خاورمیانه در آستانه تحولات عمیق ژئوپلیتیکی قرار دارد. تغییر تاکتیکهای تهاجمی رژیم صهیونیستی به سمت هدف قرار دادن زیرساختهای کلیدی ایران، بهویژه در حوزه انرژی، زنگ خطری جدی برای امنیت ملی و ثبات اقتصادی کشور است. این رویکرد نه تنها نشانهای از تغییر بنیادین در راهبرد خصمانه تلآویو برای فلج کردن ساختار اقتصادی ایران است، بلکه بخشی از یک جنگ تمامعیار روانی–اقتصادی اسرائیل محسوب میشود.
تحلیلگران معتقدند که تغییر تاکتیک رژیم صهیونیستی از ترور شخصیتها و حمله به مراکز هستهای، به سمت هدف قرار دادن زیرساختهای انرژی، تلاشی برای وارد آوردن ضربهای ویرانگر به پایههای اقتصادی ایران است. این اقدامات، با هدف تزلزل در روحیه ملی ایرانیان صورت میگیرد تا به اهداف شوم خود دست یابند. در واقع شواهد میدانی عکس آن را نشان می دهد، آنچه امروز شاهد آن هستیم، تلاش بیوقفه نظام جمهوری اسلامی برای تأمین خدمات رفاهی شهروندان، حتی در شرایط جنگی است.
گزارشهای شبکههای خارجی نیز حاکی از آن است که اسرائیل برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود ناکام مانده است و در پی توطئه از طریق شبکههای جاسوسی (ماهوارهای و پلتفرمهای مجازی) برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه ایران است. اما ملت ایران آگاه است و با وجود مشکلات داخلی، در موضوعات کلان کشور حامی نظام و دولت خود هستند؛ کمااینکه همایش امسال عید غدیر شاهد حضور گسترده مردم از سراسر کشور بود که با فریاد حمایت از نظام، موضعی قاطع علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی اتخاذ کردند.
از طرف دیگر، تداوم این روند بدون پاسخ قاطع و بازدارنده از سوی جمهوری اسلامی ایران، میتواند زمینهساز مداخلهگری بازیگران فرامنطقهای و تعمیق بحران در سطحی گستردهتر شود. جمهوری اسلامی ایران، ضمن پایبندی به اصول دفاع مشروع، حق خود میداند که در برابر چنین اقدامات خصمانهای، از تمامی ظرفیتهای مشروع خود برای دفاع از امنیت، ثبات اقتصادی و کرامت ملت ایران اسلامی استفاده کند. از این رو، حمله به مراکز انرژی نه یک حادثه گذرا، بلکه هشداری راهبردی برای نظام جمهوری اسلامی تلقی میشود. در برابر چنین تهدیدی، تنها پاسخ هوشمندانه، بازدارنده و متناسب میتواند راه را بر تکرار اقدامات جنونآمیز صهیونیسم اشغالگر ببندد و منطقه را از لغزش به سوی یک جنگ فرسایشی و مهارناپذیر باز دارد.
اهداف شکست خورده اسرائیل در حمله به ایران
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به خاک ایران، در امتداد سیاستهای خصمانه و بیثباتکننده در منطقه، با اهداف مشخصی صورت گرفته است. اما نگاهی عمیقتر به پیامدها نشان میدهد که این اهداف نه تنها محقق نشدهاند، بلکه در بسیاری موارد به ضد خود تبدیل شده و استراتژی اسرائیل را در مواجهه با قدرت منطقهای ایران با چالش جدی مواجه ساخته است. تحلیل خانم صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا، هرچند به ظاهر اهداف اسرائیل را برمیشمرد، اما با رویکردی واقعبینانه میتوان شکستهای این رژیم را در هر یک از این محورها به وضوح دید.
تلاش مذبوحانه برای از بین بردن فرماندهان ارشد و ناتوانی در مختل کردن رهبری عملیاتی ایران:
اسرائیل بارها تلاش کرده است تا با ترور فرماندهان ارشد نظامی ایران، به زعم خود، ضربهای کاری به ساختار فرماندهی و عملیاتی جمهوری اسلامی وارد کند. این رویکرد نخنما و تکراری، نشاندهنده عدم درک صحیح اسرائیل از استحکام و عمق نظام جمهوری اسلامی است. ایران، با برخورداری از یک سیستم جایگزینی منسجم و دکترین مقاومت مبتنی بر شهادت، بلافاصله پس از هر اقدام تروریستی، فرماندهی قدرتمند و با تجربهتر را جایگزین میکند. این سرعت عمل در جایگزینی و تداوم ساختار فرماندهی، نه تنها مانع از تحقق اهداف اسرائیل در ایجاد اختلال میشود، بلکه عزم و اراده نیروهای مسلح ایران را برای مقابله با دشمنان، راسختر میسازد. تجربه نشان داده است که این اقدامات تنها به اتحاد بیشتر ملت و نیروهای نظامی ایران میانجامد.
هدفگیری کور زیرساختهای انرژی و نمایش ضعف در برابر تابآوری اقتصادی ایران:
حمله به زیرساختهای انرژی ایران، اقدامی تروریستی و با هدف تضعیف اقتصاد کشور و ایجاد نارضایتی عمومی است. اسرائیل با هدف قرار دادن تأسیسات حیاتی مانند میادین گازی و پالایشگاهها، سعی دارد توان نظامی و اقتصادی ایران را تحت فشار قرار دهد. اما نکته حائز اهمیت اینجاست که ایران، سالهاست تحت شدیدترین تحریمها و فشارهای اقتصادی قرار دارد و در این مسیر، توانسته است اقتصاد خود را تابآور سازد و راهکارهای جایگزین را توسعه دهد. هرچند ممکن است خساراتی وارد شود، اما این اقدامات نه تنها باعث فلج شدن اقتصاد ایران نمیشود، بلکه عزم ملت را برای اتکا به توان داخلی و خودکفایی بیشتر میکند. این حملات، صرفاً نمایش ضعف و استیصال اسرائیل در برابر مقاومت اقتصادی ایران است. ادعای هدف قرار گرفتن میدان گازی پارس جنوبی و فاز ۱۴، و همچنین پالایشگاه گاز فجر و تاسیسات ذخیره سازی سوخت تهران، پروپاگاندای رسانهای اسرائیل برای بزرگنمایی توان عملیاتی و ایجاد ترس است. واقعیت این است که ایران همواره آمادگی لازم برای حفاظت از زیرساختهای حیاتی خود را دارد.
ناکامی در تضعیف قابلیتهای دفاعی و اثبات اقتدار سامانههای پدافندی ایران:
هدف قرار دادن سامانههای پدافندی و راداری ایران، یکی از اهداف اصلی اسرائیل در هر درگیری است تا بتواند آسمان ایران را برای عملیاتهای آتی خود باز کند. اما واقعیت این است که ایران در سالهای اخیر، جهش چشمگیری در تقویت سامانههای پدافند هوایی و راداری خود داشته است. عملیات اخیر «وعده صادق» و موفقیت خیرهکننده پدافند هوایی ایران در رهگیری و انهدام پهپادها و موشکهای پرتابشده، خود گواهی روشن بر اقتدار دفاعی ایران است. ادعای از کار انداختن سیستمهای راداری ایران، صرفاً یک فرافکنی برای سرپوش گذاشتن بر شکستهای اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل در شناسایی و مقابله با توان دفاعی ایران است.
تقویت جایگاه ایران در دیپلماسی و بنبست اسرائیل در مسیر احیای توافق هستهای:
اسرائیل همواره از احیای توافق هستهای (برجام) هراس داشته و تلاش کرده است تا با اخلالگری، مسیر دیپلماسی را مسدود کند. حمله نظامی درست پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، نشاندهنده اوج استیصال اسرائیل در برابر پیشرفتهای دیپلماتیک ایران است. حملات اخیر، چهره واقعی اسرائیل را به عنوان یک رژیم جنگطلب و مانع صلح و ثبات در منطقه، بیش از پیش نمایان میکند. این اقدامات خصمانه، ایران را در موضعی قویتر در مذاکرات قرار میدهد و به جامعه جهانی نشان میدهد که چه کسی واقعاً به دنبال تنشزدایی و چه کسی به دنبال بحرانسازی است. ایران با هوشمندی دیپلماتیک خود از این موقعیت برای تحکیم مواضع خود در سطح بینالمللی می تواند بهرهبرداری بالای کند.
اتحاد داخلی در برابر توطئه تحریک ناآرامیها و شکست پروژههای جاسوسی اسرائیل:
اسرائیل با بهرهگیری از شبکههای جاسوسی و رسانهای خود، همواره تلاش کرده است تا با ایجاد فشار اقتصادی و روانی، نارضایتیهای داخلی را در ایران دامن بزند. اما ملت ایران، با هوشیاری کامل، توطئههای دشمن را شناخته و در برابر آن متحد ایستاده است. تاریخ گواه است که ملت ایران در شرایط بحرانی، وحدت و همدلی ملی نه تنها کنار گذاشته اند بلکه مستحکمتر از قبل نموده اند. ایران به مثابه یک خانواده بزرگ است که در برابر تهدیدات خارجی، اختلافات جزئی را کنار گذاشته و با یکدلی و همبستگی، از منافع ملی و تمامیت ارضی خود دفاع میکنند. و از نظام خود حمایت می کنند. پروژههای اسرائیل برای ایجاد تفرقه و نارضایتی، بارها با دیوار مستحکم انسجام ملی ایران مواجه شده و به شکست انجامیده است.
حملات به مراکز انرژی و تأثیرآن بر بازار جهانی انرژی
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به تأسیسات انرژی ایران، در نگاه اول تلاشی برای تضعیف اقتصادی و ایجاد فشار بر جمهوری اسلامی به نظر میرسد. اما واقعیت میدانی و پویاییهای بازار جهانی انرژی، حکایت از داستانی متفاوت دارد؛ داستانی که در آن، هر حرکت نسنجیده اسرائیل، نه تنها به ضرر منافع ایران تمام نمیشود، بلکه به ابزاری قدرتمند در دستان تهران برای اعمال فشار بر اقتصاد جهانی و افزایش چانهزنیهای بینالمللی تبدیل میگردد. این رویکرد، نه تنها استراتژی اسرائیل را ناکارآمد میکند، بلکه هزینههای بینالمللی آن را به شدت افزایش میدهد.
موقعیت استراتژیک ایران در منطقه خلیج فارس، همراه با در اختیار داشتن حدود ۹ درصد از ذخایر اثباتشده نفت و ۱۵ درصد از ذخایر گاز جهان، این کشور را به یک بازیگر بیبدیل در بازار جهانی انرژی تبدیل کرده است. اهمیت حیاتی تنگه هرمز، که تقریباً ۲۰ درصد از کل نفت صادراتی جهان از آن عبور میکند، به ایران قدرتی بینظیر برای تأثیرگذاری بر امنیت انرژی جهانی میبخشد. هرگونه بیثباتی در این منطقه، بلافاصله به افزایش سرسامآور قیمتها و وحشت در بازارهای جهانی دامن میزند و این دقیقاً همان اهرم فشاری است که ایران میتواند از آن به نفع خود استفاده کند.
پیامدهای حملات به مراکز انرژی و فرصتهای پنهان برای ایران
۱. افزایش جهشی قیمت جهانی نفت: تحمیل هزینه گزاف بر غرب حامیان اسرائیل
همزمان با انتشار اخبار حملات اسرائیل به خاک ایران، شاهد واکنش فوری و افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی بودیم. این اتفاق، نه تنها یک نگرانی، بلکه یک فرصت طلایی برای ایران است. افزایش پایدار قیمت نفت تا ۱۱۰-۱۲۰ دلار در هر بشکه، به معنای دست بالای جمهوری اسلامی ایران را در بازی های منطقه ای و جهان نشان میدهد. در حالی که اسرائیل با اقدامات خود قصد تضعیف ایران را دارد و هزینههای اقتصادی خود را بر دوش متحدان غربی و آمریکایی اش تحمیل مینماید. این وضعیت، فشار فزایندهای بر اقتصاد کشورهای غربی و اقتصادهای نوظهور وارد کرده و نارضایتی عمومی را در این کشورها نسبت به سیاستهای جنگطلبانه اسرائیل افزایش داده است.
۲. جنگ انرژی: ابزاری برای به چالش کشیدن هژمونی انرژی غرب
تشدید تنشها و احتمال گسترش «جنگ انرژی» به کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی مسیرهای صادرات نفت، مانند خط لوله آرامکو، سناریویی است که هرچند خطرناک به نظر میرسد، اما پتانسیل تغییر معادلات قدرت در بازار جهانی انرژی را دارد. ایران، با هوشمندی کامل، میتواند از این شرایط برای به چالش کشیدن هژمونی انرژی غرب و برجسته ساختن آسیبپذیریهای آن بهرهبرداری کند. در صورت تشدید تهدیدات امنیتی، شرکتهای بینالمللی انرژی فعال در منطقه (مانند شرکتهای کرهای، چینی یا اروپایی) ممکن است پروژههای خود را به تعلیق درآورده یا حتی منطقه را ترک کنند. این امر به معنای کاهش عرضه و افزایش بیشتر قیمتها است که به ضرر کشورهای مصرفکننده از جمله حامیان اسرائیل خواهد بود. در چنین فضایی، نقش ایران به عنوان تنها بازیگر منطقهای که توانایی تضمین (یا به چالش کشیدن) امنیت انرژی را دارد، برجستهتر میشود.
۳. فشار بر معیشت داخلی: توطئه خنثیشده و فرصت برای تقویت خودکفایی
اسرائیل با هدف قرار دادن زیرساختهای انرژی، قصد ایجاد نارضایتی عمومی در ایران از طریق سهمیهبندی سوخت یا افزایش قیمت حاملهای انرژی را دارد. اما این توطئه، محکوم به شکست است. ملت ایران، سالهاست تحت تحریمهای شدید و فشارهای اقتصادی قرار دارد و به تجربه دریافته است که هر فشار خارجی، منجر به تقویت اراده داخلی برای خودکفایی و تابآوری میشود. هرگونه اقدام احتمالی در جهت مدیریت مصرف انرژی، با درک کامل مردم از توطئههای دشمن و با هدف خنثیسازی اهداف اسرائیل همراه خواهد بود. این شرایط، فرصتی برای ایران است تا با اتکا به توان داخلی و توسعه انرژیهای جایگزین، استقلال انرژی خود را بیش از پیش تقویت کند و به این ترتیب، ابزار فشار دشمن را از او بگیرد.
نتیجهگیری:
حملات اسرائیل به زیرساختهای انرژی ایران، در راستای راهبرد جنگ روانی-اقتصادی و با اهدافی چون تضعیف روحیه ملی، ایجاد ناآرامی و فلج کردن اقتصاد ایران انجام میشود. با این حال، این حملات نه تنها به اهداف خود نرسیدهاند، بلکه منجر به تقویت وحدت داخلی، افزایش تابآوری اقتصادی و ارتقای جایگاه ایران در عرصه انرژی جهانی شدهاند. تداوم این وضعیت، ایران را ملزم به اتخاذ پاسخی هوشمندانه و بازدارنده میکند تا از تکرار این اقدامات جلوگیری کرده و ثبات منطقه را حفظ نماید. این حملات همچنین فرصتی برای ایران فراهم آورده تا با تقویت خودکفایی و توسعه انرژیهای جایگزین، آسیبپذیری خود در برابر فشارهای خارجی را کاهش دهد.