سرایش، ترجمه، پژوهش و آموزش نقش مهمی در غنامندی زبان فارسی داشته، آثارش به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند و در ترویج فرهنگ فارسی در منطقه مؤثر بودهاند. همچنین از منش او میتوان صداقت، استقلال فکری، فروتنی، و تعهد فرهنگی را آموخت. او الگویی برای زیستن با عزت و نوشتن با مسئولیت بود.
بیشتر بخوانید: