به گزارش ایراف، به نقل از رسانه هندی Strat news global، روسیه با بهرسمیتشناختن حاکمیت فعلی افغانستان در سوم جولای ۲۰۲۵، به نخستین کشوری تبدیل شد که بهصورت کامل طالبان را بهعنوان نماینده مشروع افغانستان به رسمیت میشناسد.
این اقدام در حالی صورت گرفت که مسکو پیشتر در ماه آوریل، نام طالبان را از فهرست گروههای تروریستی خود خارج کرده بود. چنین تصمیمی، به باور نگارنده این مقاله، صرفاً یک گام دیپلماتیک ساده نیست بلکه نشانهای روشن از روندی است که در آن مشروعیت سیاسی، نه از مسیر انتخابات یا احترام به حقوق بشر، بلکه از مسیر اعمال قدرت نظامی و تأمین منافع ژئوپلیتیکی بهدست میآید.
همزمان با این تحول، در مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای به رأی گذاشته شد که از حکومت طالبان میخواست به سرکوب گسترده، نظاممند و رو به افزایش علیه زنان، کودکان و اقلیتها پایان دهد و علیه تروریسم اقدامات قاطع انجام دهد. این قطعنامه با ۱۱۶ رأی موافق تصویب شد، اما ۱۲ کشور از جمله هند، روسیه و چین رأی ممتنع دادند و دو کشور آمریکا و اسرائیل نیز به آن رأی منفی دادند. رأی ممتنع هند، بهویژه در شرایطی که این کشور از حامیان سنتی افغانستان دموکراتیک بود، بازتابدهنده تغییر رویکردی آرام اما قابلتوجه است؛ تغییری که در آن مقابله با افراطگرایی جای خود را به منطق تعامل عملگرایانه داده است.
دولت روسیه این رویکرد را «واقعگرایانه» توصیف کرده و تأکید دارد که طالبان اکنون اداره کشور را در دست دارد، با داعش خراسان مبارزه میکند و در حفظ نظم عمومی موفق بوده است.
اما آنچه در واقع رخ داده، به اعتقاد نویسنده، اعطای چیزی فراتر از مشروعیت سیاسی به طالبان است. این شناسایی رسمی، دست طالبان را برای ورود به نظام مالی بینالمللی، بستن قراردادهای دوجانبه و نشستن بر کرسیهای مجامع جهانی باز میکند؛ فرصتی که تاکنون از آن محروم بودهاند.
در همین حال، روسیه تلاش دارد تا نقش اقتصادی برجستهتری در افغانستان ایفا کند؛ از صادرات نفت، گاز و غله گرفته تا سرمایهگذاری در پروژههای انرژی، زیربنایی و کشاورزی. این مسیر میتواند زمینهساز رقابت مستقیم با چین شود که مدتهاست با پرداخت کمکهای اقتصادی و وعده سرمایهگذاری، در پی تأمین منافع معدنی خود در افغانستان است.
با این حال، به اعتقاد نگارنده، نادیدهگرفتن گذشته طالبان و نقش آن در سرکوب مخالفان، حذف زنان از عرصه عمومی، تعطیلی رسانهها و سرکوب معترضان، پیام نگرانکنندهای به جامعه جهانی ارسال میکند. اگر گروهی که با زور و بدون هیچگونه سازوکار مشروع دموکراتیک به قدرت رسیده، بتواند چنین جایگاه بینالمللیای بهدست آورد، انگیزه برای حرکتهای مسلحانه مشابه در دیگر کشورها نیز افزایش خواهد یافت.
نویسنده این مقاله با اشاره به نمونههای مشابه در سوریه و آفریقا یادآور میشود که منطق جدید قدرت، دیگر متکی بر مشروعیت اخلاقی یا مشارکت مردمی نیست، بلکه مبتنی بر توانایی حفظ نظم، مقابله با گروههای رقیب و ارائه فرصتهای ژئوپولیتیکی به قدرتهای بزرگ است. در این منطق، آنچه اهمیت دارد میزان سودی است که یک گروه حاکم میتواند به دیگر بازیگران ارائه دهد، نه عملکردش در قبال حقوق شهروندان و عدالت اجتماعی.
در حالی که برخی تحلیلگران بر ضرورت تعامل با طالبان برای رساندن کمکهای بشردوستانه تأکید دارند، مرز میان کمکهای انسانی و اعطای مشروعیت سیاسی بسیار باریک است. نویسنده افزوده، مشروعیت بدون مطالبه تغییر واقعی در رفتار، بهمعنای نادیدهگرفتن رنج میلیونها شهروند افغانستانی است که امید داشتند جامعه جهانی صدای آنان باشد.
نتیجه آنکه، تصمیم روسیه در شناسایی رسمی طالبان، صرفاً یک تحول دیپلماتیک در منطقه نیست، بلکه نشانهای از دگرگونی عمیق در معیارهای مشروعیت بینالمللی است؛ تغییری که در آن، زور بر گفتوگو و مصلحت بر عدالت میچربد.
بیشتر بخوانید:
سفیر طالبان در آستانه از قزاقستان خواست حکومت سرپرست را به رسمیت بشناسد
رونق تورهای گردشگری روسیه به افغانستان پس از به رسمیت شناختن طالبان
رسمیت بخشیدن روسیه به طالبان؛ چراغ سبز به سرمایهگذاری یا چالش جدید برای افغانستان؟