به گزارش ایراف، از همان آغاز حمله اسرائیل به ایران مهاجران و شهروندان افغانستانی به این زورگویی آشکار رژیم صهیونی بیتفاوت نبودند و به روشهای مختلف به آن واکنش نشان دادند.
در ادامه بخشی از واکنش شاعران افغانستانی را باهم میخوانیم:
سید حکیم بینش، شاعر افغانستانی در شعری به محکومیت این رفتار رژیم کودک کش صهیونیستی پرداخته است.
زبان گفتوگو گاهی تفنگ و گاه خودکار است
ولی با اهل خیبر ذوالفقار مرتضی کار است
زدی یک زخم کاری، میخوری صد زخم کاریتر
جهان در پیش چشمانت پس از این تیره و تار است
سلامی را گرفتی، آرزوی او شهادت بود
علی بییار و تنها نیست یک ایران علییار است
رژیم نحس دانشمندکُش از نقشه خواهی رفت
به هرسو رو کنی تاریکی و بنبست و دیوار است
نشستی با خودت گفتی، «بزندررو» عجب راهی است
بزندررو و جستنها، نهایت یک دو سه بار است
برای شخم شهرکها و برجِ عاجهای تو
برای فتح خیبرها فقط یک یا علی کار است
سید ابوطالب مظفری، پژوهشگر افغانستانی با انتشار یک استوری در اینستاگرام خود نوشت:
دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست
شکسته باد کسی کاین چنینمان میخواست
محمدکاظم کاظمی | از برادر به برادر
«محمدکاظم کاظمی» شاعر و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی متن زیر را با عنوان «از برادر به برادر» در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است:
پیام به ملّت بزرگ ایران
پارهای از یک قصیدهٔ شادروان خلیلالله خلیلی
توضیح: استاد خلیلالله خلیلی شاعر بزرگ افغانستان این قصیده را در سالهای جنگ و جهاد افغانستان، خطاب به ملت بزرگ ایران سروده بود. در آن زمان که افغانستان در خون و آتش میغلتید.
اکنون و در این رویارویی سهمگین ملت ایران با بزرگ متجاوز قرن به کشور و ملت ایران، بازخوانی این قصیده بهجا مینماید، از باب همدلی و همسوییای که شاعر بزرگ افغانستان در قریب به چهل سال پیش ندای آن را داده بود.
در این قصیده به خصوص آن قسمت در این روزها بسیار مصداق مییابد که شاعر اهداف و نیات قدرتهای استکباری را در مورد این منطقه بیان میکند، آن فرازی که با این بیت شروع میشود «بر آن سر است ابرقدرت خدانشناس…» تا آخر شعر.
کشور ایران و مردم آن، محبوب قلوب مردمان بسیاری از این تمدن بزرگاند. البته که همهٔ ما نارواییها هم دیدهایم و تلخیها و ناکارآمدیها. ولی چنان که خود باری گفته بودم که «اگرچه مزرع ما دانههای جو هم داشت…» ما باید فهم و درک تفکیک داشته باشیم و اقلیتها را به اکثریت تعمیم ندهیم، همچنان که از دیگران این انتظار را داریم. آنهم به خصوص در زمانهای که یک خطر بزرگ، این تمدن را تهدید میکند، فراتر از گرایشهای سیاسی و حکومتها و نهادهای رسمی و غیررسمی.
بخشی از قصیدهٔ استاد خلیلی
به پیشگاه تو، ای ملّت خجسته! سلام
ز ملّتی که شده صبح روشنش چون شام
سلام ملّت همدرد و همدل و همکیش
شریک شادی و انباز محنت و آلام
دو شاخهای که برآورده سر ز یک گلشن
دو بازویی که بُوَد متّصل به یک اندام
دو تن، و لیک به یک قبله رویِ دل کرده
دو صف، و لیک به یک خانه بستهاند احرام
به بام خانه همسایه چون فتد آتش،
بهحکم کیشوخرد خوابغفلت است حرام
…
بر آن سر است ابرقدرت خدانشناس
که زیر پرچم وی خم شود جهان به تمام
چنان کند که ز خدمتگران دیر و حرم
نمانَد آنکه ز دین خدای گیرد نام
به باد فتنه کند گل، چراغِ شاه چراغ
به توپ ظلم کند رخنه خوابگاه امام
دگر به مشهد قدس رضا نیاید صبح
صدای غلغل توحید از منارهٔ جام
دگر به ملک سنایی کسی نجوید راه
دگر ز دفتر سعدی کسی نگیرد کام
کنند خرمن و آتش زنند در مصحف
مهین کلام خدا، ذوالجلال والاکرام
برند یکسره آثار باستانی تو
نه سر بماند و افسر، نه جم بماند و جام
کفن به حیله ربایند از تن پرویز
کلَه به مکر ستانند از سر بهرام
(قصیده طولانی است و متن کامل آن را میشود در دیوان شاعر یافت.)
ایران برای ما فقط یک جغرافیای سیاسی نیست
دکتر یعقوب یسنا شاعر و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی از افغانستان که دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه یزد پشت سر گذاشته با انتشار استوری در اینستاگرام خود نوشته است که ایران سرای زبان، فرهنگ و ادبیات ما است.
شناسنامهی من، مایهی حضور منی
سیده تکتم حسینی شاعر نام آشنای افغانستانی که سالهاست در شهر قم زندگی میکند، با انتشار غزلی در صفحه اینستاگرام خود نوشته است:
تو انتهای تمنای دیر و دور منی
مباد بشکندت هیچکس، غرور منی..
چنان گذشتن تیغ از رگ است؛ مرگ من است
که خط قرمز محتوم بی عبور منی
منم؛ تمام بقایای مانده از جنگت
تویی که خاطره ی روزهای دور منی
تو شاهنامهی رنجی به روی گنجهی من
تو خاک خوردهی درد و غم قطور منی
بدون نام تو هیچم، بدون خاک تو هیچ
شناسنامهی من، مایهی حضور منی
تمام آنچه که هستم فقط تو هستی و بس
زبان فارسیام، شعر من، شعور منی
اگرچه تلخ، به کامم همیشه شیرینی
که دوست دارمت از جان؛ غم غیور منی
به صفحهی تو رقم خورده است زندگیام
سطور بین عناوین مهد و گور منی..
قلبم برای ایران میتپد و برای جانهای بیگناه و شهیدش سوگوارم و کنار همزبانان و هموطنانم ایستادهام با کلماتم با دعا و آرزوهایم…
مردم سالاری با کشتار محقق نمیشود
واکنش مصطفی هزاره شاعر افغانستانی مقیم پاریس به حملات رژیم صهیونیستی به ایران
ذوالفقاری هست که بر فرق ظالم میخورد
مهران پوپل شاعر افغانستانی با انتشار شعری در اینستاگرام خود خطاب به رهبر انقلاب نوشته است:
حق چنان با توست که چون سوی منبر میروی
باید از روی ادب از جا شود منبر بلند
این شعر را در ادامه بخوانید:
کرد باز اسلام را اولاد مردی سربلند
کو خودش کردهاست پیش از این درِ خیبر بلند
ذوالفقاری هست که بر فرق ظالم میخورد
موشکی که میشود با رمز «یا حیدر» بلند
بر زمین افتد اگر پیوسته پرچمدار هم
میشود پرچم به دستان یکی دیگر بلند
از رژیمی که فلسطین را به خاک و خون کشید
گشته است از برکت تو خاک و خاکستر بلند
جز تو کس فریاد اهل غزه را نشنیده است
هست گرچه نالهی بسیار دردآور بلند
در قیامت چون خدا پرسد: کی با مظلوم بود؟
میشوی با شان و شوکت از صف محشر بلند
حق چنان با توست که چون سوی منبر میروی
باید از روی ادب از جا شود منبر بلند
دور بادا دست غداران عالم از سرت
ای گلی که بین صدها خار کردی سر بلند
مهران پوپل
واکنش محمد واعظی شاعر افغانستانی مقیم آمریکا
بیشتر بخوانید:
کاربران افغانستانی: ایران افتخار جهان اسلام است؛ دروازه جهنم به روی اسرائیل باز شد
شورای علمای شیعه افغانستان: جنگ ایران و اسرائیل، نبرد میان اسلام و کفر است
“سپاه آزادی افغانستان” تجاوزات رژیم صهیونیستی به ایران را شديدا محکوم کرد