پس از بازگشت طالبان به قدرت در آگست۲۰۲۱، افغانستان با چالشهای متعددی از جمله مدیریت بازگشت مهاجران از کشورهای همسایه، بهویژه پاکستان و ایران و اسکان مهاجران داخلی مواجه شده است. اخراج اجباری مهاجران، بحران اقتصادی و نبود زیرساختهای کافی، نیاز به راهحلهای فوری برای اسکان این جمعیت را نمایان کرده است. به همین دلیل طالبان، پروژههای شهرکسازی را برای اسکان مهاجران بازگشتکننده و مهاجران داخلی روی دست گرفته است. این گزارش به بررسی جامع ابعاد این پروژهها میپردازد و تحلیلی از چالشها و چشمانداز آینده ارائه میدهد.
بر اساس گزارشهای سازمان ملل و بانک جهانی (۲۰۲۴):
حدود 7 میلیون مهاجر افغان در کشورهای همسایه، بهویژه پاکستان (3میلیون)، ایران5/4 میلیون) و ترکیه (حدود ۳۰۰,۰۰۰ نفر) اقامت دارند. از آگست ۲۰۲۱، بیش از ۱.۵ میلیون مهاجر به دلیل اخراج اجباری، فشارهای اقتصادی یا بازگشت داوطلبانه به افغانستان بازگشتهاند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۴، پاکستان اخراج بیش از ۵۰۰,۰۰۰ مهاجر را آغاز کرد. بیش از ۴.۲ میلیون مهاجر داخلی در داخل افغانستان وجود دارد که به دلیل جنگ، بلایای طبیعی و فقر آواره شدهاند. بسیاری از بازگشتکنندگان و پناهجویان فاقد سرپناه، شغل و دسترسی به خدمات اولیه مانند آب، برق و بهداشت هستند.
طالبان چندین پروژه شهرکسازی را در مناطق مختلف اعلام کرده است:
در ولسوالی دامن ولایت قندهار، شهرکی در مساحت ۱,۵۰۰ جریب زمین برای اسکان مهاجران بازگشتکننده و آوارگان داخلی اختصاص یافته است. این پروژه ظرفیت اسکان حدود ۲,۰۰۰ تا ۳,۰۰۰ خانواده را دارد، این منطقه به دلیل نزدیکی به مرز پاکستان و کنترل قوی طالبان، یکی از مراکز اصلی شهرکسازی است. شهرک دامن برای اسکان مهاجران بازگشتی از پاکستان طراحی شده است، اما زیرساختها همچنان در مرحله برنامهریزی هستند.
وزارت شهرسازی و مسکن طالبان (۳ جون ۲۰۲۵)، اعلام کرد که کار ساخت یک شهرک جدید برای مهاجران بازگشته به افغانستان در شهر واشیر ولایت هلمند آغاز شده است.در این شهر، شهرک در مساحت ۵,۰۰۰ جریب افتتاح شده که شامل توزیع ۴,۲۰۰ قطعه زمین است. این شهرک برای اسکان حدود ۴,۰۰۰ خانواده در نظرگرفته شده است، شهرک واشیر بزرگترین پروژه برای مهاجران خارجی و داخلی است که این منطقه به دلیل زمینهای وسیع و دسترسی به منابع آب انتخاب شده است. در هلمند، برخی قطعه ها به خانوادهها واگذار شده، اما گزارشها حاکی از نبود آب آشامیدنی و برق در این مناطق است.
گزارشهای غیررسمی از برنامهریزی برای شهرکسازی در شهرهای مرزی ننگرهار، بهویژه برای مهاجران بازگشتی از پاکستان، وجود دارد، اما این پروژهها هنوز در مرحله اولیه هستند. تمرکز طالبان بر قندهار، هلمند و ننگرهار نشاندهنده اولویتدهی به مناطق پشتوننشین و پایگاه اجتماعی این گروه است. این رویکرد ممکن است به تبعیض علیه مناطق غیرپشتون مانند بامیان، پنجشیر و بدخشان منجر شود.
در هرات نیز طالبان برنامههایی برای احداث شهرک در شهرهای مرزی مانند غوریان و کهسان اعلام کردهاند، اما جزئیات مشخصی از تعداد زمین ها یا ظرفیت اسکان منتشر نشده است. تخمین زده میشود این پروژهها برای ۱,۰۰۰ تا ۲,۰۰۰ خانواده ظرفیت داشته باشند، درهرات، به دلیل بازگشت گسترده مهاجران از ایران، یکی از مناطق اولویتدار است. اما پروژهها در مرحله مطالعات اولیه یا تخصیص زمین هستند و عملا هیچ ساختوسازی آغاز نشده است.
پروژههای کوچکتر در مناطق شمالی، بهویژه مزارشریف و شبرغان، برای اسکان آوارگان داخلی و مهاجران بازگشتی از آسیای میانه در نظر گرفته شده است. این پروژهها احتمالاً کمتر از ۱,۰۰۰ خانواده را پوشش میدهند، پروژههای کوچکتر برای اسکان مهاجران داخلی و مهاجران بازگشتی از ازبکستان و تاجیکستان برنامهریزی شده است، این پروژهها به دلیل محدودیت منابع، پیشرفت محدودی داشتهاند. در کابل نیز برخی زمینها برای اسکان مهاجران داخلی تخصیص یافته، اما پروژههای شهرکسازی در این منطقه محدود و پراکنده هستند، مناطق هزارهنشین مانند بامیان تاکنون از این پروژهها بهرهمند نشدهاند.
پروژههای اعلامشده طالبان (مانند هلمند، قندهار و هرات) در مجموع ظرفیت اسکان حدود ۸,۰۰۰ تا ۱۰,۰۰۰ خانواده را دارند. این رقم کمتر از ۱٪ از نیاز واقعی به مسکن را پوشش میدهد که بسیاری از این شهرکها فاقد زیرساختهای اساسی مانند آب آشامیدنی، برق، سیستم فاضلاب، مدارس و بیمارستان ها هستندکه کارایی آنها را برای اسکان پایدار کاهش میدهد. حجم پروژههای شهرکسازی طالبان در مقایسه با مقیاس بحران مهاجرت و آوارگی، ناچیز است. این پروژهها بیشتر به عنوان اقدامات نمادین برای جلب توجه رسانهای و نمایش تلاش طالبان برای حل بحران تلقی میشوند. همچنین انتخاب مناطق مرزی مانند هرات و قندهار به دلیل بازگشت مهاجران از ایران و پاکستان منطقی است، اما نبود زیرساختهای حملونقل و خدمات در این مناطق، اسکان پایدار را دشوار میکند.
منابع بودجه: طالبان اطلاعات شفافی درباره منابع بودجه پروژههای شهرکسازی ارائه نکرده است، همچنین کمکهای مستقیم به شهرکسازی هم گزارش نشده است، زیرا بسیاری از کشورها به دلیل تحریمها و عدم بهرسمیت شناختن طالبان، از سرمایهگذاری مستقیم خودداری میکنند.
چه گروههایی بیشتر بهرهمندمی شوند:
اولویت با مهاجرانی است که از پاکستان و ایران اخراج شدهاند یا داوطلبانه بازگشتهاند و بیشتر شامل خانوادههای کمدرآمد و فاقد سرپناه است، همچنین افرادی که به دلیل جنگ، بلایای طبیعی یا فقر اقتصادی آواره شدهاند. طالبان اعلام کرده که سرمایهگذاران افغان بازگشته از خارج از معافیتهای مالیاتی و زمین رایگان بهرهمند خواهند شد، هرچند این گروه عمدتاً در پارکهای صنعتی هدفگذاری شدهاند. گزارشها حاکی از آن است که طالبان در توزیع زمین و منابع، اولویت را به اقوام پشتون، بهویژه اعضای وفادار به این گروه، میدهند. اقوام غیرپشتون مانند تاجیکها، ازبکها و هزارهها اغلب از دسترسی به این پروژهها محروم شدهاند یا نقش حاشیهای دارند. این تبعیض نظاممند ممکن است تنشهای قومی را تشدید کند.
نقاط قوت
1- پروژههای شهرکسازی، حتی در مقیاس محدود، نشاندهنده تلاش طالبان برای پاسخ به یکی از چالشهای اصلی کشور است.
2- وعدههای طالبان برای ارائه زمین به سرمایهگذاران بازگشتی میتواند به جذب سرمایههای کوچک کمک کند.
3- شهرکسازی در مناطق مرزی میتواند به توسعه اقتصادی این مناطق کمک کند، بهویژه اگر با پروژههای زیرساختی مانند خط لوله تاپی ترکیب شود.
نقاط ضعف و چالش ها
1- پروژهها تنها بخش ناچیزی از نیاز را پوشش میدهند.
2- فقدان آب، برق و خدمات بهداشتی، شهرکها را به مناطقی غیرقابل سکونت تبدیل کرده است.
3- توزیع غیرعادلانه زمینها و نبود نظارت، اعتماد عمومی را کاهش داده است.
4- محدودیتهای بودجهای و کاهش کمکهای خارجی، پایداری پروژهها را تهدید میکند.
5- زنان بدون سرپرست مرد، اغلب در دسترسی به زمینها با موانع مواجه هستند، زیرا سیاستهای طالبان مشارکت زنان در فرآیندهای تصمیمگیری را محدود کرده است.
6- سیکها، هندوها و سایر اقلیتها عملاً از این پروژهها کنار گذاشته شدهاند.
7- عدم وجود سیستم اطلاعرسانی عمومی باعث شده بسیاری از واجدان شرایط از فرصتهای موجود بیاطلاع بمانند.
بحران سرپناه
بر اساس گزارش اخیر دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل، تنها یک نفر از هر پنج نفر در افغانستان به سرپناه مناسب دسترسی دارد. این یعنی 10.7 میلیون نفر، از جمله زنان، کودکان و سالمندان، در شرایطی زندگی میکنند که حتی ابتداییترین نیازشان، یعنی سرپناه امن، برآورده نشده است. سیلابهای ویرانگر، زلزلهها، تغییرات اقلیمی و دههها جنگ، خانههای بسیاری را تخریب کرده و خانوادهها را آواره کرده است. اوچا اعلام کرده که برای رفع این بحران، 227 میلیون دلار بودجه نیاز است، اما تنها 14.6 میلیون دلار جمعآوری شده است. کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان نیز گزارش داده که 6.6 میلیون نفر به سرپناه فوری نیاز دارند.
انتقال پشتونها به شمال و واکنشهای رهبران جنبش ملی
حزب جنبش ملی به رهبری عبدالرشید دوستم به اقدام طالبان درمورد انتقال اعضای تیتیپی به شمال افغانستان با انتشار بیانیهای تاکید کرده است که در مورد این مسئله بیتفاوت نخواهد بود و برای جلوگیری از آن تلاش همهجانبه میکند. در این بیانیه آمده است: نمیگذاریم گورستان شهداء، اماکن مقدس و ارزشهای ملی افغانستان زیر پای تجاوزگران لگدمال شود. حزب جنبش، توافق طالبان با دولت پاکستان برای انتقال اعضای تحریک طالبان پاکستان به شمال افغانستان را تعهد ننگین دیگر برای اشغال افغانستان قلمدادکرده است. اعضای جنبش تاکیدکردند که برای دفاع از تمامیت ارضی افغانستان قاطعانه بهپا ایستاده است و تا مرحله توقف این معضل مردم افغانستان را تنها نمیگذارند. این در حالی است که اخیراً وزیر کشور پاکستان گفته که طالبان افغانستان برای انتقال اعضای تیتیپی به شمال افغانستان از اسلام آباد تقاضای کمک کردهاست. باتور دوستم از طالبان خواسته است که برای پایان دادن به «کشمکشها» پای میز مذاکره حاضر شوند.
همچنین گزارشهای گذشته نشان میدهند که طالبان برای اسکان پشتونهای پاکستانی، از جمله خانوادههای تحریک طالبان پاکستان، اقدام به شهرکسازی در مناطق مرکزی و شمالی افغانستان کردهاند. بر اساس اطلاعات روزنامه ۸صبح در۲۰۲۴، طالبان سه شهرک در ولایت غزنی برای اعضای تی تی پی ساختهاند. این اقدامات ظاهراً با توافق پاکستان برای انتقال اعضای این گروه از مناطق مرزی به ولایتهای دورتر انجام شده است. جبهه مقاومت ملی و برخی چهرههای سیاسی این اقدامات را تلاشی برای تغییر ترکیب جمعیتی و پشتونسازی شمال دانستهاند. منابع محلی نیز از توزیع زمین در بدخشان برای اسکان خانوادههای پشتون خبر دادهاند، که نگرانیهایی درباره تنشهای قومی ایجاد کرده است.
نتیجهگیری
پروژههای شهرکسازی طالبان برای مهاجران بازگشتکننده و آوارگان داخلی، در تئوری گامی در جهت حل یکی از بزرگترین چالشهای افغانستان است. با این حال، مقیاس محدود، نبود زیرساختها، تبعیض قومی و مشکلات بودجهای، کارایی این پروژهها را به شدت کاهش داده است. طالبان برای تبدیل این پروژهها به راهحلی پایدار، نیاز به اصلاحات اساسی در مدیریت، شفافیت و همکاری بینالمللی دارد. در غیر این صورت، این شهرکها به نمادی از وعدههای تحققنیافته تبدیل خواهند شد، در حالی که میلیونها افغان همچنان در جستجوی سرپناه و آیندهای بهتر هستند.