به گزارش ایراف، این مقاله، به نقل از نشریه دیپلمات و بر اساس پژوهشی مشترک با «مرکز ارتباطات برای تغییر اجتماعی» در دانشگاه لایپزیگ آلمان، شبکه گسترده لابیگران طالبان را بررسی میکند. این شبکه در خلأ موجود شکل گرفته و تلاش دارد صدای طالبان را بهجای دیگر صداهای افغان به گوش جهانیان برساند.
لابیگری در جهان امروز مفاهیم گوناگونی دارد، از جمله «نمایندگی منافع» یا «پیشبرد اهداف» که میتواند توسط شرکتها، انجمنهای حرفهای، اتحادیههای کارگری، چهرههای عمومی یا گروههای ذینفع گوناگون انجام شود. لابیگری میتواند شامل فشار سیاسی، مداخله غیرمستقیم، تأثیرگذاری بر تصمیمگیری و پشتیبانی یا مخالفت با منافع گروهی خاص باشد.
در عصر دیجیتال، لابیگری به صورت پیامرسانی سریع و گسترده نیز انجام میشود که در عرض چند ثانیه به میلیونها نفر میرسد. افراد وابسته به طالبان نیز از همین ابزار استفاده میکنند، در حالی که خود را به عنوان روزنامهنگار، تحلیلگر یا مدافع حقوق بشر معرفی میکنند. این چهرهها که بسیاریشان افراد مشهور در فضای مجازیاند، از پلتفرمهایی مانند ایکس، فیسبوک، تلگرام و دیگر شبکهها برای پیشبرد منافع طالبان، شکلدهی به افکار عمومی، دفاع از سیاستهای طالبان و حفظ ارتباط میان کابل و جهان استفاده میکنند، حتی با وجودیکه هیچ کشوری این رژیم را به رسمیت نشناخته است.
این افراد سه کارکرد اصلی و درهم تنیده دارند:
نخست: پیوند سیاسی طالبان با جهان
این افراد بر لزوم «تعامل سیاسی» با طالبان در سطوح مختلف – از دولتها گرفته تا سازمانها، گروهها و حتی افراد – تأکید دارند. آنان به طور علنی از طالبان حمایت میکنند و مکررا این گروه را به عنوان حکومت قانونی افغانستان معرفی کرده و خواهان به رسمیت شناسی بینالمللی طالبان میشوند. آنان به نمایش جلسات طالبان با رهبران خارجی میپردازند، سفرها و دعوت نامهها را برجسته میسازند و دیدارهای رسمی را، حتی اگر عادی باشند، به عنوان نشانههایی از پذیرش قریب الوقوع جهانی تبلیغ میکنند. در این میان، از عناوینی چون «امیرالمؤمنین»، «وزیر دفاع» یا «وزیر داخله» برای رهبران طالبان استفاده میشود.
این افراد همچنین روایات کلان طالبان را بازتاب میدهند: از «پایان جهاد» گرفته تا «شکست آمریکاییها» و «فصل نوین کشور». این فعالیتها دوسویه است، گاهی طالبان نیز از این افراد قدردانی میکنند. برای مثال، ژنرال مبین، از چهرههای رسانهای طالبان، تصویری از یکی از این لابیگران را در حساب کاربری ایکس خود منتشر کرده و از حضور او در کابل استقبال کرده است.
دوم: سفیدنمایی سازمان یافته
لابیگران طالبان در گام بعدی به سفیدنمایی گسترده میپردازند. آنها با انتشار گزینشی پروژههای عمرانی، امنیت نسبی و ادعاهای مربوط به کاهش فساد یا رشد فعالیتهای فرهنگی، تصویری گل و بلبل از افغانستان ارائه میدهند. آنان طالبان را گروهی تغییر یافته و میانهروتر نسبت به دوره ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ معرفی میکنند. تصاویری از بازسازی جادهها و نوسازی مدارس آرام دست به دست میشود. در مقابل، واقعیتهایی همچون آپارتاید جنسیتی، نقض حقوق بشر، بازرسیهای خانه به خانه، بازداشتهای خودسرانه، سرکوب رسانهها، شلاق زدن در ملا عام، ممنوعیت آموزش دختران و حذف حقوق زنان کاملا نادیده گرفته یا کم اهمیت جلوه داده میشوند.
در نتیجه، برخی مخاطبان بینالمللی به این برداشت میرسند که افغانستان اکنون کشوری باثبات است و اگر هم مشکلی وجود دارد، ناشی از تحریمها و به رسمیت شناخته نشدن است، نه از عملکرد خود طالبان.
سوم: حمله به منتقدان و نمایندگی رسمی طالبان
در مرحله بعد، این لابیگران خود را مشاوران دلسوز طالبان نشان میدهند. آنان به طالبان پیشنهاداتی مانند بازگشایی مدارس دخترانه، بهبود خدمات عمومی و نحوه رفتار جنگجویان با مردم ارائه میدهند. اما بلافاصله به حمله علیه مخالفان طالبان میپردازند. مخالفان نظامی، منتقدان سیاسی و زنان معترض به طور سیستماتیک تخریب میشوند. آنها با توهین، دروغ پراکنی و اتهامات بیاساس، مخالفان را جاسوس، خرابکار یا دشمن صلح معرفی میکنند.
این رویکرد، فضای گفتگو را میبندد و طالبان را تنها مرجع مشروع معرفی میکند. با این شیوه، این افراد فضا را به گونهای شکل میدهند که گویی جنگ پایان یافته و هرگونه مخالفت مسلحانه یا مدنی، بیمعنا و غیرقانونی است.
ساختار غیرمتمرکز، تأثیر گسترده
همه این فعالیتها در چارچوبی نیمهساخت یافته و عمدتا غیرمتمرکز و آنلاین انجام میشود. اینفلوئنسرها محتوای یکدیگر را تقویت میکنند، دیپلماتها را تگ میکنند، در فضای صوتی ایکس حضور مییابند و ترافیک را به سوی رسانه های حامی طالبان هدایت می کنند. در ازای آن، به مصاحبههای انحصاری، دسترسی ویژه در کابل و حتی قراردادهای مشورتی با نهادهای بینالمللی دست مییابند، نهادهایی که برای دریافت اطلاعات میدانی، به این واسطهها وابستهاند.
برای طالبان، سودش بسیار بزرگتر است: بدون پرداخت هزینه به شرکتهای لابیگری رسمی، شبکهای پراکنده از چهرهها در اختیار دارند که به زبانهای مختلف سخن میگویند، در محافل سیاستگذاری غربی اعتبار دارند و میتوانند سخنان طالبان را با زبان حقوق بشر، توسعه و مسائل انسانی بازگو کنند.
اما هزینه این روند را مردم افغانستان میپردازند – مردمی که تجربیات واقعیشان با این روایتها همخوانی ندارد. هر بار که سرکوبها «حادثه ای استثنایی» یا «اشتباهاتیگذرا» جلوه داده میشود، صدای قربانیان نادیده گرفته میشود. هر بار که تمام مشکلات به تحریمها نسبت داده میشود، توجه از سیاستهای تبعیضآمیز و ناکارآمدی اقتصادی طالبان منحرف میگردد.
راه برونرفت: افشا و برجستهسازی صداهای واقعی
شناسایی این تکنیکهای لابیگری، نامگذاری دقیق آنها و تقویت صداهای واقعی مردم افغانستان – به ویژه زنان و مدافعان راستین حقوق بشر – گامی اساسی برای بازگرداندن کرامت انسانی به کانون گفتگوهای جهانی درباره افغانستان است. تا زمانیکه طالبان پاسخگو نباشند، جامعه جهانی باید در برابر هرگونه درخواست برای به رسمیت شناختن بیقید و شرط با احتیاط برخورد کند.