ایراف؛ این گذرگاه آبی، تنها مسیر انتقال انرژی نیست، بلکه بهدلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، همواره مورد توجه قدرتهای جهانی و بازیگران منطقهای بوده است.
اهمیت این تنگه بهحدی است که هرگونه اختلال در عبور و مرور دریایی آن میتواند تبعات گستردهای در ابعاد اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی در پی داشته باشد.
تنگه هرمز، بهعنوان راهی حیاتی برای انتقال انرژی و تجارت جهانی، شمال خلیج فارس را به آبهای آزاد بینالمللی متصل میسازد. این تنگه با طولی برابر با ۱۶۷ کیلومتر و عرض آن تا ۳۹ کیلومتر، که روزانه میلیونها بشکه نفت و حجم عظیمی از گاز طبیعی مایع (LNG) و کالاهای تجاری را از خود عبور میدهد.
تمرکز بالای کشورهای صادرکننده انرژی در این منطقه، این مسیر را به یکی از کانونهای ژئوپلیتیک و اقتصادی جهان تبدیل کرده است. هرگونه اختلال در این راه، بهسرعت بازارهای انرژی را متاثر میسازد و امنیت انرژی و ثبات اقتصادی و سیاسی جهان را به خطر میاندازد. در این میان، ایران بهعنوان کشوری که بر بخشی از این تنگه تسلط دارد، نقش کلیدی و تعیینکنندهای ایفا میکند.
ایران با در اختیار داشتن جزایر مهم و استراتژیکی مانند ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در دهانه تنگه هرمز، از موقعیت جغرافیایی و نظامی ممتازی برخوردار است.
همچنین، کنترل سواحل شمالی این تنگه توسط ایران، امکان نظارت و تأثیرگذاری مستقیم بر عبور و مرور دریایی را برای این کشور فراهم کرده است. همچنان ایران اسلامی با در اختیار داشتن نیروهای دریایی قدرتمند و توان نظامی بالا، قادر است در صورت لزوم، تنگه را مسدود کرده یا مانع از عبور امن کشتیها شود. این توانمندی ها در سال 2012، همزمان با تهدید تحریم نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران و در جنگ ۱۲ روزه 2025 میان ایران و اسرائیل تحت رهبری ایالات متحده آمریکا نیز مشاهده شد که بهعنوان یک بازدارنده استراتژیک عمل کرد.
تهدیدی که بهسرعت بر قیمت نفت تأثیر گذاشت و نشان داد که سیاستهای ایران در این منطقه حساس، میتواند باعث تغییر معادلات جهانی شود.
اهمیت تنگه هرمز به عنوان شریان حیاتی انرژی در جهان
1- تنها راه ارتباطی خلیج فارس با آبهای آزاد و گلوگاه انرژی جهان:
خلیج فارس با داشتن بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان، نقشی حیاتی در تأمین انرژی جهانی دارد.
طبق گزارش EIA، بیش از ۲۰٪ نفت مصرفی جهان از تنگه هرمز عبور میکند که معادل حدود ۲۱ میلیون بشکه در روز است.
کشورهای حاشیه خلیج فارس بهشدت به این تنگه برای صادرات نفت و گاز خود وابستهاند، بهطوریکه تقریباً تمام صادرات نفت خام کشورهای اصلی منطقه از این مسیر انجام میشود. این وابستگی، تنگه هرمز را به گلوگاه اصلی عرضه انرژی جهان تبدیل کرده و هرگونه اختلال در آن میتواند بهسرعت بازارهای جهانی انرژی را متلاطم کند. حتی با وجود خطوط لوله جایگزین، این تنگه همچنان اقتصادیترین مسیر برای صادرات انرژی به نقاط دوردست جهان محسوب میشود.
2- مسیر حیاتی برای واردات و صادرات جهانی و تجارت بینالمللی:
تنگه هرمز تنها مسیر صادرات انرژی نیست، بلکه یک شریان حیاتی برای واردات و صادرات کالاهای مصرفی، صنعتی و مواد خام به منطقه خلیج فارس نیز بهشمار میرود. این تنگه نقشی مهم در زنجیره تأمین جهانی ایفا میکند و شرکتهای کشتیرانی بزرگ برای جابهجایی کالاها به منطقه، از آن استفاده میکنند. اختلال در تنگه هرمز بهمعنای کمبود کالا، افزایش هزینهها و در نهایت، تورم و رکود جهانی است. بنادر مهمی مانند جبل علی در امارات متحده عربی بهشدت به این تنگه وابسته هستند.
3- اهمیت نظامی و ژئوپلیتیک و کانون رقابت قدرتهای جهانی:
حضور قدرتهای نظامی بزرگ جهانی، بهویژه ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا که مقر آن در بحرین است و مسئولیت عملیات در منطقه خلیج فارس، دریای سرخ، دریای عرب و بخشهایی از اقیانوس هند را برعهده دارد، گواهی بر اهمیت نظامی و ژئوپلیتیک این تنگه است. هرگونه تغییر در وضعیت موجود، تشدید تنشها یا تلاش برای اعمال کنترل یکجانبه بر این تنگه، میتواند بهسرعت معادلات قدرت را در سطح منطقهای و بینالمللی برهم بزند و به بحرانی جدی منجر شود.
اهمیت تنگه هرمز برای جمهوری اسلامی ایران
تنگه هرمز بهعنوان یک آبراه حیاتی و راهبردی، نقش مهمی در ارتباط کشورهای حاشیه خلیج فارس ـ بهویژه جمهوری اسلامی ایران ـ با جهان دارد. موقعیت ژئوپلیتیکی این تنگه، آن را به مسیر کلیدی صادرات نفت و گاز کشورهای منطقه تبدیل کرده و وابستگی اقتصاد جهانی به این مسیر، قدرت اثرگذاری بالایی به ایران بخشیده است. هرگونه اختلال در تردد کشتیها از این تنگه میتواند پیامدهای اقتصادی، سیاسی و نظامی گستردهای بههمراه داشته باشد.
کنترل ایران بر بخش عمدهای از تنگه هرمز، امکان نظارت و اعمال فشار بر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را فراهم کرده است.
از اینرو، تنگه هرمز نهتنها برای امنیت ملی ایران اهمیت دارد، بلکه بهعنوان ابزاری برای اعمال نفوذ در مذاکرات و تعاملات بینالمللی نیز عمل میکند. برخی از مهمترین جنبههای اهمیت تنگه هرمز برای جمهوری اسلامی ایران عبارتاند از:
1- قرار داشتن در مسیر انتقال نفت مورد نیاز جهان غرب: در شرایطی که ایران خود صادرکننده نفت و گاز است، حفظ امنیت تنگه هرمز برای صادرات انرژی ایران و اقتصاد ملی آن حیاتی است. ساختار ژئوپلیتیکی دنیای امروز بر اساس دسترسی به منابع انرژی شکل گرفته و هرگونه تهدید نسبت به این منابع میتواند موجب اختلال در قدرتهای اقتصادی جهانی شود. در نتیجه، امنیت انرژی جهانی که بهشدت به تنگه هرمز وابسته است، مستقیماً با سیاستها و تصمیمات ایران اسلامی پیوند خورده است.
2- نقطهای برای کنترل و اعمال فشار ژئوپلیتیک: بهدلیل وابستگی شدید جهان به نفت خلیج فارس و نیاز بازارهای مصرف به آن، این منطقه بخشی حساس از شبکه حملونقل جهانی ـ بهویژه در اروپا، آمریکا، ژاپن و استرالیا ـ محسوب میشود. بنابراین، تنگه هرمز در فضای ژئواستراتژیک قدرتهای غربی جایگاه ویژهای دارد و ایران میتواند از این موقعیت بهعنوان ابزار فشار و نفوذ در سطح بینالمللی بهرهبرداری کند.
3- اهمیت در امنیت ملی و دفاعی: جمهوری اسلامی ایران، تنگه هرمز را بخشی از عمق استراتژیک دفاعی خود میداند.
حضور گسترده نیروهای نظامی ایران در منطقه و توانایی در کنترل تردد دریایی، بخشی از سیاست بازدارندگی کشور است. ایران با استقرار سامانهها و تجهیزات نظامی در سواحل جنوبی و جزایر خود، توانایی اعمال قدرت در این مسیر راهبردی را دارد.
4- توان تأثیرگذاری بر لجستیک و تدارکات نیروهای نظامی خارجی: نیروهای رزمی دریایی و زمینی جهان ـ بهویژه ایالات متحده آمریکا ـ که در منطقه خلیج فارس و کشورهای اطراف حضور دارند، نیازمند تدارکات لجستیکی مستمر هستند. تأمین این نیروها از نظر مهمات، غذا، سوخت و تجهیزات نظامی عمدتاً از طریق ناوگانهای دریایی صورت میگیرد که ناگزیر باید از تنگه هرمز عبور کنند. ایران با کنترل این گذرگاه، میتواند بر معادلات امنیتی و نظامی جهان تأثیرگذار باشد.
سناریوی بستن تنگه هرمز توسط ایران اسلامی و پیامدهای آن درجهان
تنگه هرمز، بهعنوان یکی از مهمترین گلوگاههای انرژی جهان، نقشی تعیینکننده در ثبات اقتصادی و امنیت بینالمللی ایفا میکند.
بستن این تنگه توسط جمهوری اسلامی ایران، همواره بهعنوان یکی از سناریوهای پرمخاطره در تحلیلهای ژئوپلیتیکی و راهبردی مطرح بوده است.
ایران اسلامی بارها اعلام کرده است که بسته شدن تنگه هرمز در دستور کار آن نیست، مگر در صورتی که امنیت ملی یا منافع حیاتی کشور به شکل جدی تهدید شود. با این حال، توانایی انجام چنین اقدامی، بهویژه با توجه به موقعیت جغرافیایی و قدرت نظامی ایران در منطقه، بهعنوان یک ابزار بازدارندگی و اهرم فشار در معادلات منطقهای و بینالمللی همواره مطرح بوده است.
در صورت تحقق این سناریو، پیامدهایی چندوجهی در سطح جهانی رخ خواهد داد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱. افزایش شدید قیمت انرژی و بحران جهانی انرژی: بسته شدن تنگه هرمز، جریان حدود ۲۰ درصد از نفت جهان و بخش قابل توجهی از صادرات گاز طبیعی مایع را متوقف میکند. چنین اختلالی در زنجیره تأمین انرژی، منجر به جهش ناگهانی و بیسابقه قیمت نفت و گاز خواهد شد. این بحران، نهتنها به مصرفکنندگان نهایی آسیب میزند، بلکه هزینههای تولید و حملونقل در سراسر جهان را افزایش میدهد.
۲. رکود اقتصادی جهانی: افزایش قیمت انرژی بهطور زنجیرهای سایر بخشهای اقتصاد جهانی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. تورم ناشی از افزایش هزینههای سوخت و تولید، منجر به کاهش قدرت خرید، افت تقاضا و در نهایت رکود اقتصادی میشود. در صورت تداوم وضعیت، خطر وقوع یک بحران مالی جهانی نیز محتمل خواهد بود.
۳. اختلال در زنجیرههای تأمین کالا: تنگه هرمز تنها مسیر حیاتی برای انتقال انرژی نیست، بلکه حجم گستردهای از کالاهای مصرفی، صنعتی و مواد اولیه نیز از این مسیر حمل میشوند. انسداد آن، فعالیت بنادر مهم منطقه مانند بندر جبلعلی در امارات و بندرعباس در ایران را فلج میکند و باعث کمبود کالا در بازارهای داخلی و بینالمللی میشود.
تنگه هرمز بهعنوان شاهرگ حیاتی انرژی جهان، نهتنها محور اصلی صادرات نفت و گاز منطقه خلیج فارس به بازارهای جهانی است، بلکه نقشی استراتژیک در معادلات ژئوپلیتیکی و امنیتی جهان ایفا میکند. جمهوری اسلامی ایران با اشراف بر بخش مهمی از این آبراه، از قدرت تأثیرگذاری بالایی برخوردار است و میتواند در شرایط بحرانی از آن بهعنوان اهرم فشار و ابزار بازدارندگی بهره ببرد.
سناریوی بسته شدن این تنگه، هرچند در چارچوب دفاع از منافع ملی مطرح میشود، اما پیامدهای آن بسیار فراتر از مرزهای ایران است؛ از شوکهای شدید انرژی و بحران اقتصادی جهانی گرفته تا اختلال در زنجیرههای تأمین و خطر رویاروییهای نظامی. به همین دلیل، تنگه هرمز همچنان یکی از حساسترین نقاط راهبردی جهان باقی میماند که تحولات آن میتواند بهسرعت توازن قدرت در سطح منطقهای و بینالمللی را دگرگون سازد.