افغانستان، با وجود قرار گرفتن در اقلیمی خشک و نیمهخشک، از منابع آبی قابلتوجهی بهرهمند است. این کشور سالانه حدود ۵۷ میلیارد مترمکعب آب روان تجدیدپذیر تولید میکند که از طریق پنج حوضه آبریز اصلی شامل آمودریا، هریرود-مرغاب، هلمند، کابل و حوضه شمالی جریان مییابد. با این حال، مدیریت ناکارآمد منابع آب، فقدان زیرساختهای مدرن و اتخاذ سیاستهای آبی یکجانبه در دهههای اخیر، نه تنها فرصتهای حیاتی توسعه پایدار را از افغانستان سلب کرده، بلکه پیامدهای زیستمحیطی گسترده و مخربی نیز به همراه داشته است.
سدها و رویکرد آبی
افغانستان در سالهای اخیر سرمایهگذاری قابلتوجهی در ساخت سدهای بزرگ و کوچک انجام داده است تا منابع آبی را برای کشاورزی، تولید برق و کنترل سیلابها مهار کند. برخی از پروژههای کلیدی عبارتاند از:
سد پاشدان: این سد، که در سال 2024 تکمیل شد، با ظرفیت ذخیره 52 میلیون مترمکعب آب، توانایی آبیاری 18 هزار هکتار زمین و تولید دو مگاوات برق را دارد. هدف آن بهبود کشاورزی در منطقه غرب افغانستان است. هریرود منبع اصلی آب شرب مشهد و بیش از ۴ میلیون نفر در شرق ایران است. آبگیری سد پاشدان جریان آب به سد دوستی (در مرز ایران و ترکمنستان) را به حجم مرده رسانده و تأمین آب شرب و کشاورزی در خراسان رضوی را مختل کرده است.
سد کمالخان: سد کمال خان در ۹۵ کیلومتری شهر زرنج و حدود ۸۰ کیلومتری مرز ایران، روی رودخانه هیرمند ساخته شده است. این سد با ظرفیت ذخیره ۵۲ میلیون مترمکعب و ارتفاع ۱۶ متر، در سال ۱۴۰۰ توسط اشرف غنی افتتاح شد. مقامات افغانستان مدعیاند که این سد برای آبیاری ۱۸۴ هزار هکتار زمین کشاورزی، تولید ۹ مگاوات برق، و کنترل سیلابها طراحی شده است. طالبان نیز بارها اعلام کردهاند که به معاهده ۱۳۵۱ پایبندند و حقآبه ایران را تأمین میکنند. فرهاد شهرکی، نماینده زابل در مجلس ایران، اظهار داشته که این سد «ذاتاً برای هدایت آب به بیراههها و شورهزارها طراحی شده» و حتی در سالهای پربارش، آب به جای ایران به مناطق غیرمولد سرازیر شده است. هدایت آب به گودزره نهتنها به توسعه کشاورزی یا اقتصاد افغانستان کمکی نمیکند، بلکه منابع آبی ارزشمندی را که میتوانست برای آبیاری زمینهای حاصلخیز یا تأمین نیازهای داخلی استفاده شود، هدر میدهد. این مسئله نشاندهنده اولویتهای سیاسی و غیراقتصادی در مدیریت سد است.
سد بخشآباد (فراه): این سد، که در مراحل پایانی ساخت قرار دارد، برای آبیاری زمینهای کشاورزی و تولید برق برنامهریزی شده، اما نگرانیهایی درباره کاهش آب هریرود ایجاد کرده است. کارشناسان می گویند که سد بخشآباد، مشابه سد کمال خان، آب را به مناطق غیرحاصلخیز و شورهزارها هدایت میکند. این مناطق به دلیل شوری خاک و نبود زیرساخت، برای کشاورزی مناسب نیستند و آب عملاً هدر میرود. فراهرود یکی از منابع اصلی تغذیه تالاب هامون است. سد بخشآباد با کنترل جریان آب، ورودی به هامون را قطع میکند و فاجعه زیستمحیطی در سیستان و بلوچستان را تشدید خواهد کرد.
بندهای انحرافی (چکدمها): وزارت زراعت و آبیاری طالبان از ساخت 138 چکدم در مناطق مختلف و وزارت آب و انرژی از احداث 117 چکدم برای ذخیره آب و کنترل سیلابها خبر داده است.
کانال قوشتپه
یکی از بحثبرانگیزترین پروژههای آبی طالبان، ساخت کانال قوشتپه در ولایت بلخ است. این کانال، که از رودخانه آمودریا آب میگیرد، با هدف آبیاری 580 هزار هکتار زمین کشاورزی در شمال طراحی شده و طول آن به 285 کیلومتر میرسد. طالبان این پروژه را افتخار ملی نامیدهاند، اما کارشناسان منطقهای و بینالمللی نسبت به پیامدهای آن هشدار دادهاند: انحراف آب از آمودریا میتواند تالابها و زیستگاههای طبیعی در شمال افغانستان را خشک کرده و گونههای گیاهی و جانوری را تهدید کند.
مدیریت سنتی و ناکارآمد آب
سیستمهای آبیاری در افغانستان عمدتاً به روشهای سنتی، مانند جویهای خاکی و کانالهای غیراستاندارد، وابسته است. این روشها تا 50 درصد آب را به دلیل تبخیر و نشت هدر میدهند. همچنین، حفر بیرویه چاههای عمیق، بهویژه در شهرهایی مانند کابل، هرات، و قندهار، سطح آبهای زیرزمینی را به شدت کاهش داده است. در کابل، گزارشها نشان میدهد که سطح آبهای زیرزمینی در برخی مناطق تا 20 متر افت کرده، که شهر را در معرض خطر فرونشست زمین قرار داده است.
آثار مخرب زیستمحیطی سیاستهای آبی
افغانستان به شدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار دارد. یخچالهای طبیعی پامیر و هندوکش، که منبع اصلی رودخانههای کشور هستند، در حال ذوب شدن هستند و پیشبینی میشود تا سال 2050 تا 50 درصد کوچکتر شوند. سیاستهای آبی کنونی، مانند برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و انحراف رودخانهها، این وضعیت را وخیمتر کرده است. خشکسالیهای مکرر، هزاران نفر را آواره کرده و کشاورزی را مختل کرده است. سدسازی بدون برنامهریزی نیز جریان طبیعی رودخانهها را مختل کرده و اکوسیستمهای وابسته به آنها را نابود کرده است.
آلودگی منابع آبی و خاک
علاوه بر این، فقدان شبکههای مدرن آبرسانی و تصفیه فاضلاب، به آلودگی منابع آبی منجر شده است. در شهرهای بزرگ، زبالههای خانگی و پزشکی به رودخانهها ریخته میشود، که نهتنها آب آشامیدنی را آلوده میکند، بلکه اکوسیستمهای آبی را نیز نابود میکند. گزارشهای سازمان ملل نشان میدهد که 70 درصد آب آشامیدنی در شهرهای بزرگ افغانستان غیربهداشتی است، که به شیوع بیماریهایی مانند وبا و اسهال منجر شده است. علاوه بر این، استفاده بیرویه از کودهای شیمیایی و سموم کشاورزی، که به دلیل فقدان نظارت رایج است، خاک را آلوده کرده و کیفیت محصولات کشاورزی را کاهش داده است.
فشار بر جوامع محلی
سیاستهای آبی کنونی، بهویژه سدسازی و کانالسازی، جوامع محلی را تحت فشار قرار داده است. برای مثال، پروژههای بزرگ مانند قوشتپه، زمینهای کشاورزی و مراتع روستاییان را تخریب کرده و معیشت آنها را تهدید میکند. همچنین، عدم توزیع عادلانه آب بین مناطق شهری و روستایی، نارضایتیهای اجتماعی را افزایش داده است. در برخی ولایتها، مانند هلمند و قندهار، رقابت بر سر آب به درگیریهای محلی منجر شده است.
چرا سیاستهای آبی افغانستان ناکارآمد است؟
1- پروژههای آبی اغلب بدون مطالعات امکانسنجی یا ارزیابیهای زیستمحیطی اجرا میشوند. طالبان، به دلیل کمبود کارشناسان فنی، به رویکردهای سنتی و کوتاهمدت وابستهاند.
2- پروژههایی مانند قوشتپه بیشتر با هدف نمایش قدرت و کسب مشروعیت سیاسی دنبال میشوند.
3- افغانستان از مشارکت در ساختارهای منطقهای، مانند صندوق بینالمللی نجات دریاچه آرال، خودداری کردند که به انزوای آن منجر شده است.
4- فقدان شبکههای مدرن آبیاری، تصفیه فاضلاب و نظارت بر منابع آبی، بهرهوری را کاهش داده است.
5- گرمایش زمین و کاهش بارندگی، منابع آبی را محدود کرده و سیاستهای ناکارآمد را آسیبپذیرتر کرده است.
برای کاهش آثار مخرب زیستمحیطی و دستیابی به مدیریت پایدار آب، پیشنهادات زیر ارائه میشود:
۱- پیش از اجرای پروژههای سدسازی و کانالسازی، مطالعات دقیق زیستمحیطی و اجتماعی انجام شود.
2- استفاده از آبیاری قطرهای، کانالهای بتنی، و فناوریهای صرفهجویی در آب برای کاهش هدررفت.
۳- مشارکت در ابتکارات منطقهای مانند IFAS.
۴ -ساخت تصفیهخانهها و اجرای قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از آلودگی رودخانهها.
5- ترویج فرهنگ صرفهجویی در آب و حفاظت از منابع طبیعی در میان جوامع محلی.
۶- جذب کمکهای فنی و مالی از سازمانهای بینالمللی مانند بانک جهانی و برنامه توسعه ملل متحد برای بازسازی زیرساختهای آبی.
۷- بهجای سدهای بزرگ، سرمایهگذاری در انرژی خورشیدی و بادی برای کاهش وابستگی به سدهای پرهزینه و مخرب.
نتیجهگیری
سیاستهای آبی افغانستان که عمدتاً بر سدسازی، کانالسازی، و مدیریت سنتی متمرکز است، به دلیل فقدان برنامهریزی علمی، بیتوجهی به ملاحظات زیستمحیطی، و اولویتهای سیاسی، آثار مخرب گستردهای بر محیط زیست داشته است. کاهش آبهای زیرزمینی، آلودگی منابع آبی، تشدید خشکسالی، و تنشهای هیدروپلیتیکی با همسایگان، تنها بخشی از این پیامدها هستند. این سیاستها نهتنها اکوسیستمهای شکننده افغانستان را تهدید میکنند، بلکه معیشت میلیونها نفر و روابط منطقهای را نیز به خطر میاندازند.