نام‌های بی‌نشان؛ جدال تاجیک‌ها و هزاره‌ها بر سر چیست؟

در ماه‌ها و هفته‌های اخیر، فضای مجازی کاربران افغانستانی به صحنه‌ای پرتنش از منازعات فکری، زبانی و هویتی میان شماری از فعالان فرهنگی و مدنی اقوام هزاره و تاجیک تبدیل شده است. جرقه‌ تازه‌ترین موج این اختلافات، برگزاری یک برنامه زنده (اسپس) از سوی خبرگزاری «روایت» در تاریخ اول ثور/اردیبهشت بود که با عنوان «هزاره‌های اهل سنت؛ واقعیت یا برساخت سیاسی؟» به انکار موجودیت تاریخی و اجتماعی هزاره‌های سنی‌مذهب پرداخت. این گروه عمدتاً در ولایت‌های شمالی و شمال‌شرقی کشور سکونت دارند و سال‌هاست بخشی از بافت قومی هزاره در افغانستان را شکل داده‌اند.

برنامه مذکور که با اهدافی آشکارا سیاسی طراحی شده بود، با ترکیب یک‌طرفه‌ای از سخنرانان گزینش‌شده، کوشید تا وجود هزاره‌های سنی در دره‌ هزاره‌ پنجشیر و دیگر مناطق شمال کشور را نادیده بگیرد. در پاسخ به این اقدام، نشست مجازی دیگری به تاریخ 3 جوزا/ خردا از سوی صفحه‌ی «گفتمان غیرمتمرکزسازی ساختار قدرت سیاسی افغانستان» برگزار شد. این برنامه، که به مناسبت روز فرهنگی هزاره‌ها طراحی شده بود، تلاش داشت روایت‌های حذف‌گرایانه‌ پیشین را به چالش بکشد و با تکیه بر شواهد تاریخی و جامعه‌شناختی، بر واقعیت هویت هزاره‌های اهل سنت تأکید کند.

همچنین نشست دیگری با عنوان «پنجشیر یا دره‌ هزاره؟ از واقعیت تاریخی تا برساخت سیاسی» در شبکه‌ی اجتماعی ایکس برگزار شد که با واکنش‌های مثبت و منفی فراوانی روبرو شد. هرچند فضای واکنش‌ها عموماً همراه با خشونت زبانی، اتهام‌زنی و پیش‌فرض‌های نادرست بود، اما خوشبختانه محتوای این نشست با حضور مهمانان متخصص، توانست بسیاری از ادعاهای انکارگرایانه را به چالش بکشد.

با این حال، این موج منازعه محدود نماند. اسپس‌ها و گفت‌وگوهای دیگری از سوی هر دو جناح ادامه یافت و موضوع هویت هزاره‌های سنی و حضور آنان در مناطقی چون پنجشیر، حساس‌تر و پیچیده‌تر شد. در همین میان، برخی افراد که خود را روزنامه‌نگار یا تحلیل‌گر معرفی می‌کنند – نظیر رزاق مامون و انیسه شهید – نیز به این موضوع دامن زدند. آنان با انتشار مصاحبه‌هایی در کانال‌های یوتیوب خود، به تحلیل‌هایی سطحی و مغرضانه درباره‌ی رهبری سیاسی هزاره‌ها در دهه هفتاد پرداختند؛ بدون آن‌که از کفایت علمی یا تحلیل‌ اجتماعی لازم برخوردار باشند.

این افراد با جهت‌گیری آشکار سیاسی و غیراخلاقی، به‌جای بررسی واقع‌بینانه‌ وقایع، سعی در وارونه‌سازی واقعیت‌ها داشته و مسئولیت بحران‌های دوران حکومت استاد ربانی در دهه هفتاد(1371-1374) را به دوش حزب وحدت اسلامی و شخص شهید استاد عبدالعلی مزاری انداختند. این در حالی‌ست که شواهد تاریخی، گزارش‌های نهادهای بین‌المللی و تحقیقات مستقل، نشان می‌دهند که بخش عمده‌ای از درگیری‌های آن دوره توسط نیروهای دولت ربانی و با فرماندهی احمدشاه مسعود بر مردم هزاره تحمیل شده و همراه با جنایات گسترده‌ای بوده است.

در چنین فضایی، حضور یوتیوبرها و خبرنگاران غیرحرفه‌ای، و نیز تولید محتوای عاری از تحلیل علمی و اخلاق رسانه‌ای، باعث شده تا بحث درباره‌ی هویت، تاریخ و فرهنگ اقوام افغانستان از مسیر عقلانی و آکادمیک خارج شده و به نزاع‌های بی‌حاصل و تحریک‌آمیز بدل شود؛ نزاع‌هایی که نه به روشنگری عمومی منجر می‌شوند، نه به همگرایی اجتماعی کمک می‌کنند.

پیشنهاد:  روسیه: حذف نام طالبان از فهرست ممنوعه به توسعه روابط کمک می کند

بدیهی‌است که بررسی موضوعات هویتی، فرهنگی و تاریخی نیازمند بستری علمی و اخلاق‌مدار است. این‌گونه مباحث باید در چارچوب نوشتارهای پژوهشی، مقالات معتبر، و نشست‌های علمی و میان‌فرهنگی صورت گیرد؛ نه در قالب برنامه‌های هیجانی فضای مجازی. تنها از مسیر گفتمان علمی، مبتنی بر مدارای فرهنگی و پذیرش واقعیت‌ها، می‌توان به بازشناسی صحیح تاریخ و جامعه افغانستان دست یافت.

اما پرسش اساسی اینجاست: چرا این منازعات در چنین شرایط حساسی سربرمی‌آورند؟ چرا اقوامی که خود در معرض حذف، تبعیض ساختاری و جابجایی‌های جمعیتی قرار دارند – چون هزاره‌ها، ازبک‌ها و تاجیک‌ها – به‌جای همبستگی و تلاش مشترک برای بقا، درگیر جدل‌های هویتی درونی می‌شوند؟ این منازعات از کجا آب می‌خورند و چه نیروهایی در پشت پرده آن‌ها را هدایت می‌کنند؟ و از همه مهم‌تر، آیا می توان این پدیده را با دید علمی تحلیل کرد؟

پاسخ به این پرسش‌ها نه تنها به فهم بهتر بحران فعلی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند راهی برای عبور از وضعیت موجود و رسیدن به ساختار سیاسی عادلانه‌تر و انسانی‌تر در افغانستان فراهم آورد.

رسانه‌ها و فضای مجازی در تشدید منازعات هویتی

رسانه‌ها و فضای مجازی در افغانستان، به‌ویژه در سال‌های اخیر، به‌جای ایفای نقش در جهت آگاهی‌بخشی و تقویت همبستگی ملی، در موارد متعددی به ابزار بازتولید و تشدید منازعات قومی و هویتی تبدیل شده‌اند. شبکه‌های اجتماعی، یوتیوب، پلتفرم‌های گفتگو مانند «ایکس» و برخی رسانه‌های وابسته به جریانات سیاسی، عملاً به میدان رقابت برای تحریف یا انکار هویت برخی اقوام و اقلیت‌ها بدل شده‌اند.

نمونه بارز آن، برگزاری برنامه‌ای تحت عنوان «هزاره‌های اهل سنت؛ واقعیت یا برساخت سیاسی» توسط خبرگزاری «روایت» است که با موضع‌گیری آشکارا جهت‌دار، وجود و هویت تاریخی هزاره‌های اهل سنت را زیر سؤال برد. این نوع برنامه‌ها که اغلب با ترکیب سخنرانان گزینش‌شده و با هدف حذف یک روایت فرهنگی یا تاریخی اجرا می‌شوند، نه‌تنها هیچ سهمی در تقویت وحدت اجتماعی ندارند، بلکه شکاف‌های قومی، سوءظن‌ها و روایت‌های خصمانه را عمیق‌تر می‌سازند.

این پدیده را باید در چارچوب کلی‌تر رابطه میان «هویت قومی» و «ساختار قدرت» در افغانستان تحلیل کرد. هویت قومی در این کشور، برخلاف بسیاری از جوامع، نه تنها بر پایه اشتراکات فرهنگی و تاریخی، بلکه به‌شدت بر اساس مناسبات قدرت تعریف می‌شود. در این ساختار، گروه‌هایی که سهم بیشتری از قدرت دارند، روایت‌های هویتی خود را غالب می‌کنند و در مقابل، اقوام و گروه‌های حاشیه‌نشین یا کمتر دیده‌شده – نظیر قوم هزاره (هزاره های شیعه، هزاره‌های اهل سنت و هزاره های اسماعیله) – با انکار، حاشیه‌سازی یا حذف رسانه‌ای مواجه می‌شوند.

برخی نخبگان سیاسی، به‌ویژه در میان جریان‌های قوم‌محور، تلاش دارند تا با القای این‌که هویت برخی اقوام «برساخته‌ی سیاسی» است، جایگاه آن‌ها را در حافظه جمعی و ساختار رسمی کشور تضعیف کنند. این رفتار نه‌تنها فاقد پشتوانه علمی و تاریخی است، بلکه از منظر جامعه‌شناختی، موجب بروز نوعی مقاومت هویتی می‌شود که شکاف‌های اجتماعی را ماندگارتر و عمیق‌تر می‌سازد.

پیشنهاد:  هلال احمر افغانستان: همکاری‌های جهانی برای کمک به مردم افغانستان ضروری است

در واقع، رسانه‌ها به جای آن‌که بستر تعامل، گفت‌وگو و بازسازی روایت‌های مشترک باشند، در عمل به میدان حذف، رقابت و مشروعیت‌زدایی از «دیگری» تبدیل شده‌اند. این امر، خطری جدی برای همبستگی ملی است و می‌تواند زمینه‌ساز خشونت‌های نمادین، حذف از حافظه عمومی و حتی منازعات سیاسی – اجتماعی در سطح کلان گردد.

تحلیل جامعه‌شناختی منازعات هویتی

از منظر جامعه‌شناسی معاصر، هویت قومی نه امری ایستا و ذات‌گرایانه، بلکه مفهومی سیال، چندلایه و وابسته به زمینه‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی است. عوامل مؤثر بر شکل‌گیری هویت قومی شامل مذهب، زبان، جغرافیا، نهادهای اجتماعی، حافظه تاریخی و همچنین جایگاه آن گروه در ساختار قدرت هستند. در افغانستان، ساختار قومی-سیاسی به‌گونه‌ای شکل گرفته است که برخی هویت‌ها برجسته و رسمی شده‌اند، در حالی‌که دیگر گروه‌های قومی به حاشیه رانده شده یا مورد انکار قرار گرفته‌اند.

در این میان، هویت قومی هزاره‌ها، هرچند معمولاً با مذهب شیعه و مناطق مرکزی افغانستان – موسوم به «هزارستان» – شناخته می‌شود، اما بخش مهمی از این قوم تحت عنوان «هزاره‌های اهل سنت» نیز در ولایت‌هایی چون پنجشیر، بدخشان، تخار، بغلان، فاریاب، بادغیس و بلخ زندگی می‌کنند. انکار حضور این گروه، به‌ویژه در برخی ولایت‌ها مانند پنجشیر از سوی نخبگان یا سیاست‌مداران تاجیک، نه‌تنها کمکی به حل چالش قومیت نمی‌کند، بلکه موجب بازتولید واکنش‌های سیاسی و فرهنگی از سوی این گروه می‌شود.

بر اساس نظریات پییر بوردیو، تبعیض ساختاری و نابرابری‌های مادی و نمادین منجر به بازتولید نابرابری اجتماعی می‌شود. در این فرآیند، گروه‌های حاشیه‌نشین برای حفظ کرامت جمعی و مقابله با سلطه، به بازسازی و تقویت هویت قومی خود متوسل می‌شوند. این همان «مقاومت نمادین» است که می‌تواند همبستگی درون‌گروهی را تقویت کند، اما در فقدان فضای گفت‌وگو و رسمیت یافتن، ممکن است به انزوا یا حتی رادیکالیسم منجر شود.

هزاره‌های اهل سنت در این زمینه با چالشی مضاعف روبرو هستند؛ از یک‌سو در ساختار رسمی قدرت جایگاهی ندارند، و از سوی دیگر، از سوی نخبگان تاجیک – که در برخی ولایت‌ها با آن‌ها هم‌زیستی دارند – انکار می‌شوند. در عین حال، در درون جامعه‌ هزاره نیز کمتر مورد شناسایی و حمایت قرار گرفته‌اند. این وضعیت، نه‌تنها مانع از مشارکت عادلانه آن‌ها در فرآیندهای سیاسی و فرهنگی می‌شود، بلکه خطر تعمیق شکاف‌های اجتماعی و تضعیف همبستگی ملی را نیز افزایش می‌دهد.

جمع بندی و پیشنهادات

تجربه‌ نشست‌های اخیر پیرامون هویت هزاره‌های اهل سنت و سایر منازعات قومی، به‌روشنی نشان می‌دهد که افغانستان بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازاندیشی در مفاهیمی چون وحدت ملی، عدالت اجتماعی و همبستگی اقوام است. منازعات هویتیِ کنونی، برخاسته از تاریخی نابرابر، سیاست‌های حذف‌گرایانه و ساختارهایی هستند که از همزیستی مدنی فاصله گرفته‌اند. این روند، به‌ویژه در بستر رسانه‌های غیرحرفه‌ای و فضای مجازی، به ابزاری برای تشدید تنش و تخریب روابط اجتماعی تبدیل شده است.

پیشنهاد:  طالبان: تیم‌های «تثبیت هویت» مهاجران به زودی به ایران اعزام می‌شوند

در این چارچوب، به رسمیت شناختن تنوع درون‌قومی و عبور از روایت‌های تک‌صدایی، ضرورتی اجتماعی و سیاسی به‌شمار می‌رود. این ضرورت باید در سطوح مختلف از جمله رسانه، آموزش، قانون‌گذاری و سیاست‌گذاری پیگیری شود تا زمینه‌ی تحقق عدالت هویتی و وحدت ملی پایدار در افغانستان فراهم گردد.

برای عبور از وضعیت فعلی، لازم است رسانه‌ها و فعالان فضای مجازی به‌جای تمرکز بر برجسته‌سازی تفاوت‌ها و تضادها، به تولید و بازنشر محتواهای تحلیلی، علمی و مبتنی بر احترام متقابل بپردازند. همچنین، باید زمینه‌هایی فراهم شود تا گروه های قومی مانند هزاره‌های اهل سنت، فرصت‌های برابر برای بازنمایی هویت خود در رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی پیدا کنند. تنها از این مسیر است که می‌توان رسانه را به نیرویی در خدمت گفت‌وگو، همزیستی و بازسازی اعتماد اجتماعی تبدیل کرد.

در چنین شرایطی، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، پرهیز از تکرار روایت‌های انکار و حذف و در عوض، شکل‌دهی به گفت‌وگوهایی اصیل، مسئولانه و علمی درباره‌ تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی کشور است. عبور از وضعیت پرتنش کنونی نیازمند اتخاذ راهکارهایی عملی، عادلانه و میان‌رشته‌ای است؛ راهکارهایی که بتوانند به کاهش تعارضات، ارتقای درک متقابل و تضمین حقوق برابر برای همه اقوام و گروه‌های اجتماعی کمک کنند.

برای مدیریت مؤثر منازعات هویتی در افغانستان و دستیابی به وحدت ملی پایدار، ضروری است مجموعه‌ای از راهکارهای منسجم و عملیاتی به اجرا درآید:

نخست، باید تنوع قومی، مذهبی و زبانی را نه به‌عنوان تهدید، بلکه به‌عنوان یک سرمایه اجتماعی پذیرفت و بر اساس آن، ساختاری شهروند‌محور و غیرقوم‌گرایانه شکل داد. دوم، بازشناسی حقوق سیاسی گروه های قومی مختلف – به‌ویژه هزاره‌های اهل سنت – در قانون اساسی و ساختار سیاسی آینده، گامی اساسی در تضمین مشارکت عادلانه و رفع تبعیض‌های تاریخی است. سوم، باید با استفاده از ظرفیت‌های علمی، مدنی و رسانه‌ای، بستر گفت‌وگو و تعامل بیناقومی فراهم شود تا روایت‌های متضاد تاریخی به درک مشترک و گفت‌وگوی سازنده منتهی گردد. چهارم، مقابله جدی با محتوای تبعیض‌آمیز و احساسات‌گرایی قومی، به‌ویژه در فضای مجازی و توسط افراد یا جریان‌های سیاسی وابسته، باید به یک اولویت فرهنگی و حقوقی تبدیل شود. و سرانجام، استفاده ابزاری و سیاسی از روایت‌های هویتی باید متوقف گردد؛ حمایت رسانه‌ای و مالی از پروژه‌هایی که با هدف تحریف تاریخ یا انکار حضور گروه‌های قومی صورت می‌گیرد، باید با واکنش مسئولانه نخبگان، روشنفکران و جامعه مدنی مواجه شود تا از تبدیل هویت به میدان نزاع سیاسی جلوگیری گردد.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=65508
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x