اختلافات قومی، اجرای قانون یا رقابت بر تصاحب ثروت: در بدخشان چه می‌گذرد؟

بدخشان را شاید بتوان تنها ولایتی دانست که هم‌زمان با بازگشت طالبان، به دلیل اعتراضات علنی علیه مقامات این گروه، به کانون منازعه و آتش زیر خاکستر علیه طالبان تبدیل شده است. این مسئله را می‌توان در اعتراضات گاه و بی‌گاه این ولایت مشاهده کرد، چنان که اکنون نیز بدخشان دوباره به محل مناقشه میان مردم محلی و طالبان پشتون‌تبار تبدیل شده است.

بر اساس گزارش رسانه‌های مختلف، اختلافات شدیدی میان طالبان بومی و والی این گروه در بدخشان بالا گرفته است. گفته می‌شود صلاح‌الدین سالار، معاون اطلاعات وزارت دفاع طالبان، به زادگاهش در بدخشان رفته تا جلسات مشورتی را علیه ایوب خالد، والی فعلی که اهل جنوب افغانستان است، برگزار کند. او در یک پیام صوتی از فرماندهان پلیس شهرستان‌ها، ولسوالان و رؤسای ادارات محلی طالبان خواسته تا در جلسه‌ای برای بررسی «مشکلات مردم بدخشان» شرکت کنند. او در این پیام تأکید می‌کند که هیچ‌کس حق ندارد مانع برگزاری این جلسه شود.

او همچنین به طور غیرمستقیم والی طالبان را به تجارت و پیگیری منافع شخصی متهم می‌کند. همزمان با اوج گرفتن این اختلافات، عبدالرحمان، فرمانده واحد امنیتی طالبان در بدخشان، نیز در یک پیام صوتی جداگانه از وضعیت موجود به‌شدت شکایت کرده و در اظهارنظری تند گفته است که ولایت ملک شخصی نیست، بلکه متعلق به مردم است. آتش این اختلافات در حالی دوباره شعله‌ور شده است که بیش از هزار نفر از طالبان بدخشان در شهرستان بهارک جمع شده و به طور صریح هشدار داده‌اند که طالبان پشتون‌تبار، از جمله والی طالبان و فرمانده فرقه، باید تا روز جمعه این ولایت را ترک کنند.

پیشنهاد:  هشدار طالبان: در دانشگاه ها و مدارس افکار منفی ترویج نکنید

از سوی دیگر، منابع گزارش داده‌اند که در پی تیراندازی طالبان به مردم در روستای فرغامنج شهرستان جرم بدخشان، دست‌کم یک نفر کشته و چندین نفر زخمی شده‌اند. این درگیری به دلیل اختلاف نیروهای طالبان با ساکنان محلی بر سر تخریب مزارع خشخاش رخ داده است. نکته دیگری که به گفته منابع آگاه باعث برانگیخته شدن خشم مردم و طالبان بدخشان در برابر طالبان جنوبی شده، غارت منابع طبیعی این ولایت توسط شرکت‌های وابسته به رهبران و مقامات طالبان جنوبی است. این اختلافات نشان می‌دهد که تحولات بدخشان اکنون ماهیتی چندبعدی با بازیگران مختلف و اختلاف نظر شدید بر سر قدرت و ثروت به خود گرفته است.

ایده تولد طالبان تاجیک برای گسترش نفوذ

با قدرت‌گرفتن دوباره طالبان در سال ۲۰۰۴، این گروه یک اصل اساسی را برای تقویت نفوذ و گسترش دامنه جنگ به نفع خود ترسیم کردند: ارائه چهره‌ای فراگیر از جنبش طالبان از طریق جذب افرادی از سایر گروه‌های قومی. در این میان، شمال افغانستان و بدخشان به دلیل دارا بودن منابع طبیعی و معدنی و اهمیت ژئوپلیتیک، از جوامع هدف طالبان در نظر گرفته شد. این جذابیت در میانه فضای چندپاره سیاسی، آشفتگی حکومت مرکزی و جنگ قدرت میان فرماندهان محلی، فرصت را برای طالبان بیش از پیش فراهم کرده بود. سیاست «غیرپشتون‌سازی» جنبش طالبان به مرور جغرافیای جنگ را به نفع این گروه تغییر داد و دستاوردهای قابل توجهی را برای طالبان در این مناطق به ارمغان آورد.

این اتحاد نامقدس اما همزمان با بازگشت طالبان به قدرت چندان دوام نیاورد و گسست‌های آن سریع نمایان شد. از همان روزهای نخست، فرماندهان غیرپشتون طالبان در بدخشان نارضایتی خود را از سیاست‌های اعمالی طالبان قندهاری نشان دادند. به طور مثال، قاری فصیح‌الدین، رئیس ستاد ارتش طالبان و مولوی امان‌الدین، والی طالبان برای بدخشان، با سطح رهبری طالبان به دلیل نداشتن صلاحیت دچار اختلاف شدند.

پیشنهاد:  یک هفته پس از اعتراضات بدخشان؛ دیدار بزرگان محلی با معاون نخست‌وزیر طالبان

از سوی دیگر، این اختلافات در آن زمان در حالی علنی شده بود که مقامات ارشد تاجیک‌تبار طالبان مورد هدف قتل‌های زنجیره‌ای قرار گرفته بودند. قتل‌هایی که هرچند داعش مسئولیت آن‌ها را برعهده داشت، اما به باور ناظران، اختلافات درون‌گروهی و رقابت بر سر تصاحب درآمد لاجورد و طلا در بدخشان نقشی مهم در این قتل‌ها داشته‌اند.

این اختلافات بر سر قدرت و ثروت که پیش از بازگشت طالبان به این منطقه نیز سابقه داشت، در دوران حاکمیت طالبان با بازیگران جدید تداوم یافته است. به طوری که در چهار سال گذشته گزارشاتی از رقابت جدید بر سر تصاحب قدرت برای رسیدن به ثروت عظیم معدنی منتشر شد. برای مثال، در سال ۲۰۲۲ مولوی نجیب‌الله راغی متهم به غارت معدن طلای بدخشان شد. همچنین، مولوی عبدالفتاح، که از دیگر مهره‌های کلیدی منطقه بود، بر سر تصاحب معادن به دلیل همین اختلافات کشته شد.

از همین رو است که قندهار برای حفظ جغرافیای شمال، هم به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و هم برای تصاحب ثروت این منطقه، نیروهای نفوذی خود را به این مناطق اعزام کرده است. اما تاریخ منازعه ثروت و قدرت در بدخشان نشان داده که این چرخه تداوم داشته و حذف مهره‌های بومی به آسانی امکان‌پذیر نیست. چالشی که حالا طالبان برای حل آن، ضمن به حاشیه راندن مقامات محلی این گروه، با انتقال پشتون‌های جنوب به دنبال تغییر بافت جمعیتی این منطقه برای رسیدن به اهداف ذکر شده هستند.

اما باید گفت که تداوم اعتراضات در بدخشان، چه به علت مقابله با منع کشت خشخاش و چه به بهانه اختلافات قومی، به دلیل گره خوردن با مسائل قدرت و ثروت، در صورت ادامه، به مانند شمشیری دو لبه برای طالبان خواهد بود. طالبان تاجیک همان گروهی است که نقش تعیین‌کننده‌ای در پیروزی طالبان در یکی از کلیدی‌ترین مناطق افغانستان داشته‌اند. تداوم این نارضایتی سیاسی در میانه حس از دست دادن ثروت منطقه که آن را متعلق به خود می‌دانند، در کنار افزایش نارضایتی‌ها، می‌تواند آغازگر منازعه‌ای جدی باشد؛ این بار نه از جنوب افغانستان، بلکه از مناطق به شدت مستعد درگیری شمالی که سابقه نزاع با طالبان را داشته‌اند.

پیشنهاد:  رئیس اداره ورزش ننگرهار: سیاست متانت طالبان در برابر پاکستان موفق بوده است
لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=64748
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x