به گزارش ایراف، به نقل از نشریه اوراسیا ریویو، تحولات اخیر در آسیای جنوبی توجه بیشتری را به چگونگی تأثیر اقدامات متقابل پاکستان و افغانستان بر یکدیگر جلب کرده است. گزارشهای منتشرشده از پکن نشان میدهد که هر دو کشور خواهان تقویت روابط دوجانبه هستند، امری که نویدبخش مسیری روشنتر به سوی صلح در منطقه است.
نشستی که اخیرا در پکن برگزار شد، بار دیگر پیوندهای عمیق مذهبی، فرهنگی و جغرافیایی میان پاکستان و افغانستان را برجسته کرد و بر ضرورت طبیعی همکاری میان این دو کشور تأکید داشت.
با گذشت سالها، مسائل متعددی چون نگرانیهای امنیتی، بیثباتی سیاسی و انزوای اقتصادی، روابط میان پاکستان و افغانستان را تیره کردهاند. با این حال، به باور نویسنده این مطلب؛ پاکستان همچنان دست دوستی به سوی افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان دراز کرده و درک میکند که پیشرفت افغانستان مستقیما با پیشرفت خودش پیوند دارد. این نگرش بازتابی از درک پاکستان از نقش حیاتیاش در کمک به برقراری صلح و انسجام در منطقه است.
ثبات و ادغام موفق افغانستان برای پاکستان اهمیت استراتژیک دارد. جمعیتهای این دو کشور با یکدیگر پیوندهای قومی دارند و اقتصادهایشان به هم گره خوردهاند. افغانستان میتواند از موقعیت جغرافیایی پاکستان برای اتصال به بازارهای جهانی بهرهبرداری کند، امری که مسیر تجارت را هموار و رشد اقتصادی را تسهیل میکند. به گفته منبع، در مقابل، روابط ناپایدار با پاکستان میتواند افغانستان را از مسیرهای اصلی تجارت دور و وابسته به گزینههای پرهزینه و ناکارآمد سازد.
نقش چین در این معادله، چه از منظر نمادین و چه از نظر دیپلماتیک، به وضوح اهمیت منطقهای این تعاملات را برجسته کرده است.
به باور نویسنده، مشارکت فعال چین موجب نزدیکی بیشتر پاکستان و افغانستان شده و در حال حاضر، رهبران طالبان دریافتهاند که هیچ کشوری نمیتواند جایگزین نقش حمایتی چین شود. این مسئله روشن میسازد که حمایت پایدار از سوی کشورهایی که با افغانستان پیوندهای ریشهدار دارند، مؤثرتر از حمایتهای سطحی و دور از واقعیت از سوی کشورهایی است که ارتباطی اندک با آینده افغانستان دارند.
در این چارچوب، نقش پاکستان در تشویق افغانستان به همکاری منطقهای برجستهتر شده است. تصمیم به برگزاری نشستی در کابل نشان میدهد که حکومت طالبان دریافته است که انزوا و عدم تعامل، بذر بحران را میکارد، در حالی که گفتگو و همکاری، مسیر صلح و توسعه را هموار میسازد. طالبان در عمل نشان میدهد که به تعامل با دیگران برای تأمین ثبات و امنیت بلندمدت کشور متعهد است.
برپایه گزارش اوراسیا ریویو، روابط اقتصادی نزدیکتر میان پاکستان و طالبان عاملی کلیدی در حفظ انسجام منطقهای به شمار میرود. اقتصاد قدرتمند برای افغانستان در گرو تجارت و همکاری است، نه تداوم خصومت بر سر مسائل مرزی. مسیرهای تجاری پاکستان کوتاهترین و مقرون به صرفهترین راه برای انتقال کالاهای افغانستان به خارج از کشور هستند. اتصال زیرساختی به نوبه خود، اقتصادها را به هم پیوند میدهد و زمینهساز نزدیکی فرهنگی و اجتماعی ملتها میشود.
با این همه، موانع همچنان پابرجا هستند. روابط طالبان با همسایگانش، از جمله پاکستان، به دلیل حضور گروههایی مانند تحریک طالبان پاکستان همچنان تنش زا است. گفتگو و همکاری در حوزه امنیتی ضرورتی انکارناپذیر برای تقویت اعتماد و تحکیم روابط دوجانبه به شمار میرود.
نویسنده مدعیشده، رسیدگی مؤثر به این چالشها میتواند به حکومت طالبان در کسب مشروعیت سیاسی و بازنگری در فهرستهای تروریستی از سوی ایالات متحده و دیگر کشورها کمک کند.
استراتژی منطقه محور چین در چنین وضعیتی نقشی تعیین کننده دارد. تلاشهای پکن برای منزوی کردن عوامل برهم زننده و حمایت از رویکردهای مبتنی بر همکاری، سبب شده است که گفتگوی منطقهای جذابتر از تخاصم جلوه کند. این چارچوب زمینهای فراهم میسازد که در آن، پاکستان و افغانستان بتوانند در حوزههای دارای منافع مشترک، به همکاری مؤثر بپردازند.
از منظر پاکستان، این تحولات نشان میدهد که این کشور چگونه به حفظ ثبات منطقهای کمک میکند. پاکستان با قرار گرفتن در گذرگاه آسیای جنوبی و مرکزی، نقشی محوری در شکلگیری طرحهای اقتصادی و ترانزیتی ایفا میکند که آینده منطقه را دگرگون خواهد کرد.
به نقل از منبع، ایالات متحده نیز در چارچوب تعامل با طالبان، تلاش دارد با کشورهای منطقه، به ویژه پاکستان، شراکتهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی شکل دهد.
در عین حال، نویسنده اذعان میکند که پاکستان تحولات میدانی را در تحلیلهای خود دخیل میکند. این کشور میپذیرد که حل و فصل مسائل امنیتی تنها از راه گفتگوهای سیاسی و در نظر گرفتن دغدغههای متقابل ممکن است. تأکید مداوم طالبان بر تعامل به جای انزوا، در راستای دیپلماسی عملگرا و زدودن بیاعتمادیهای تاریخی ارزیابی میشود.
فراتر از منافع دوجانبه، روابط قویتر میان پاکستان و طالبان افغان مزایای گستردهتری نیز به همراه دارد. ثبات افغانستان میتواند کانونهای بحران را کاهش دهد، فرصتهای تجاری جدید خلق کند و امنیت دو کشور را تقویت نماید. همچنین، این امر زمینه را برای پیوند عمیقتر افغانستان با اقتصادهای منطقه فراهم میسازد، رویکردی که به سود کل آسیای جنوبی و مناطق همجوار است.
از سوی دیگر، به باور نگارنده، کشورهای همسایه پاکستان نیز این کشور را به عنوان شریک اصلی و حامی طرحهای صلح آمیز منطقهای به رسمیت میشناسند. همکاری میان چین و کشورهای اطراف، نشان از تمایل جمعی برای حل اختلافات از مسیر گفتگو و تفاهم دارد. پاکستان با پذیرش نقش میانجیگرانه و تمایل به شنیدن دغدغهها، خود را در قلب تحولات منطقهای تثبیت کرده است.
در مجموع، روابط پاکستان و طالبان در مسیری مثبت حرکت میکند، مسیری که تا حد زیادی مرهون نقشآفرینی فعال پاکستان در تسهیل گفتوگوها، تقویت همکاریها و تحکیم پیوندهای مشترک است. نزدیکی فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی این دو کشور، این همکاری را به امری طبیعی و ضروری تبدیل کرده است.
در دنیای امروز که کشورها از نظر اقتصادی و امنیتی به یکدیگر وابستهاند، شراکت استراتژیک میان اسلام آباد و کابل بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر می رسد.
دیپلماسی فعال، آمادگی برای پرداختن به مسائل دشوار، و تمایل به همکاری منطقهای، پاکستان را به بازیگری تعیینکننده در ایجاد ثبات و شکوفایی در آسیای جنوبی بدل کرده است. با توجه به تأثیر مثبت چین بر تعاملات منطقهای، امید به ساختن صلح پایدار و رفاه روزافزون، بیش از پیش تقویت شده است. در آینده، زمانی که افغانستان چالشهای سیاسی و اقتصادی خود را با حمایت پاکستان و مشارکت دیگر بازیگران منطقه پشت سر گذارد، ثبات منطقهای نیز تضمین بیشتری خواهد یافت.