شهر کابل، پایتخت و یکی از کلانشهرهای افغانستان، مقصد اصلی بیشتر مهاجران تازهوارد از کشورهای همسایه برای زندگی است. با جمعیتی بیش از ۶.۵ میلیون نفر، کابل یکی از پرجمعیتترین و متراکمترین شهرهای افغانستان به شمار میرود. از نظر مساحت، این شهر در میان کوچکترین ولایات این کشور قرار دارد.
تراکم ادارات دولتی، مؤسسات بینالمللی، سفارتخانهها، نهادهای امدادرسان، مراکز تجاری بزرگ و دانشگاههای دولتی و غیردولتی، کابل را به مهمترین و شلوغترین شهر افغانستان تبدیل کرده است. در کنار این عوامل، رشد سریع جمعیت، مهاجرت روستاییان بهدلیل خشکسالیهای طولانی و بازگشت مهاجران از جمله دلایل اصلی ازدحام در این شهر هستند.
سالهاست که ساکنان کابل با بحرانهای متعدد شهری مواجهاند؛ بحرانهایی که برای مهاجران تازهوارد، اغلب شوکهکننده و طاقتفرساست.
شهر کابل بهعنوان پایتخت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی افغانستان در ۲۵ سال گذشته، بهدلیل ضعف حاکمیت قانون، گسترش فساد اداری و نبود برنامهریزی منسجم شهری، بهطور بیرویه و غیرعلمی توسعه یافته است. در روند ساخت و گسترش این شهر، آنچه بیش از همه اهمیت داشته منافع مافیای زمین و حلقههای سودجوی سیاسی و دولتی بوده است.
تأکید بر منافع شخصی و سودآوری فردی باعث شده توسعه شهر بیشتر جنبه کمی پیدا کند و ابعاد کیفی آن نادیده گرفته شود. غفلت از مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی، و نیز بیتوجهی به نیازها و انتظارات روانی شهروندان، از جمله چالشهای مهم کابل است.
در واقع، هنوز سیستم شهری به معنای واقعی در افغانستان شکل نگرفته و آنچه امروز بهعنوان سیستم شهری شناخته میشود، با نظریههای نوین توسعه شهری همخوانی ندارد. مشکلاتی که ساکنان کابل با آنها روبهرو هستند بسیار گستردهاند که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود.
بحران آب آشامیدنی: کمبود آب آشامیدنی یکی از جدیترین مشکلات ساکنان کابل به شمار میرود. طبق گزارشی از روزنامه گاردین به نقل از مؤسسه «مرسی کور» در خرداد ۱۴۰۴، سطح آبهای زیرزمینی کابل طی ده سال گذشته بهدلیل گسترش بیرویه شهری و تغییرات اقلیمی، حدود ۳۰ متر کاهش یافته است. در این گزارش آمده که بیش از نیمی از چاههای کابل ــ که منابع اصلی تأمین آب محسوب میشوند ــ خشک شدهاند. همچنین، ۸۰ درصد آبهای زیرزمینی این شهر غیرقابل استفادهاند و در صورت تداوم این روند، تا سال ۲۰۳۰ میلادی ممکن است هیچ آبی در سفرههای زیرزمینی کابل باقی نماند.
بر همین اساس، گاردین از کابل بهعنوان نخستین شهر مدرن بدون آب در جهان یاد کرده است. بحران کمآبی در مناطق مختلف شهر شدتهای متفاوتی دارد، اما در سالهای اخیر در غرب و جنوبغرب کابل به شکل جدیتری نمود یافته است. اکثر ساکنان غرب کابل در طول هفته کمتر از سه ساعت دسترسی به آب شهری دارند که پاسخگوی نیاز روزانه آنها نیست؛ به همین دلیل، بسیاری از مردم ناچارند با ظرفهای ۲۰ لیتری از مناطق دوردست آب تهیه کنند یا با هزینهای بالا از تانکرهای سیار آب خریداری کنند.
این بحران نهتنها زندگی شهروندان کابل را سخت و پرهزینه کرده، بلکه برای مهاجران تازهوارد نیز بهشدت شوکهکننده و غیرقابل تحمل است. ریشههای این معضل را باید در خشکسالی، تغییرات اقلیمی، برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی، رشد جمعیت، ضعف مدیریت منابع آب و نبود زیرساختهای آبرسانی مناسب جستوجو کرد. با وجود وخامت اوضاع، تاکنون حکومت طالبان اقدام عملی مشخصی برای مقابله با این بحران در کابل انجام نداده است.
بحران مسکن: ناهمخوانی میان عرضه و تقاضا در بازار مسکن، بهویژه در کلانشهرهایی مانند کابل، یکی از چالشهای اساسی برای شهرنشینان افغانستان به شمار میرود. این ناترازی، که در سالهای اخیر همواره موجب افزایش اجاره، رهن و قیمت مسکن شده، با بازگشت گسترده مهاجران شدت بیشتری یافته است.
بر اساس مشاهدات میدانی، در سال جاری قیمت اجاره، رهن و خرید خانه و زمین در شهرهایی مانند کابل بهطور چشمگیری افزایش یافته و بسیاری از مهاجران بازگشته حتی قادر به یافتن مسکن اجارهای یا رهنی نیستند. کمبود عرضه و عدم تعادل در بازار مسکن، عمدتاً به دلایلی چون محدودیت در ساختوساز، توقف صدور مجوزهای ساختمانی، نبود سرمایهگذاری دولت در بخش مسکن، و عدم ارائه تسهیلات ساختوساز از سوی حکومت طالبان بازمیگردد؛ مجموعه عواملی که بحران مسکن در کلانشهرها، بهویژه کابل را بهشدت تشدید کردهاند.
بحران قیمتها: قیمت مواد اولیه، انرژی، سوخت، دارو و پوشاک در شهر کابل بسیار بالا و در عین حال، کیفیت این اقلام عمدتاً پایین است. بهعنوان نمونه، هزینه یک وعده غذای ساده در رستورانهای شهر تقریباً معادل دستمزد روزانه یک کارگر ساده است؛ در حالیکه مزد روزانه این کارگران حدود ۳۰۰ افغانی و قیمت یک پرس غذای معمولی نیز در همین حدود است.
همچنین قیمت انرژی مانند برق، گاز و بنزین در بسیاری موارد حتی از نرخهای جهانی نیز فراتر رفته و این وضعیت فشار مضاعفی بر زندگی اقشار کمدرآمد وارد کرده است.
بحران بیکاری و فقر: براساس آمارهای رسمی داخلی و بینالمللی، افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان به شمار میرود و بخش بزرگی از جمعیت آن زیر خط فقر زندگی میکنند. نرخ فقر و بیکاری در کلانشهرها بهویژه بالاست و بازگشت مهاجران و اسکان آنها در شهرها نیز این بحران را تشدید کرده است.
با وجود نقش دولت در مبارزه با فقر و ایجاد اشتغال، تاکنون اقدام مؤثری در جهت کاهش نرخ بیکاری و بهبود وضعیت معیشتی شهروندان صورت نگرفته است. در مواردی حتی برخی تصمیمات دولتی، مانند سختگیری در صدور مجوزهای ساختوساز شهری، به بهانههای مختلف، خود به عاملی برای گسترش بیکاری و تعمیق فقر تبدیل شدهاند.
آموزش و کار زنان: با روی کار آمدن حکومت طالبان، آموزش دختران در سطوح بالاتر از ابتدایی و حتی در حوزههای دینی، با فرمانهای پیدرپی رهبر این گروه، بهطور کامل ممنوع شده است. دختران در افغانستان در حال حاضر از حق ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی، تخصصی و کاربردی در تمامی رشتهها محروماند. این وضعیت به یکی از نگرانیهای جدی مردم افغانستان، بهویژه خانوادههایی که بهتازگی از مهاجرت بازگشتهاند، تبدیل شده است؛ چراکه مشاهده محرومیت فرزندانشان از آموزش و تحصیلات عالی، برای آنان بسیار دردناک و رنجآور است.
علاوه بر آموزش، فعالیت زنان در بسیاری از عرصهها نیز ممنوع شده است. حضور زنان در نهادهای دولتی، سفارتخانهها و حتی مشاغل آزاد مانند آرایشگری محدود یا کاملاً قطع شده است. بسیاری از زنانی که در دوره جمهوری در سمتهای ارشد، مدیریتی و دانشگاهی فعالیت داشتند، اکنون خانهنشین شدهاند.
این تصمیمات حکومت طالبان، تأثیرات منفی عمیق اقتصادی و اجتماعی بهویژه در کلانشهری مانند کابل بر جای گذاشته و شکافهای اجتماعی و اقتصادی را تشدید کرده است.
آلودگی هوا: شهر کابل بهدلیل تراکم بالای جمعیت، استفاده از سوختهای غیر استاندارد در وسایل نقلیه، و کمبود زیرساختهای شهری نظیر نبود فضای سبز و آسفالتنبودن بسیاری از کوچهها و خیابانها، به یکی از آلودهترین شهرهای افغانستان تبدیل شده است. آلودگی هوا در فصول خزان و زمستان، بهویژه با استفاده گسترده مردم از ذغالسنگ برای گرمایش منازل، بهطور چشمگیری افزایش مییابد. این سطح از آلودگی، منجر به شیوع گسترده بیماریهای تنفسی و ریوی در میان ساکنان شهر شده و سلامت عمومی را بهشدت تهدید میکند.
جمع بندی
شهر کابل، بهعنوان پایتخت و بزرگترین مرکز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی افغانستان، با چالشهای متعددی دستوپنجه نرم میکند که زندگی روزمره شهروندان را بهطور جدی تحت تأثیر قرار داده است. بحران آب آشامیدنی، کمبود مسکن، گرانی روزافزون، بیکاری، فقر گسترده، محدودیتهای آموزشی و شغلی برای زنان، و آلودگی شدید هوا از جمله مشکلات اساسیاند که نه تنها کیفیت زندگی را بهشدت کاهش دادهاند، بلکه مهاجران تازهوارد را نیز با شرایطی سخت و طاقتفرسا مواجه ساختهاند.
این بحرانها عمدتاً ریشه در مدیریت ناکارآمد، فساد ساختاری، رشد بیبرنامه شهری، و بیتوجهی به اصول توسعه پایدار دارند. در دو دهه گذشته، روند توسعه شهری کابل بیشتر در خدمت منافع گروههای ذینفوذ و مافیای زمین بوده و نیازهای واقعی شهروندان به حاشیه رانده شده است. فقدان سرمایهگذاری در زیرساختهای حیاتی، نبود برنامهریزی کلان و بلندمدت، و پیامدهای تغییرات اقلیمی، کابل را به سوی یک بحران زیستمحیطی و اجتماعی سوق دادهاند.
اگر این روند ادامه یابد، کابل نهتنها بهعنوان یک کلانشهر ناکارآمد باقی خواهد ماند، بلکه در آیندهای نهچندان دور ممکن است به شهری غیرقابل سکونت بدل شود. برونرفت از این وضعیت، نیازمند تحولی عمیق در مدیریت شهری، تقویت حاکمیت قانون، مبارزه جدی با فساد، و سرمایهگذاری در زیرساختهای پایدار و عادلانه است.
بدون مشارکت جدی جامعه جهانی، برنامهریزی علمی، و اراده سیاسی روشن، حل این بحرانها دشوار خواهد بود. آینده کابل و ساکنانش به تصمیمهایی وابسته است که امروز اتخاذ میشوند؛ تصمیمهایی که باید بر مبنای عدالت اجتماعی، توسعه متوازن، و رفاه عمومی شکل گیرند تا این شهر بتواند بار دیگر به نماد امید، ثبات و پیشرفت در افغانستان تبدیل شود.
بیشتر بخوانید:
نصر اصفهانی: اخراج مهاجران، فاجعهبار و ناقض تعهدات دولت ایران است
مهاجران تازهوارد و بحرانهای شوکهکننده کابل
محرومیت مهاجران افغان از خدمات درمانی در پاکستان؛ ترس از اخراج مانع مراجعه به بیمارستانها